۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
#در مقدمه - كه نوشته معاونت آموزش و پژوهش نمايندگى ولى فقيه در امور حج و زيارت است - آمده است كهاى مسلمانان جهان! اى پيروان مكتب توحيد! راز همه مصيبتهاى جهان اسلام عبارت است از اختلاف و رمز پيروزى، عبارت است از وحدت كلمه و قوت ايمان. كتاب حاضر براى پاسخ دادن به شبهاتى است كه دشمنان اسلام و تفرقهافكنان مىپراكنند.<ref>مقدمه، ص8 - 11</ref> | #در مقدمه - كه نوشته معاونت آموزش و پژوهش نمايندگى ولى فقيه در امور حج و زيارت است - آمده است كهاى مسلمانان جهان! اى پيروان مكتب توحيد! راز همه مصيبتهاى جهان اسلام عبارت است از اختلاف و رمز پيروزى، عبارت است از وحدت كلمه و قوت ايمان. كتاب حاضر براى پاسخ دادن به شبهاتى است كه دشمنان اسلام و تفرقهافكنان مىپراكنند.<ref>مقدمه، ص8 - 11</ref> | ||
#نويسنده درباره آغاز پيدايش تشيع، يادآور شده است كه علىرغم اين پندار كه تشيع ساخته جريانات سياسى است و بعد از پيدايش اسلام و بهمرور زمان پديد آمده است، بر اساس اسناد تاريخى، اين مذهب به دست رسولالله(ص) و در زمان ايشان و در پى توصيههاى آن بزرگوار مبنى بر تمسّك به ثقلين و پيروى از حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] به وجود آمد؛ | #نويسنده درباره آغاز پيدايش تشيع، يادآور شده است كه علىرغم اين پندار كه تشيع ساخته جريانات سياسى است و بعد از پيدايش اسلام و بهمرور زمان پديد آمده است، بر اساس اسناد تاريخى، اين مذهب به دست رسولالله(ص) و در زمان ايشان و در پى توصيههاى آن بزرگوار مبنى بر تمسّك به ثقلين و پيروى از حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] به وجود آمد؛ بنابراین، بايد اذعان كرد كه تشيع، مكتبى بود كه بهطور طبيعى از متن اسلام جوشيد.<ref>ر. ك.: همان، ص13 - 46</ref> | ||
#نويسنده، در مورد پيدايش تشيع، فرضيهها و پنداشتههايى رايج را مطرح كرده و بعد به نقّادى عالمانه آنها پرداخته است؛ فرضيههايى همچون: | #نويسنده، در مورد پيدايش تشيع، فرضيهها و پنداشتههايى رايج را مطرح كرده و بعد به نقّادى عالمانه آنها پرداخته است؛ فرضيههايى همچون: | ||
#:الف)- تشيع در روز سقيفه پديد آمد؛ | #:الف)- تشيع در روز سقيفه پديد آمد؛ | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
#:بر طبق تحليل و نظر تاريخى نويسنده معلوم مىشود كه هيچيك از فرضيههاى ذكرشده از نظر علمى و تاريخى اعتبارى ندارد و پذيرفتنى نيست.<ref>ر. ك.: همان، ص51 - 104</ref> | #:بر طبق تحليل و نظر تاريخى نويسنده معلوم مىشود كه هيچيك از فرضيههاى ذكرشده از نظر علمى و تاريخى اعتبارى ندارد و پذيرفتنى نيست.<ref>ر. ك.: همان، ص51 - 104</ref> | ||
#نويسنده در بحثى تحت عنوان «زلّة لا تستقال» (لغزشى نابخشودنى)، به مباحث دكتر عبدالله فياض پرداخته و نوشته كه ايشان، در مطلبى عجيب ادّعا كرده كه تشيع در سه مرحله نضج يافته است: يك- روحى؛ دو- سياسى؛ سه- فرقهاى. ايشان اين مدعّا را نادرست دانسته و يادآور شده كه چنين تفكيكى صحيح نيست و اينكه «تشيع روحى در دوره پيامبر بوده و تشيع سياسى در دوره بعد از ايشان پيدا شده»، مطلبى است كه دليلى ندارد و بلكه ادامه سخن خود ايشان كه نوشته: «كان روّاد التشيع الروحي يلتزمون بآراء علي الفقهية إلى جانب الالتزام بإسناده سیاسیاً»؛ «پرچمداران تشيع روحى، به آراء فقهى [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] التزام داشتند، افزون بر آنكه نظرهاى او را از جنبه سياسى مراعات مىكردند»، نيز تصريح به خلاف آن است و از سوى ديگر، همان دليلهايى كه ايشان در مورد تشيع روحى نوشته و دلالت دارد بر اينكه آن حضرت، رهبر روحى بود، همان دليلها بهروشنى دلالت دارد بر آنكه آن امام، رهبر سياسى هم بود و... با همين دليلها، روشن مىشود كه نظر دكتر «[[دوری، عبدالعزیز|عبدالعزيز دورى]]» نيز كه گفته: «تشيع بهعنوان عقيده روحى در دوره پيامبر(ص) و بهعنوان حزب سياسى در دوره بعد از كشته شدن على(ع) حادث شد»، ضعيف است.<ref>همان، ص100 - 104</ref> | #نويسنده در بحثى تحت عنوان «زلّة لا تستقال» (لغزشى نابخشودنى)، به مباحث دكتر عبدالله فياض پرداخته و نوشته كه ايشان، در مطلبى عجيب ادّعا كرده كه تشيع در سه مرحله نضج يافته است: يك- روحى؛ دو- سياسى؛ سه- فرقهاى. ايشان اين مدعّا را نادرست دانسته و يادآور شده كه چنين تفكيكى صحيح نيست و اينكه «تشيع روحى در دوره پيامبر بوده و تشيع سياسى در دوره بعد از ايشان پيدا شده»، مطلبى است كه دليلى ندارد و بلكه ادامه سخن خود ايشان كه نوشته: «كان روّاد التشيع الروحي يلتزمون بآراء علي الفقهية إلى جانب الالتزام بإسناده سیاسیاً»؛ «پرچمداران تشيع روحى، به آراء فقهى [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] التزام داشتند، افزون بر آنكه نظرهاى او را از جنبه سياسى مراعات مىكردند»، نيز تصريح به خلاف آن است و از سوى ديگر، همان دليلهايى كه ايشان در مورد تشيع روحى نوشته و دلالت دارد بر اينكه آن حضرت، رهبر روحى بود، همان دليلها بهروشنى دلالت دارد بر آنكه آن امام، رهبر سياسى هم بود و... با همين دليلها، روشن مىشود كه نظر دكتر «[[دوری، عبدالعزیز|عبدالعزيز دورى]]» نيز كه گفته: «تشيع بهعنوان عقيده روحى در دوره پيامبر(ص) و بهعنوان حزب سياسى در دوره بعد از كشته شدن على(ع) حادث شد»، ضعيف است.<ref>همان، ص100 - 104</ref> | ||
#مؤلف در مورد قدمت و اصالت تشيع، اين نكته را افزودهاند كه مورخان و برخى از شرقشناسان مانند ولهاوزن و دكتر احمد امين و آدام متز و حتى شخص متعصبى چون گلدزيهر و... هم تصريح و اقرار كردهاند كه عربها قبل از ايرانيان تشيع را پذيرفتند. | #مؤلف در مورد قدمت و اصالت تشيع، اين نكته را افزودهاند كه مورخان و برخى از شرقشناسان مانند ولهاوزن و دكتر احمد امين و آدام متز و حتى شخص متعصبى چون گلدزيهر و... هم تصريح و اقرار كردهاند كه عربها قبل از ايرانيان تشيع را پذيرفتند. بنابراین، ادعاى تأسيس تشيع توسط ايرانيان نيز نادرست و بىدليل است.<ref>همان، ص79</ref> | ||
#نويسنده، تأكيد كرده است كه نظر ما در مورد صفويه همان نظرى است كه درباره آلبويه داريم و دوره صفويه، دوران رشد تشيع بود نه پيدايش آن.<ref>همان، ص99 - 100</ref> | #نويسنده، تأكيد كرده است كه نظر ما در مورد صفويه همان نظرى است كه درباره آلبويه داريم و دوره صفويه، دوران رشد تشيع بود نه پيدايش آن.<ref>همان، ص99 - 100</ref> | ||
#نويسنده با بحث مفصل در مورد عبدالله بن سبأ و بيان روايت مجعول طبرى و تأثير اشتباه او بر [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و...، نوشته است كه ادعاى اينكه او تشيع را تأسيس كرده، هيچ اعتبارى ندارد؛ زيرا او اساساً شخصيتى افسانهاى و ساخته و پرداخته ذهن دشمنان شيعه است و وجود خارجى و تاريخى ندارد.<ref>همان، ص57 - 76</ref> | #نويسنده با بحث مفصل در مورد عبدالله بن سبأ و بيان روايت مجعول طبرى و تأثير اشتباه او بر [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و...، نوشته است كه ادعاى اينكه او تشيع را تأسيس كرده، هيچ اعتبارى ندارد؛ زيرا او اساساً شخصيتى افسانهاى و ساخته و پرداخته ذهن دشمنان شيعه است و وجود خارجى و تاريخى ندارد.<ref>همان، ص57 - 76</ref> |
ویرایش