پرش به محتوا

بداية الحكمة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براي' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
خط ۷۱: خط ۷۱:
4. هرچند كتاب بدايه به‌عنوان كتابى درسى نگارش يافته و در نتيجه تمامى تحقيقات نهايى مؤلف را در بر ندارد، ولى بااين‌حال، نويسنده در اين اثر نيز برخى از نوآورى‌هاى خودش را ذكر كرده است كه به چند مورد اشاره مى‌شود:
4. هرچند كتاب بدايه به‌عنوان كتابى درسى نگارش يافته و در نتيجه تمامى تحقيقات نهايى مؤلف را در بر ندارد، ولى بااين‌حال، نويسنده در اين اثر نيز برخى از نوآورى‌هاى خودش را ذكر كرده است كه به چند مورد اشاره مى‌شود:


الف)- مشهور حكما قضيه موجبه را در هليات مركبه داراى چهار جزء موضوع، محمول، نسبت حكميه و حكم دانسته و در هليات بسيطه، قضيه موجبه را داراى سه جزء موضوع، محمول و حكم شمرده و قضيه سالبه را داراى سه جزء موضوع، محمول، نسبت حكميه ذكر كرده‌اند، لكن [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] نسبت حكميه را از اجزاء قضيه نمى‌داند و بر اين باور است كه قضيه از آن جهت كه قضيه است نيازمند نسبت حكميه نيست؛ لذا در هليات بسيطه با اينكه شك و ترديدى در قضيه بودنشان نيست، نسبت حكميه وجود ندارد و معتقد است كه حكم، فعل نفس است و نفس فقط براى حكم كردن و موضوع را محمول قرار دادن، نيازمند تصور نسبت حكميه است؛ بنابراين، قضيه موجبه سه جزء دارد: موضوع، محمول و حكم و قضيه سالبه دو جزء دارد: موضوع و محمول.<ref>بداية الحكمة، ص147</ref>
الف)- مشهور حكما قضيه موجبه را در هليات مركبه داراى چهار جزء موضوع، محمول، نسبت حكميه و حكم دانسته و در هليات بسيطه، قضيه موجبه را داراى سه جزء موضوع، محمول و حكم شمرده و قضيه سالبه را داراى سه جزء موضوع، محمول، نسبت حكميه ذكر كرده‌اند، لكن [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] نسبت حكميه را از اجزاء قضيه نمى‌داند و بر اين باور است كه قضيه از آن جهت كه قضيه است نيازمند نسبت حكميه نيست؛ لذا در هليات بسيطه با اينكه شك و ترديدى در قضيه بودنشان نيست، نسبت حكميه وجود ندارد و معتقد است كه حكم، فعل نفس است و نفس فقط براى حكم كردن و موضوع را محمول قرار دادن، نيازمند تصور نسبت حكميه است؛ بنابراین، قضيه موجبه سه جزء دارد: موضوع، محمول و حكم و قضيه سالبه دو جزء دارد: موضوع و محمول.<ref>بداية الحكمة، ص147</ref>


ب)- [[ارسطو]] جسم را مركب از ماده و صورت و حقيقتى متصل دانسته كه تا بى‌نهايت قابل تقسيم است؛ به اين نحو كه ابتدا به انقسام خارجى منقسم مى‌شود و آنجا كه در خارج قابل تقسيم نباشد به قسمت وهمى قابل تقسيم است و آنجا كه وهم از تقسيم بازايستد، عقل حكم مى‌كند كه هر اندازه در تقسيم جسم پيش رويم باز هم با اجزائى كه داراى امتداد هستند مواجه هستيم و در نتيجه جسم تا بى‌نهايت قابل تقسيم است. ذيمقراطيس بر اين باور بود كه جسم مجموعه‌اى است از اجزاء لا يتجزى كه قبول قسمت وهمى و عقلى مى‌كنند، اما در خارج قابل قسمت نيستند. [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] قول ذيمقراطيس را با قدرى اصلاح پذيرفته است.<ref>همان، ص72</ref>
ب)- [[ارسطو]] جسم را مركب از ماده و صورت و حقيقتى متصل دانسته كه تا بى‌نهايت قابل تقسيم است؛ به اين نحو كه ابتدا به انقسام خارجى منقسم مى‌شود و آنجا كه در خارج قابل تقسيم نباشد به قسمت وهمى قابل تقسيم است و آنجا كه وهم از تقسيم بازايستد، عقل حكم مى‌كند كه هر اندازه در تقسيم جسم پيش رويم باز هم با اجزائى كه داراى امتداد هستند مواجه هستيم و در نتيجه جسم تا بى‌نهايت قابل تقسيم است. ذيمقراطيس بر اين باور بود كه جسم مجموعه‌اى است از اجزاء لا يتجزى كه قبول قسمت وهمى و عقلى مى‌كنند، اما در خارج قابل قسمت نيستند. [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] قول ذيمقراطيس را با قدرى اصلاح پذيرفته است.<ref>همان، ص72</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش