۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'ميشود' به 'میشود') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
ابن جاسر اولويت اقدام به تهيه اين معجم را كار گروهي از علماء و دانشمندان به شيوه معمول ميداند و كار خود را به جهت شدت نياز به اين فرهنگ و از باب «ما لا يدرك كله لا يترك كله» ميداند. | ابن جاسر اولويت اقدام به تهيه اين معجم را كار گروهي از علماء و دانشمندان به شيوه معمول ميداند و كار خود را به جهت شدت نياز به اين فرهنگ و از باب «ما لا يدرك كله لا يترك كله» ميداند. | ||
در معجم كلماتي وجود دارد كه فراوان تكرار شده است و براي اهالي خارج از سرزمين حجاز نيازمند توضيح است؛ لذا به اختصار به تبيين معاني آنها اشاره | در معجم كلماتي وجود دارد كه فراوان تكرار شده است و براي اهالي خارج از سرزمين حجاز نيازمند توضيح است؛ لذا به اختصار به تبيين معاني آنها اشاره میشود: | ||
1-الإمارة: منطقه يا مناطق داراي قريهها، نهرها و چاهها كه عدهاي به رياست مردي كه "امير" ناميده | 1-الإمارة: منطقه يا مناطق داراي قريهها، نهرها و چاهها كه عدهاي به رياست مردي كه "امير" ناميده میشود، وظيفه اداره شئون آن را به عهده دارند. اماره با وزارت داخلي مرتبت است. | ||
2- المِنطَقَة: منظور از اين كلمه تعدادي از روستاها و باديههاست كه نام واحدي بر آن اطلاق | 2- المِنطَقَة: منظور از اين كلمه تعدادي از روستاها و باديههاست كه نام واحدي بر آن اطلاق میشود يا اماره واحدي كه مركز واحدي دارد. | ||
3- القرية: مكاني كه اهل آن دائماً در آن ساكن هستند و تا زماني كه اسم خاصي بر آن اطلاق | 3- القرية: مكاني كه اهل آن دائماً در آن ساكن هستند و تا زماني كه اسم خاصي بر آن اطلاق میشود، عدد سكان آن مهم نيست. | ||
4- القصر الزراعي: مكاني در زمين زراعي كه قابليت سكونت داشته باشد. | 4- القصر الزراعي: مكاني در زمين زراعي كه قابليت سكونت داشته باشد. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
5- الهجرة: روستایي كه تنها اهل باديه در آن سكونت ميكنند و مقداري از طول سال را مهاجرت كرده و دوباره به آن باز ميگردند. | 5- الهجرة: روستایي كه تنها اهل باديه در آن سكونت ميكنند و مقداري از طول سال را مهاجرت كرده و دوباره به آن باز ميگردند. | ||
6- المورد يا المنهل يا الماء: چاه يا رودخانه يا چشمهاي كه قبيلهاي براي آب دادن به چهارپايان بر آن عبور ميكند؛ و گاهي مختص به آن قبيله | 6- المورد يا المنهل يا الماء: چاه يا رودخانه يا چشمهاي كه قبيلهاي براي آب دادن به چهارپايان بر آن عبور ميكند؛ و گاهي مختص به آن قبيله میشود. | ||
نويسنده همچنين لازم دانسته است كه دو مورد را تذكر دهد: | نويسنده همچنين لازم دانسته است كه دو مورد را تذكر دهد: | ||
الف: التكرار: گاهي اسم يك مكان به دو منطقه مختلف افزوده شده است. منشأ اين امر آن است كه بعضي از مناطق متداخل هستند و تمييز بين اماكن واقع در آن مشكل است. گاهي امير يك منطقه مكانهايي از مناطق ديگر را به دليل روشن بوده حدودش به منطقهاش اضافه ميكند. به عنوان مثال در اسامي شهرهاي(رجال المع)، (قنا البحر)، (المجاردة)، (ميسان) و (بني مالك) اين مسئله ديده | الف: التكرار: گاهي اسم يك مكان به دو منطقه مختلف افزوده شده است. منشأ اين امر آن است كه بعضي از مناطق متداخل هستند و تمييز بين اماكن واقع در آن مشكل است. گاهي امير يك منطقه مكانهايي از مناطق ديگر را به دليل روشن بوده حدودش به منطقهاش اضافه ميكند. به عنوان مثال در اسامي شهرهاي(رجال المع)، (قنا البحر)، (المجاردة)، (ميسان) و (بني مالك) اين مسئله ديده میشود. | ||
ب- الأخطاء: گاهي يك اسم به صورت غيرصحيح نوشته شده است؛ چرا كه بسياري از نويسندگان مناطق قواعد لغت را به خوبي نميدانستند و اسم را از عوام نقل ميكردند و مطابق با آن مينوشتند. مثلاً مردم عوام اسم(الغبشة) و (الغشامرة) را القبشة و القشامرة املاء ميكردند؛ يا در ابتداي اسامي(أنطاع)، (اصوير) و (انبوان)، الف ميآوردند؛ در حالى كه صحيح حذف آن است؛ يا بين الضاد و الظاء تفاوت قائل نميشدند. بنابراين خواننده اگر خودش از اهل اين سرزمين نباشد، در آگاهي به اسم صحيح دچار حيرت خواهد شد. | ب- الأخطاء: گاهي يك اسم به صورت غيرصحيح نوشته شده است؛ چرا كه بسياري از نويسندگان مناطق قواعد لغت را به خوبي نميدانستند و اسم را از عوام نقل ميكردند و مطابق با آن مينوشتند. مثلاً مردم عوام اسم(الغبشة) و (الغشامرة) را القبشة و القشامرة املاء ميكردند؛ يا در ابتداي اسامي(أنطاع)، (اصوير) و (انبوان)، الف ميآوردند؛ در حالى كه صحيح حذف آن است؛ يا بين الضاد و الظاء تفاوت قائل نميشدند. بنابراين خواننده اگر خودش از اهل اين سرزمين نباشد، در آگاهي به اسم صحيح دچار حيرت خواهد شد. | ||
حجاز در عصر حاضر به چهارده بخش تقسيم شده است كه بر هر بخشي "إمارة" اطلاق | حجاز در عصر حاضر به چهارده بخش تقسيم شده است كه بر هر بخشي "إمارة" اطلاق میشود و هر امارهاي به امارات كوچكتر تقسيم میشود. اين امارات كه عبارت است از: امارة الرياض، مكه المكرمة، المدينةالمنوره، المنطقة الشرقية، جازان، القصيم، بلاد عصير، حايل، الحدود الشمالية(عرعر)، تبوك(المنطقةالشمالية)، نجران، الجوف، القريّات و الباحة، ابتدا در نقشهها و جداولي امارات تابعه آنها، عدد روستاها و چاهها تشريح شده و نيز در جداول ديگري عدد ساكنين زن و مرد هر اماره ذكر شده است. اسامي هر يك از شهرها و روستاها و آبها و... به ترتيب حروف الفبا تنظيم و در صورتى كه يك مكان با نامهاي مختلف و در حروف ديگري نيز ذكر شده است، تنها در یکی از آنها توضيح آمده و در مابقي به آن ارجاع داده شده است. توضيحات اماكن جلد اول و دوم، به طور معمول در يك يا چند خط خلاصه و گاه تنها نام قريه و گاه نام اماره نيز به آن افزوده شده است. اگر نام تعدادي از روستاها با پيشوند يكسان باشد با در ذيل آن پيشوند نام آنها با شماره بدون توضيح آمده است؛ براي نمونه ميتوان به ذيل كلمه "عطف" مراجعه نمود. | ||
در جلد سوم، امارات شمال تشريح شده است. شيوه نگارش توضيحات در اين جلد با مجلدات ديگر متفاوت است و با استفاده از منابع مختلفي؛ مانند: "[[معجم البلدان]]" و "[[معجم ما استعجم من أسماء البلاد و المواضع|معجم ما استعجم]] " توضيحات مفصلتري آمده و حتي از ابيات شعر نيز استفاده شده است، در حالى كه در دو جلد قبل حتي يك بيت شعر نيز وجود ندارد. | در جلد سوم، امارات شمال تشريح شده است. شيوه نگارش توضيحات در اين جلد با مجلدات ديگر متفاوت است و با استفاده از منابع مختلفي؛ مانند: "[[معجم البلدان]]" و "[[معجم ما استعجم من أسماء البلاد و المواضع|معجم ما استعجم]] " توضيحات مفصلتري آمده و حتي از ابيات شعر نيز استفاده شده است، در حالى كه در دو جلد قبل حتي يك بيت شعر نيز وجود ندارد. |
ویرایش