پرش به محتوا

دانش رجال از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براي' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
خط ۴۶: خط ۴۶:
فصل اول كتاب به مباحث مقدماتى و كليات اختصاص يافته و عناوين مطرح شده در آن عبارتند از: تعريف علم رجال؛ جايگاه علم جرح و تعديل؛ مشروعيت بحث از رجال؛ علم رجال و علوم همگن و تاريخچه علم رجال<ref>متن كتاب، ص23- 45</ref>
فصل اول كتاب به مباحث مقدماتى و كليات اختصاص يافته و عناوين مطرح شده در آن عبارتند از: تعريف علم رجال؛ جايگاه علم جرح و تعديل؛ مشروعيت بحث از رجال؛ علم رجال و علوم همگن و تاريخچه علم رجال<ref>متن كتاب، ص23- 45</ref>


سبب ظهور و شكل‌گيرى علم رجال، ناشى از استفاده از اسناد و انتشار آن در بين محدّثان و بحث از آن است؛ امّا بايد دانست كه سؤال از رجال واقع شده در سند احاديث نيز نتيجه شرايطى است كه محدّثان براى قبول روايت از رجال داشته‌اند. اين شرايط، به تعبيرى برخى از مسائل علم رجال به شمار مى آيند؛ زيرا علماى رجال و محدّثان، همواره براى حفظ شريعت از تخريب و دروغِ دروغ‌پردازان به دنبال اين بوده‌اند كه شرايط مزبور، در كدام يك از راويان بوده و در كدام يك نبوده است. بنابراين، آگاهى از اين شرايط و طُرُق ثبوت آنها براى طالبان اصول علم رجال، امرى لازم و اجتناب‌ناپذير است. علاوه بر اين، شرايط مزبور و طُرُق ثبوت آنها نزد همه محدّثان، يكسان نيست. از اين‌رو، دانستن مبانى آنان، از اهمّيت فراوانى برخوردار است. نيز بايد ديد كه آيا جمعى خاص از راويان كه وجود شرايط مزبور در آنها مسلّم است و نيازى به بررسى احوال آنها نيست، وجود دارد يا نه؟ اينها و برخى مسائل فرعى ديگر، موضوعاتى است كه در فصل دوم به آن‌ها پرداخته شده است.<ref>همان، ص55</ref>
سبب ظهور و شكل‌گيرى علم رجال، ناشى از استفاده از اسناد و انتشار آن در بين محدّثان و بحث از آن است؛ امّا بايد دانست كه سؤال از رجال واقع شده در سند احاديث نيز نتيجه شرايطى است كه محدّثان براى قبول روايت از رجال داشته‌اند. اين شرايط، به تعبيرى برخى از مسائل علم رجال به شمار مى آيند؛ زيرا علماى رجال و محدّثان، همواره براى حفظ شريعت از تخريب و دروغِ دروغ‌پردازان به دنبال اين بوده‌اند كه شرايط مزبور، در كدام يك از راويان بوده و در كدام يك نبوده است. بنابراین، آگاهى از اين شرايط و طُرُق ثبوت آنها براى طالبان اصول علم رجال، امرى لازم و اجتناب‌ناپذير است. علاوه بر اين، شرايط مزبور و طُرُق ثبوت آنها نزد همه محدّثان، يكسان نيست. از اين‌رو، دانستن مبانى آنان، از اهمّيت فراوانى برخوردار است. نيز بايد ديد كه آيا جمعى خاص از راويان كه وجود شرايط مزبور در آنها مسلّم است و نيازى به بررسى احوال آنها نيست، وجود دارد يا نه؟ اينها و برخى مسائل فرعى ديگر، موضوعاتى است كه در فصل دوم به آن‌ها پرداخته شده است.<ref>همان، ص55</ref>


اكنون كه عصر علماى جرح و تعديل به پايان آمده و تمامى اقوال و احكام آنان در مورد راويان احاديث در كتاب‌هاى رجالى تدوين يافته است، طالبان علم رجال و مطالعه‌كنندگان كتاب‌هاى رجالى، براى فهم و درك بهتر اقوال علماى جرح و تعديل و تعيين حال راويان از جهت وثاقت و يا ضعف، نياز مبرم به دانستن قواعد علم جرح و تعديل دارند؛ قواعدى كه بدون اطّلاع از آنها، هيچ كس قادر به تعيين حال راويان و به تبع، تعيين درجه اعتبار سند احاديث از جهت صحّت و يا ضعف نيست. از اين‌رو، در فصل سوم، در ضمن شش گفتار زير، مهم‌ترين اين قواعد، به اختصار مورد بررسى قرار گرفته است<ref>همان، ص113</ref>
اكنون كه عصر علماى جرح و تعديل به پايان آمده و تمامى اقوال و احكام آنان در مورد راويان احاديث در كتاب‌هاى رجالى تدوين يافته است، طالبان علم رجال و مطالعه‌كنندگان كتاب‌هاى رجالى، براى فهم و درك بهتر اقوال علماى جرح و تعديل و تعيين حال راويان از جهت وثاقت و يا ضعف، نياز مبرم به دانستن قواعد علم جرح و تعديل دارند؛ قواعدى كه بدون اطّلاع از آنها، هيچ كس قادر به تعيين حال راويان و به تبع، تعيين درجه اعتبار سند احاديث از جهت صحّت و يا ضعف نيست. از اين‌رو، در فصل سوم، در ضمن شش گفتار زير، مهم‌ترين اين قواعد، به اختصار مورد بررسى قرار گرفته است<ref>همان، ص113</ref>
خط ۵۴: خط ۵۴:
1- الحاق جرح و تعديل به شهادت؛ 2- الحاق آن به حكم حاكم؛ 3- الحاق آن به خبر و روايت؛ 4- الحاق آن به خبر، در صورتى كه معدّل و يا جارِح ناقل تزكيه و يا جرح از ديگرى باشد، و الحاق آن به حكم، در صورتى كه معدّل و يا جارِح، بر اساس اجتهاد خودش تزكيه و يا جرح كرده باشد<ref>همان، ص113- 114</ref>
1- الحاق جرح و تعديل به شهادت؛ 2- الحاق آن به حكم حاكم؛ 3- الحاق آن به خبر و روايت؛ 4- الحاق آن به خبر، در صورتى كه معدّل و يا جارِح ناقل تزكيه و يا جرح از ديگرى باشد، و الحاق آن به حكم، در صورتى كه معدّل و يا جارِح، بر اساس اجتهاد خودش تزكيه و يا جرح كرده باشد<ref>همان، ص113- 114</ref>


اثر و لازمه قبول قول اوّل در علوم حديث آن است كه تعديل را از كم‌تر از دو رجالى نپذيريم؛ زيرا تعدّد، شرط پذيرش شهادت است. بنابراين، با الحاق تعديل رجاليان به شهادت، مى‌بايد تعديل راوى را از كم‌تر از دو نفر نپذيريم و اثر و لازمه قول دوم و سوم و نيز چهارم (كه تركيبى از قول دوم و سوم است)، اكتفا به تعديل و جرح يك رجالى است؛ زيرا در حكم و روايت، تعدّد شرط نيست<ref>همان، ص114</ref>
اثر و لازمه قبول قول اوّل در علوم حديث آن است كه تعديل را از كم‌تر از دو رجالى نپذيريم؛ زيرا تعدّد، شرط پذيرش شهادت است. بنابراین، با الحاق تعديل رجاليان به شهادت، مى‌بايد تعديل راوى را از كم‌تر از دو نفر نپذيريم و اثر و لازمه قول دوم و سوم و نيز چهارم (كه تركيبى از قول دوم و سوم است)، اكتفا به تعديل و جرح يك رجالى است؛ زيرا در حكم و روايت، تعدّد شرط نيست<ref>همان، ص114</ref>


در گفتار دوم، شرايط عالمان جرح و تعديل بررسى گرديده است. به اعتقاد نويسنده از آنجا كه ثبوت روايات و سنّت نبوى برعهده علماى جرح و تعديل مى‌باشد، ازاين‌رو، آنان متناسب با چنين جايگاه رفيعى، لزوماً مى‌بايد علاوه بر شرايط عمومى تكليف- كه مسلمان بودن، بالغ بودن و دارا بودن عقل است- متّصف به صفاتى متناسب با جايگاه ويژه‌شان باشند و مهم‌ترين آن صفات، عبارتند از: عدالت؛ علم؛ دورى از تعصّب؛ دانستن اسباب جرح و تزكيه و آگاهىِ كامل از مدلول و معانى الفاظ از جهت لغت و اصطلاح<ref>همان، ص115</ref>
در گفتار دوم، شرايط عالمان جرح و تعديل بررسى گرديده است. به اعتقاد نويسنده از آنجا كه ثبوت روايات و سنّت نبوى برعهده علماى جرح و تعديل مى‌باشد، ازاين‌رو، آنان متناسب با چنين جايگاه رفيعى، لزوماً مى‌بايد علاوه بر شرايط عمومى تكليف- كه مسلمان بودن، بالغ بودن و دارا بودن عقل است- متّصف به صفاتى متناسب با جايگاه ويژه‌شان باشند و مهم‌ترين آن صفات، عبارتند از: عدالت؛ علم؛ دورى از تعصّب؛ دانستن اسباب جرح و تزكيه و آگاهىِ كامل از مدلول و معانى الفاظ از جهت لغت و اصطلاح<ref>همان، ص115</ref>


محدّثان، جرح و تعديل را به واسطه ضرورت شرعى مهمّى- كه حفظ و صيانت شريعت و احاديث باشد- از مصاديق غيبت محرّم ندانسته‌اند. بنابراين به نظر نويسنده حدّ مجاز جرح و تعديل، محدود به ضرورت مزبور است و از طرفى، تحصيل كامل ضرورت و غرض مزبور، مستلزم رعايت آدابى است كه در صورت عدم رعايت آنها توسط علماى جرح و تعديل، يا افراط مى‌شود و از حدّ مجاز جرح، تجاوز مى‌كند و يا تفريط مى‌شود و به تحصيل غرض مزبور، لطمه وارد مى‌شود. ازاين‌رو، علماى جرح و تعديل و نيز ناقلان جرح و تعديل، مى‌بايد ملتزم به رعايت آدابى گردند كه در گفتار سوم، مهم‌ترين اين آداب توضيح داده شده است<ref>همان، ص121- 122</ref>
محدّثان، جرح و تعديل را به واسطه ضرورت شرعى مهمّى- كه حفظ و صيانت شريعت و احاديث باشد- از مصاديق غيبت محرّم ندانسته‌اند. بنابراین به نظر نويسنده حدّ مجاز جرح و تعديل، محدود به ضرورت مزبور است و از طرفى، تحصيل كامل ضرورت و غرض مزبور، مستلزم رعايت آدابى است كه در صورت عدم رعايت آنها توسط علماى جرح و تعديل، يا افراط مى‌شود و از حدّ مجاز جرح، تجاوز مى‌كند و يا تفريط مى‌شود و به تحصيل غرض مزبور، لطمه وارد مى‌شود. ازاين‌رو، علماى جرح و تعديل و نيز ناقلان جرح و تعديل، مى‌بايد ملتزم به رعايت آدابى گردند كه در گفتار سوم، مهم‌ترين اين آداب توضيح داده شده است<ref>همان، ص121- 122</ref>


در گفتار چهارم، موانع قبول جرح و تعديل بررسى شده است. البته به حسب طبيعت شرط و مانع، اين گفتار در واقع، مكمّل دو گفتار قبلى است؛ زيرا عدم تحقّق هر شرطى از موانع محسوب مى‌گردد. ازاين‌رو، ضدّ برخى از شرايط و مطالبى را كه پيش از اين در دو گفتار قبلى ذكر شده، با اختلاف در تعبير، تكرار شده است<ref>همان، ص 124- 125</ref>
در گفتار چهارم، موانع قبول جرح و تعديل بررسى شده است. البته به حسب طبيعت شرط و مانع، اين گفتار در واقع، مكمّل دو گفتار قبلى است؛ زيرا عدم تحقّق هر شرطى از موانع محسوب مى‌گردد. ازاين‌رو، ضدّ برخى از شرايط و مطالبى را كه پيش از اين در دو گفتار قبلى ذكر شده، با اختلاف در تعبير، تكرار شده است<ref>همان، ص 124- 125</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش