پرش به محتوا

القول الصراح في البخاري و صحيحه الجامع: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براي' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =')
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۰: خط ۴۰:
[[صحيح بخارى]] نخستين كتاب حديثى فراگير اهل سنت بوده و معتبرترين مأخذ حديث نزد عالمان سنى مذهب شناخته شده و بسيارى از ايشان اين كتاب را برتر از آن دانسته‌اند كه مورد نقد و بررسى قرار گيرد. و حال آن كه به گفته شيخ الشريعه، كتاب بخارى آكنده از روايات تجسيم و تشبيه است؛ مثلاًوى از زبان پيامبر، احاديثى را نقل مى‌كند كه در آنها خداوند اعضايى؛ همچون آدمى دارد و ديده مى‌شود و هر شب به آسمان دنيا فرود مى‌آيد و در رستاخيز مى‌توان او را با اين ديدگان خويش نگريست. كثرت اين دست روايات تلاش عالمان سنى مذهب در تاويل و توجيه آنها را در راستاى زدودن نسبت تجسيم و تشبيه از مؤلف آن ناكام گذارده است.
[[صحيح بخارى]] نخستين كتاب حديثى فراگير اهل سنت بوده و معتبرترين مأخذ حديث نزد عالمان سنى مذهب شناخته شده و بسيارى از ايشان اين كتاب را برتر از آن دانسته‌اند كه مورد نقد و بررسى قرار گيرد. و حال آن كه به گفته شيخ الشريعه، كتاب بخارى آكنده از روايات تجسيم و تشبيه است؛ مثلاًوى از زبان پيامبر، احاديثى را نقل مى‌كند كه در آنها خداوند اعضايى؛ همچون آدمى دارد و ديده مى‌شود و هر شب به آسمان دنيا فرود مى‌آيد و در رستاخيز مى‌توان او را با اين ديدگان خويش نگريست. كثرت اين دست روايات تلاش عالمان سنى مذهب در تاويل و توجيه آنها را در راستاى زدودن نسبت تجسيم و تشبيه از مؤلف آن ناكام گذارده است.


فراوانى اين قبيل روايات در كتاب بخارى را مى‌توان معلول اوضاع و شرائطى دانست كه وى در آن مى‌زيسته است. در زمان متوكل عباسى، گروهى از محدثان براى مقابله با اهل تنزيه؛ يعنى عدليه و معتزله، به نقل و جعل برخى احاديث گمارده شدند كه بسيارى از روات اين احاديث از رجال [[صحيح بخارى]] به شمار مى‌روند. بنابراين وجود انبوهى از اين دست روايات در [[صحيح بخارى]] مايه شگفتى نخواهد بود.
فراوانى اين قبيل روايات در كتاب بخارى را مى‌توان معلول اوضاع و شرائطى دانست كه وى در آن مى‌زيسته است. در زمان متوكل عباسى، گروهى از محدثان براى مقابله با اهل تنزيه؛ يعنى عدليه و معتزله، به نقل و جعل برخى احاديث گمارده شدند كه بسيارى از روات اين احاديث از رجال [[صحيح بخارى]] به شمار مى‌روند. بنابراین وجود انبوهى از اين دست روايات در [[صحيح بخارى]] مايه شگفتى نخواهد بود.


گذشته از نقل روايات تجسيم و تشبيه، كتاب بخارى هر چند برخى از فضائل و مناقب على(ع) و اهل‌بيت حضرت را نقل مى‌كند؛ اما در اين زمينه كوتاهى وى قابل توجيه نيست. به عنوان نمونه آن گاه كه به خاندان پيامبر(ص) مى‌رسد، در باب 61 از الفضائل يك حديث كوتاه نيم سطرى نقل كرده است. هرچند در لابه‌لاى احاديث ديگر ابواب، فضيلت‌هاى آنان پيداست. در باب ويژه حضرت زهرا(ع) به يك حديث بسنده كرده است، در حالى است كه در فضيلت خليفه اول، 24 حديث، و در فضايل خليفه دوم، 15 حديث را روايت كرده است. نوبت به [[امام على(ع)|حضرت امير]] كه مى‌رسد، فقط هفت حديث را مى‌بينيم؛ اما هيچ اثرى از احاديث غدير، أنا مدينة العلم، على مع الحق، مباهله و ثقلين ديده نمى‌شود، حال آن كه، ديگر محدثان اهل سنت، صدها گونه از اين احاديث را در فضيلت على(ع) نشان داده‌اند. گفتنى است كه از هفت حديث ياد شده، دو مورد تكرارى است و حديث سوم - كه «ابوتراب» بودن مولاست -، با تغييرى آمده است، كه در تطبيق با [[صحيح مسلم]] روشن مى‌شود. در حديث چهارم، به تسبيحات فاطمه زهرا(ع) بسنده نموده و حديث پنجم، در باب منزلت بوده و حديث ششم، نامفهوم است.
گذشته از نقل روايات تجسيم و تشبيه، كتاب بخارى هر چند برخى از فضائل و مناقب على(ع) و اهل‌بيت حضرت را نقل مى‌كند؛ اما در اين زمينه كوتاهى وى قابل توجيه نيست. به عنوان نمونه آن گاه كه به خاندان پيامبر(ص) مى‌رسد، در باب 61 از الفضائل يك حديث كوتاه نيم سطرى نقل كرده است. هرچند در لابه‌لاى احاديث ديگر ابواب، فضيلت‌هاى آنان پيداست. در باب ويژه حضرت زهرا(ع) به يك حديث بسنده كرده است، در حالى است كه در فضيلت خليفه اول، 24 حديث، و در فضايل خليفه دوم، 15 حديث را روايت كرده است. نوبت به [[امام على(ع)|حضرت امير]] كه مى‌رسد، فقط هفت حديث را مى‌بينيم؛ اما هيچ اثرى از احاديث غدير، أنا مدينة العلم، على مع الحق، مباهله و ثقلين ديده نمى‌شود، حال آن كه، ديگر محدثان اهل سنت، صدها گونه از اين احاديث را در فضيلت على(ع) نشان داده‌اند. گفتنى است كه از هفت حديث ياد شده، دو مورد تكرارى است و حديث سوم - كه «ابوتراب» بودن مولاست -، با تغييرى آمده است، كه در تطبيق با [[صحيح مسلم]] روشن مى‌شود. در حديث چهارم، به تسبيحات فاطمه زهرا(ع) بسنده نموده و حديث پنجم، در باب منزلت بوده و حديث ششم، نامفهوم است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش