پرش به محتوا

سرخسی نیشابوری، علی بن ناصر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براي' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''')
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
خط ۳۸: خط ۳۸:
#وى در انتقال نسخه نهج‌البلاغة به يمن به دليل شاگردان زيدى خود سهم مهمى داشته و شرح او نيز براى زيديان يمن متنى شناخته شده بوده و در حقيقت كتاب او تنها از اين طريق براى آيندگان حفظ شده است.
#وى در انتقال نسخه نهج‌البلاغة به يمن به دليل شاگردان زيدى خود سهم مهمى داشته و شرح او نيز براى زيديان يمن متنى شناخته شده بوده و در حقيقت كتاب او تنها از اين طريق براى آيندگان حفظ شده است.


[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدين رازى]]، وى را از اهالى سرخس و نيشابور مى‌داند. بنابراين محتمل است كه وى در نيشابور زاده شده و به فراگيرى علوم در اين شهر پرداخته و سپس به سرخس رفته و در آن جا ساكن شده باشد و نيز ممكن است، قضيه به عكس باشد.
[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدين رازى]]، وى را از اهالى سرخس و نيشابور مى‌داند. بنابراین محتمل است كه وى در نيشابور زاده شده و به فراگيرى علوم در اين شهر پرداخته و سپس به سرخس رفته و در آن جا ساكن شده باشد و نيز ممكن است، قضيه به عكس باشد.


اعجاز حسين نيشابورى كنتورى در كتاب كشف الحجب و الاستار، على بن ناصر را نخستين شارح نهج‌البلاغه و از شاگردان [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] معرفى مى‌كند. اين گفته كنتورى بين نويسندگان و محققان مشهور گرديده و پژوهش‌گران نهج‌البلاغه، به گفته وى در آثار خويش استناد جسته‌اند.
اعجاز حسين نيشابورى كنتورى در كتاب كشف الحجب و الاستار، على بن ناصر را نخستين شارح نهج‌البلاغه و از شاگردان [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] معرفى مى‌كند. اين گفته كنتورى بين نويسندگان و محققان مشهور گرديده و پژوهش‌گران نهج‌البلاغه، به گفته وى در آثار خويش استناد جسته‌اند.
خط ۴۴: خط ۴۴:
ظاهرا كنتورى كتاب «اعلام نهج‌البلاغه» را نديده، چرا كه اگر خود آن را مشاهده كرده بود، به روشنى مى‌ديد كه مؤلف از وبرى نقل قول مى‌كند و وبرى خود از اعلام قرن ششم هجرى است كه معاصر با [[بیهقی، علی بن زید|على بن زيد بيهقى]] شارح نهج‌البلاغه بوده است.
ظاهرا كنتورى كتاب «اعلام نهج‌البلاغه» را نديده، چرا كه اگر خود آن را مشاهده كرده بود، به روشنى مى‌ديد كه مؤلف از وبرى نقل قول مى‌كند و وبرى خود از اعلام قرن ششم هجرى است كه معاصر با [[بیهقی، علی بن زید|على بن زيد بيهقى]] شارح نهج‌البلاغه بوده است.


به نظر مى‌رسد كه مدير كتاب‌خانه رامپور هند سبب بروز اين اشتباه براى كنتورى شده، چرا كه وى اسامى كتاب‌هاى مخطوطه را براى كنتورى مى‌فرستاده و كنتورى با اعتمادى كه به وى داشته، به ثبت آن اسامى در كتاب خود اقدام مى‌نموده است. اشتباه از آن جا ناشى شده كه مدير مذكور در كتاب به اين عبارت برخورده كه مى‌گويد: السيد المصنف زيد عزه و علوه، بنابراين گمان برده كه مراد از اين سيد، مرحوم [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]، مؤلف نهج‌البلاغه است؛ در حالى كه مراد از آن شارح؛ يعنى على بن ناصر سرخسى است.
به نظر مى‌رسد كه مدير كتاب‌خانه رامپور هند سبب بروز اين اشتباه براى كنتورى شده، چرا كه وى اسامى كتاب‌هاى مخطوطه را براى كنتورى مى‌فرستاده و كنتورى با اعتمادى كه به وى داشته، به ثبت آن اسامى در كتاب خود اقدام مى‌نموده است. اشتباه از آن جا ناشى شده كه مدير مذكور در كتاب به اين عبارت برخورده كه مى‌گويد: السيد المصنف زيد عزه و علوه، بنابراین گمان برده كه مراد از اين سيد، مرحوم [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]، مؤلف نهج‌البلاغه است؛ در حالى كه مراد از آن شارح؛ يعنى على بن ناصر سرخسى است.


اما محقق ديگرى بر اين باور است، اين على بن ناصر كه كنتورى او را شاگرد سيّد رضى به حساب آورده، با صدرالدين ابوالحسن على بن ناصر مؤلّف زبدة التواريخ(اخبار الدولة السلجوقيه) يكى است. وى براى اثبات اين كه شارح نهج‌البلاغه كه كنتورى متذكّر او شده، از نظر زمانى نمى‌تواند شاگرد [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] باشد و بايد همان كسى باشد كه زبدة التواريخ را نوشته، به چند نكته اشاره مى‌كند.
اما محقق ديگرى بر اين باور است، اين على بن ناصر كه كنتورى او را شاگرد سيّد رضى به حساب آورده، با صدرالدين ابوالحسن على بن ناصر مؤلّف زبدة التواريخ(اخبار الدولة السلجوقيه) يكى است. وى براى اثبات اين كه شارح نهج‌البلاغه كه كنتورى متذكّر او شده، از نظر زمانى نمى‌تواند شاگرد [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] باشد و بايد همان كسى باشد كه زبدة التواريخ را نوشته، به چند نكته اشاره مى‌كند.
خط ۵۰: خط ۵۰:
اولا در كتاب معارج نهج‌البلاغه، تأليف زيد بيهقى كه در سال 552 نوشته شده، آن گونه كه سبک  كتاب است، به شارحان نهج‌البلاغه قبل از خود اشاره كرده است؛ امّا در اين كتاب به هيچ عنوان ذكرى از شرح اعلام نهج‌البلاغه و مؤلّف آن، على بن ناصر، نشده است. چه اگر اعلام نهج‌البلاغه تأليف على بن ناصر حسينى، بنا به گفته كشف الحجب، اوّلين شرح نهج‌البلاغه بود، زيد بيهقى با آن دقّت و فراستى كه داشت، به اين هم شهرى خود؛ يعنى على بن ناصر و شرح او حتما اشاره مى‌كرد.
اولا در كتاب معارج نهج‌البلاغه، تأليف زيد بيهقى كه در سال 552 نوشته شده، آن گونه كه سبک  كتاب است، به شارحان نهج‌البلاغه قبل از خود اشاره كرده است؛ امّا در اين كتاب به هيچ عنوان ذكرى از شرح اعلام نهج‌البلاغه و مؤلّف آن، على بن ناصر، نشده است. چه اگر اعلام نهج‌البلاغه تأليف على بن ناصر حسينى، بنا به گفته كشف الحجب، اوّلين شرح نهج‌البلاغه بود، زيد بيهقى با آن دقّت و فراستى كه داشت، به اين هم شهرى خود؛ يعنى على بن ناصر و شرح او حتما اشاره مى‌كرد.


ثانيا: شارح اعلام نهج‌البلاغه، در شرح خود از منهاج البراعه فى شرح‌البلاغه تأليف قطب‌الدين ابوالحسن سعيد راوندى كه در حدود سال 556 تأليف شده، استفاده كرده است. بنابراين، مؤلّف اعلام نهج‌البلاغه بايستى اثر خود را بعد از تاريخ فوق نوشته باشد و اين چنين كسى از نظر زمانى نمى‌توانسته از شاگردان [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] (متوفى 406) بوده باشد.
ثانيا: شارح اعلام نهج‌البلاغه، در شرح خود از منهاج البراعه فى شرح‌البلاغه تأليف قطب‌الدين ابوالحسن سعيد راوندى كه در حدود سال 556 تأليف شده، استفاده كرده است. بنابراین، مؤلّف اعلام نهج‌البلاغه بايستى اثر خود را بعد از تاريخ فوق نوشته باشد و اين چنين كسى از نظر زمانى نمى‌توانسته از شاگردان [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] (متوفى 406) بوده باشد.


ثالثا: در تاريخ بيهق كه در اوايل نيمه دوم قرن ششم، تأليف شده و نام علما و فضلا و ائمه آن ناحيه را در بردارد، از صدرالدين على بن ناصر حسينى كه به تصريح بسيارى از منابع، اهل نيشابور است، نامى به ميان نياورده و اين خود، دليل بر اين است كه شخص مورد بحث تا تاريخ فوق از چنان شهرتى برخوردار نبوده كه در زمره علما و افاضل قرار گيرد و شايد هم در همين سال‌ها به دنيا آمده باشد.
ثالثا: در تاريخ بيهق كه در اوايل نيمه دوم قرن ششم، تأليف شده و نام علما و فضلا و ائمه آن ناحيه را در بردارد، از صدرالدين على بن ناصر حسينى كه به تصريح بسيارى از منابع، اهل نيشابور است، نامى به ميان نياورده و اين خود، دليل بر اين است كه شخص مورد بحث تا تاريخ فوق از چنان شهرتى برخوردار نبوده كه در زمره علما و افاضل قرار گيرد و شايد هم در همين سال‌ها به دنيا آمده باشد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش