۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه اى ' به 'هاى ') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
#نويسنده در تفسير آيه ''' «أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّين» '''، باتوجه به معناى دين اين پرسش را مطرح كرده است كه مقصود از دين در اينجا چيست؟ او بعد از بيان چند احتمال، خودش ترجيح داده است كه منظور روز جزاست؛ زيرا آنچه مردم، بهخصوص از آن ترس دارند، عبارت از روز حساب است و هركسى كه به روز قيامت ايمان داشته باشد، زندگىاش تغيير مىكند؛ چون مقيد مىشود و بايد فقط در محدوده قوانين الهى حركت كند..<ref>همان، ص34</ref> | #نويسنده در تفسير آيه ''' «أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّين» '''، باتوجه به معناى دين اين پرسش را مطرح كرده است كه مقصود از دين در اينجا چيست؟ او بعد از بيان چند احتمال، خودش ترجيح داده است كه منظور روز جزاست؛ زيرا آنچه مردم، بهخصوص از آن ترس دارند، عبارت از روز حساب است و هركسى كه به روز قيامت ايمان داشته باشد، زندگىاش تغيير مىكند؛ چون مقيد مىشود و بايد فقط در محدوده قوانين الهى حركت كند..<ref>همان، ص34</ref> | ||
#نويسنده پرسيده است كه آيا «فاء» در آيه ''' «فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيم» '''، براى سببيت است يا فصاحت؟ اگر براى سببيت باشد، معنايش چنين مىشود كه تكذيب روز جزا، سبب دفع يتيم مىشود و اگر براى فصاحت باشد، دلالت پنهانى بر سببيت دارد؛ زيرا فاى فصيحه، شرط مقدر را نشان مىدهد؛ گويى كه چنين گفته است: خبر بده كه آيا ديدى كسى را كه روز جزا را تكذيب مىكند؟! اگر نديدهاى پس ما به تو نشان مىدهيم؛ او كسى است كه يتيم را مىراند و ديگران را بر كمك به يتيم و بر غذاى او تشويق نمىكند. در اين مطلب، اشارهاى هست به اين مطلب كه اينگونه رفتار، مطابق با عقل سليم و فطرت پاك نيست و مردم آن را معروف نمىشمارند، بلكه منكرش مىدانند. در اينجا از «ذلك» كه براى اشاره به دور است، استفاده شده تا بر دورى او از ساحت الهى دلالت كند..<ref>ر.ک: همان، ص44-46</ref> | #نويسنده پرسيده است كه آيا «فاء» در آيه ''' «فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيم» '''، براى سببيت است يا فصاحت؟ اگر براى سببيت باشد، معنايش چنين مىشود كه تكذيب روز جزا، سبب دفع يتيم مىشود و اگر براى فصاحت باشد، دلالت پنهانى بر سببيت دارد؛ زيرا فاى فصيحه، شرط مقدر را نشان مىدهد؛ گويى كه چنين گفته است: خبر بده كه آيا ديدى كسى را كه روز جزا را تكذيب مىكند؟! اگر نديدهاى پس ما به تو نشان مىدهيم؛ او كسى است كه يتيم را مىراند و ديگران را بر كمك به يتيم و بر غذاى او تشويق نمىكند. در اين مطلب، اشارهاى هست به اين مطلب كه اينگونه رفتار، مطابق با عقل سليم و فطرت پاك نيست و مردم آن را معروف نمىشمارند، بلكه منكرش مىدانند. در اينجا از «ذلك» كه براى اشاره به دور است، استفاده شده تا بر دورى او از ساحت الهى دلالت كند..<ref>ر.ک: همان، ص44-46</ref> | ||
#نويسنده در بحث از آيه ''' «وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِين» '''، يادآور شده است كه اين آيه به پايينترين درجهاى كه انسان در معاشرت با يتيم ممكن است به آن گرفتار شود، اشاره دارد. گاه كسى به جهتى - مثل فقر - نمىتواند به يتيم كمكى كند و يا غذايى بدهد، ولى احساسات انسانى دارد و دلش مىسوزد و ما از چنين شخصى انتظار داريم كه ديگران را براى يارى يتيمان تشويق كند؛ اما مورد بحث اين آيه عبارت از كسى است كه چنان سقوط كرده كه انسانيتش را نيز از دست داده و ديگر عاطفهاى | #نويسنده در بحث از آيه ''' «وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِين» '''، يادآور شده است كه اين آيه به پايينترين درجهاى كه انسان در معاشرت با يتيم ممكن است به آن گرفتار شود، اشاره دارد. گاه كسى به جهتى - مثل فقر - نمىتواند به يتيم كمكى كند و يا غذايى بدهد، ولى احساسات انسانى دارد و دلش مىسوزد و ما از چنين شخصى انتظار داريم كه ديگران را براى يارى يتيمان تشويق كند؛ اما مورد بحث اين آيه عبارت از كسى است كه چنان سقوط كرده كه انسانيتش را نيز از دست داده و ديگر عاطفهاى برایش نمانده كه مردم را براى كمك به فقيران ترغيب كند..<ref>همان، ص50-51</ref> | ||
#مؤلف پرسيده است كه در اين آيه ''' «وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِين» ''' چرا فعل بهصورت فعل ماضى (حضّ) نيامده و به شكل مضارع (يحضّ) آمده؟ او خودش پاسخ داده است كه چون فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد و اين آيه مىخواهد سيره جارى و مستمرّ را بيان كند كه در اين انسان بهصورت ملكه سوء درآمده است..<ref>همان، ص53</ref> | #مؤلف پرسيده است كه در اين آيه ''' «وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِين» ''' چرا فعل بهصورت فعل ماضى (حضّ) نيامده و به شكل مضارع (يحضّ) آمده؟ او خودش پاسخ داده است كه چون فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد و اين آيه مىخواهد سيره جارى و مستمرّ را بيان كند كه در اين انسان بهصورت ملكه سوء درآمده است..<ref>همان، ص53</ref> | ||
#نويسنده پرسيده است كه چرا در اين آيه ''' «وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِين» '''، تعبير «طعام» آمده، نه «اطعام»؟ و خودش چنين جواب داده است: اين بدان جهت است كه به ما بفهماند: اين طعام، طعام خود اوست كه خداوند به او تمليك نموده؛ | #نويسنده پرسيده است كه چرا در اين آيه ''' «وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِين» '''، تعبير «طعام» آمده، نه «اطعام»؟ و خودش چنين جواب داده است: اين بدان جهت است كه به ما بفهماند: اين طعام، طعام خود اوست كه خداوند به او تمليك نموده؛ بنابراین، آن، دينى است كه او بر گردن ما دارد و وقتى آن را مىگيرد، در واقع حقّ و مال خودش را گرفته است، نه مال هيچيك از مردمان را..<ref>همان، ص59</ref> | ||
#نويسنده در تفسير آيه ''' «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ» '''، پرسيده است كه اين «فاء» براى سببيت است يا تفريع؟ اگر براى سببيت باشد معنايش اين مىشود كه كسى كه چنين كارهايى انجام مىدهد، چنان انسان بدى مىشود كه حسناتش به سيئات تبديل مىشود؛ حتى نمازش كه انتظار مىرود باعث تقرب او شود، در خدمت رذائلش قرار مىگيرد و در نمازش هم ريا مىكند. | #نويسنده در تفسير آيه ''' «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ» '''، پرسيده است كه اين «فاء» براى سببيت است يا تفريع؟ اگر براى سببيت باشد معنايش اين مىشود كه كسى كه چنين كارهايى انجام مىدهد، چنان انسان بدى مىشود كه حسناتش به سيئات تبديل مىشود؛ حتى نمازش كه انتظار مىرود باعث تقرب او شود، در خدمت رذائلش قرار مىگيرد و در نمازش هم ريا مىكند. | ||
#:و اگر براى تفريع باشد، معنايش اين است كه كسى كه يتيم را دفع مىكند، معلوم است كه در نمازش گرفتار ريا مىگردد. همچنين او تأكيد كرده است كه سبب دفع كردن يتيمان و ترغيب نكردن بر اطعام مساكين، عبارت از حبّ دنيا و غلبه شهوات و هواى نفس و ضعف يا عدم ايمان به دين و روز جزاست..<ref>همان، ص65-67</ref> | #:و اگر براى تفريع باشد، معنايش اين است كه كسى كه يتيم را دفع مىكند، معلوم است كه در نمازش گرفتار ريا مىگردد. همچنين او تأكيد كرده است كه سبب دفع كردن يتيمان و ترغيب نكردن بر اطعام مساكين، عبارت از حبّ دنيا و غلبه شهوات و هواى نفس و ضعف يا عدم ايمان به دين و روز جزاست..<ref>همان، ص65-67</ref> | ||
#نويسنده در تفسير ''' «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» '''، بر اين نكته تأكيد كرده است كه اين آيه، بهصورت «فويل للذين يصلون» نيامده؛ چون غفلت آنان از نمازشان دائمى است و همچنين اينكه از نماز بهصورت مفرد (صلاة) تعبير كرده و جمع (صلوات) نياورده، شايد به اين جهت است كه مىخواهد بفرمايد: مشكل آنان با اصل و ماهيت نماز است، نه با افراد و مصاديق آن و | #نويسنده در تفسير ''' «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» '''، بر اين نكته تأكيد كرده است كه اين آيه، بهصورت «فويل للذين يصلون» نيامده؛ چون غفلت آنان از نمازشان دائمى است و همچنين اينكه از نماز بهصورت مفرد (صلاة) تعبير كرده و جمع (صلوات) نياورده، شايد به اين جهت است كه مىخواهد بفرمايد: مشكل آنان با اصل و ماهيت نماز است، نه با افراد و مصاديق آن و بنابراین از حقيقت نماز غفلت كردهاند و البته باطن غفلت از حقيقت نماز، همان غفلت از افراد است؛ زيرا در صورت تجسد خارجى با آن منطبق است..<ref>همان، ص71-72</ref> | ||
#نويسنده با نگرشى به آنچه در آغاز تفسيرش مطرح كرده، نوشته است كه آيه «يمنعون الماعون»، از جمله همان آياتى است كه به ما يادآورى مىكند كهاى بسا انسان درباره امورى مىپندارد كه ارزشى و نقشى در زندگى او ندارد؛ درحالىكه در واقع تأثيرى اساسى در روح و زندگى او برجا مىگذارد..<ref>همان، ص88-89</ref> | #نويسنده با نگرشى به آنچه در آغاز تفسيرش مطرح كرده، نوشته است كه آيه «يمنعون الماعون»، از جمله همان آياتى است كه به ما يادآورى مىكند كهاى بسا انسان درباره امورى مىپندارد كه ارزشى و نقشى در زندگى او ندارد؛ درحالىكه در واقع تأثيرى اساسى در روح و زندگى او برجا مىگذارد..<ref>همان، ص88-89</ref> | ||
ویرایش