جواب نامه تعزیت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} ''''
جز (جایگزینی متن - 'برخي' به 'برخی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} '''')
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
| عنوان =چهارده رساله
| عنوان =چهارده رساله
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[سبزواری، محمدباقر]] (گردآورنده)
[[فخر رازی، محمد بن عمر]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]]، [[اثیرالدین ابهری، مفضل بن عمر|اثيرالدين ابهرى]]، ذوالفضائل اخسیکتی، و دیگران (نویسنده)
 
[[سبزواری، محمدباقر]] (گردآوری، ترجمه، تصحیح، مقدمه و تراجم احوال)
[[فخر رازی، محمد بن عمر]] (نويسنده)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏چ‎‏9
| کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏چ‎‏9
خط ۲۱: خط ۲۰:
| سال نشر = 1383 ش  
| سال نشر = 1383 ش  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1201AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01201AUTOMATIONCODE
| چاپ =2
| چاپ =2
| شابک =964-03-4992-5
| شابک =964-03-4992-5
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13526
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01201
| کتابخوان همراه نور =01201
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''جواب نامه تعزیت''' رسالۀ حاضر جواب تعزيت نامه‌اى است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به مناسبت وفات فرزند سلطان بهاءالدين به رشتۀ تحرير درآورده است.
'''جواب نامه تعزیت''' رسالۀ حاضر جواب تعزيت نامه‌اى است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به مناسبت وفات فرزند سلطان بهاءالدين به رشتۀ تحرير درآورده است.
این رساله به همراه سیزده رساله دیگر در کتابی به نام [[چهارده رساله]] به رشته تحریر در آمده و توسط محمدباقرسبزواری گردآوری گردیده است.
این رساله به همراه سیزده رساله دیگر در کتابی به نام [[چهارده رساله]] به رشته تحریر در آمده و توسط محمدباقرسبزواری گردآوری گردیده است.
خط ۵۳: خط ۵۲:
#اگر روح همان تن باشد نمى‌شود بيشتر از يك نقش بر لوح وجود او نوشت در حاليكه هزاران لوح بر صفحۀ روح نقش مى‌بندد و اين تغاير آنها را مى‌رساند.
#اگر روح همان تن باشد نمى‌شود بيشتر از يك نقش بر لوح وجود او نوشت در حاليكه هزاران لوح بر صفحۀ روح نقش مى‌بندد و اين تغاير آنها را مى‌رساند.
#انسان وقتى عمرش به چهل مى‌رسد تن او به ضعف و ناتوانى مى‌گرايد در حاليكه عقل او به كمال مى‌رسد و اين به جهت قوّت روحانى و ضعف جسمانى است كه دو حقيقت جداگانه‌اند پس روح غير از بدن است.
#انسان وقتى عمرش به چهل مى‌رسد تن او به ضعف و ناتوانى مى‌گرايد در حاليكه عقل او به كمال مى‌رسد و اين به جهت قوّت روحانى و ضعف جسمانى است كه دو حقيقت جداگانه‌اند پس روح غير از بدن است.
#بدن انسان مركز خون و صفرا و سودا و بلغم است كه كثيف‌اند ولى روح انسان محل نورها و پاكيهاست و اختلاف محلّ‌ها ثابت مى‌كند كه روح غير از بدن است.
#بدن انسان مركز خون و صفرا و سودا و بلغم است كه كثيف‌اند ولى روح انسان محل نورها و پاکيهاست و اختلاف محلّ‌ها ثابت مى‌كند كه روح غير از بدن است.
در اين‌جا سؤالى مطرح مى‌شود كه اگر روح غير از بدن است در اينصورت آيا روح جزئى از اجزاى خدايتعالى
در اين‌جا سؤالى مطرح مى‌شود كه اگر روح غير از بدن است در اينصورت آيا روح جزئى از اجزاى خدايتعالى
محسوب مى‌شود؟در جواب گفته مى‌شود كه ابدا چنين نيست چون ذات الهى بسيط بوده و به هيچ وجه جزء و بعض برنمى‌دارد بلكه روح و تن آدمى براساس مراتب وجودى مخلوق حق‌تعالى هستند.
محسوب مى‌شود؟در جواب گفته مى‌شود كه ابدا چنين نيست چون ذات الهى بسيط بوده و به هيچ وجه جزء و بعض برنمى‌دارد بلكه روح و تن آدمى براساس مراتب وجودى مخلوق حق‌تعالى هستند.
خط ۵۹: خط ۵۸:
فصل چهارم:
فصل چهارم:


در فصل چهارم به حقيقت مرگ اشاره مى‌شود براهين محكمى ارائه شده كه روح انسان در ذات خودش، هيچ‌گونه احتياجى به بدن و آلت ندارد ولى روح به‌واسطه اين آلت كسب كمال نموده و به سعادت ابدى رهنمون مى‌شود اگر آلت و ابزار فاعلى در حين كار بشكند فعل او از بين مى‌رود ولى حقيقت انسانى چنين نيست كه با نابودى بدن روح هم از بين برود بلكه روح باقى مى‌ماند.منتهى اگر در نشئه طبيعت كسب سعادت اخروى كرد در آن نشئه اخروى نيز سعادتمند خواهد بود ولى اگر خداى ناكرده با اين ابزار محبّت دنيا را بدست آورد و رضايت حقّ تعالى را از دست داد در آن سراى باقى بى‌كس و ياور خواهد بود و حسرت ابدى گريبانگير وى خواهد بود.
در فصل چهارم به حقيقت مرگ اشاره مى‌شود براهین محكمى ارائه شده كه روح انسان در ذات خودش، هيچ‌گونه احتياجى به بدن و آلت ندارد ولى روح به‌واسطه اين آلت كسب كمال نموده و به سعادت ابدى رهنمون مى‌شود اگر آلت و ابزار فاعلى در حين كار بشكند فعل او از بين مى‌رود ولى حقيقت انسانى چنين نيست كه با نابودى بدن روح هم از بين برود بلكه روح باقى مى‌ماند.منتهى اگر در نشئه طبيعت كسب سعادت اخروى كرد در آن نشئه اخروى نيز سعادتمند خواهد بود ولى اگر خداى ناكرده با اين ابزار محبّت دنيا را بدست آورد و رضايت حقّ تعالى را از دست داد در آن سراى باقى بى‌كس و ياور خواهد بود و حسرت ابدى گريبانگير وى خواهد بود.


فصل ششم:
فصل ششم:
خط ۸۶: خط ۸۵:
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}


[[چهارده رساله]]
[[چهارده رساله]]
[[نفى مکان و جهت]]
[[الهیات و خداشناسی]]
[[اصول‌الدين و تحصيل‌الحق]]
[[سير نفس]]
[[كتاب الفرق في شرح احوال مذهب المسلمين و المشركين]]
[[در فلاحت و كشاورزى]]
[[ترجمه رسالة الطير]]
[[مبداء و معاد (ابهری)]] یا کلمات عشره اثیرالدین ابهری
[[شرح رسالة الطير]] یا اشبکة و الطیر
[[داستان سیمرغ و کوه قاف]] (سیاح و باز)
[[پرتونامه شیخ اشراق]]
[[روضة القلوب]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:فلسفه، مذهب و روان‌شناسی]]
[[رده:فلسفه اسلامی]]
[[رده:فلسفه اسلامی]]
[[رده:کلیات فلسفه اسلامی]]
[[رده:کلیات فلسفه اسلامی]]
[[رده:25 دی الی 24 بهمن]]