۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
و ربّ، از آن جهت كه عدم را شكافته و هستى را از دل آن بيرون مىآورد، «فاطر» است، و از آن جهت كه امر او، شگفتترين امور است، «بديع» شمرده مىشود، آنگاه او «فالق الحبّ و النَّوى و فالق الاصباح» (اصباح سپيده دم صبح) است و اينها از نامهاى خاصّ اويند، و از آن جهت كه هراس از تاريكىهاى عدم و هر كمبود و خطرى را ايمنى مىبخشد، «مؤمن» است، و از آن جهت كه به آن چه مىآفريند، آسيب نمىرساند، «سلام» است، و از آن جهت كه آن چه افاضه مىكند، هديهاى بىچشمداشت است، «وهّاب» به شمار مىرود، و از آن جهت كه پس از به وجود آوردن وجودات، آن چه را كه مايه استمرار بقايشان مىشود، مىآفريند، «رزّاق» است، و از آن جهت كه بخشش او، كمبودى را در او پديد نمىآورد، «واسع» است، و از آن جهت كه براى بخششهايش زمان تعيين كرده، «مُقيت» است، و از آن جهت كه بزرگترين ستايش براى او، همان رحمتى است كه افاضه مىكند، «حميد» خواهد بود، و از آن جهت كه هر شكستهاى را ترميم، و هر كمبودى را در مخلوقاتش پر مىكند، «جبّار» است، و از آن جهت كه هر مغلوبى را يارى مىدهد، «نصير» است، و از آن جهت كه متولّى امور مخلوقى است كه نه مالكِ سود و زيان خويش است و نه مرگ و زندگى و بعثتش به دست او است، «ولىّ»، «مولا» و «وكيل» است؛ هر كدام از يك جهت، و از آن جهت كه حيات آفرين است، «محيى» شمرده مىشود، و از آن جهت كه نقش آفرين است، «مصوّر» است، و از آن جهت كه همه اينها، احسانى از او است، «بّر» به شمار مىرود، و از آن جهت كه ظهور هر چه در هستى است، به او تعلّق دارد، «نور» و سپس «مبين» است، و از آن جهت كه همه چيز براى او است و او آنها را تدبير مىكند، «مَلِك» و «ذوالعرش» است، و از آن جهت كه هر چه پيش ديگران است، نزد او است؛ ولى هر چه نزد او قرارداد، پيش ديگران نيست، «عزيز» است، و از آن جهت كه نيازى به هيچ شيئى ندارد، «غنىّ» خواهد بود، و از آن جهت كه يگانه پروردگار، پادشاه و صاحب سرير فرمانروايى است، «احكم الحاكمين» و «خير الفاصلين و الحاكمين و الفاتحين» به شمار مىرود، و از آن جهت كه بىنياز است و موجودات تحت تدبير او در نيازهاى خود، به او روى مىآورند، «صمد» است، و پروردگار، از آن جهت كه با توجّه خلق به او، عبادت مىشود، «الاه» است. | و ربّ، از آن جهت كه عدم را شكافته و هستى را از دل آن بيرون مىآورد، «فاطر» است، و از آن جهت كه امر او، شگفتترين امور است، «بديع» شمرده مىشود، آنگاه او «فالق الحبّ و النَّوى و فالق الاصباح» (اصباح سپيده دم صبح) است و اينها از نامهاى خاصّ اويند، و از آن جهت كه هراس از تاريكىهاى عدم و هر كمبود و خطرى را ايمنى مىبخشد، «مؤمن» است، و از آن جهت كه به آن چه مىآفريند، آسيب نمىرساند، «سلام» است، و از آن جهت كه آن چه افاضه مىكند، هديهاى بىچشمداشت است، «وهّاب» به شمار مىرود، و از آن جهت كه پس از به وجود آوردن وجودات، آن چه را كه مايه استمرار بقايشان مىشود، مىآفريند، «رزّاق» است، و از آن جهت كه بخشش او، كمبودى را در او پديد نمىآورد، «واسع» است، و از آن جهت كه براى بخششهايش زمان تعيين كرده، «مُقيت» است، و از آن جهت كه بزرگترين ستايش براى او، همان رحمتى است كه افاضه مىكند، «حميد» خواهد بود، و از آن جهت كه هر شكستهاى را ترميم، و هر كمبودى را در مخلوقاتش پر مىكند، «جبّار» است، و از آن جهت كه هر مغلوبى را يارى مىدهد، «نصير» است، و از آن جهت كه متولّى امور مخلوقى است كه نه مالكِ سود و زيان خويش است و نه مرگ و زندگى و بعثتش به دست او است، «ولىّ»، «مولا» و «وكيل» است؛ هر كدام از يك جهت، و از آن جهت كه حيات آفرين است، «محيى» شمرده مىشود، و از آن جهت كه نقش آفرين است، «مصوّر» است، و از آن جهت كه همه اينها، احسانى از او است، «بّر» به شمار مىرود، و از آن جهت كه ظهور هر چه در هستى است، به او تعلّق دارد، «نور» و سپس «مبين» است، و از آن جهت كه همه چيز براى او است و او آنها را تدبير مىكند، «مَلِك» و «ذوالعرش» است، و از آن جهت كه هر چه پيش ديگران است، نزد او است؛ ولى هر چه نزد او قرارداد، پيش ديگران نيست، «عزيز» است، و از آن جهت كه نيازى به هيچ شيئى ندارد، «غنىّ» خواهد بود، و از آن جهت كه يگانه پروردگار، پادشاه و صاحب سرير فرمانروايى است، «احكم الحاكمين» و «خير الفاصلين و الحاكمين و الفاتحين» به شمار مىرود، و از آن جهت كه بىنياز است و موجودات تحت تدبير او در نيازهاى خود، به او روى مىآورند، «صمد» است، و پروردگار، از آن جهت كه با توجّه خلق به او، عبادت مىشود، «الاه» است. | ||
همه اين نامها، به استثناى سه نام واحد، احد و حق، تحت دو اسم قادرِ عليم قرار دارند، و اگر اين دو با هم به غير، نسبت داده شود، «قيوميّت» خواهد بود؛ | همه اين نامها، به استثناى سه نام واحد، احد و حق، تحت دو اسم قادرِ عليم قرار دارند، و اگر اين دو با هم به غير، نسبت داده شود، «قيوميّت» خواهد بود؛ بنابراین، آن دو اسم تحت نام قيوّم قرار دارند، و خداوند سبحان از آن جهت كه در ذات، عليمِ قدير است، «حىّ» خواهد بود؛ بنابراین، سلطه دو اسم حىّ و قيّوم، شامل همه نامهاى ثبوتى غير از وحدت مىشود. | ||
خداوند سبحان فرمود: ''' اَللّهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ الْحَىُ الْقَيُومُ'''<ref>بقره (2): 255</ref> اين آيه، با توجّه به آن كه توحيد را هم بيان كرده است، همه اسماى ثبوتى را در بر مىگيرد؛ امّا جامع همه اسامى سلبى كه بر نفى نقصها و عدمها دلالت مىكنند، اسم «قدّوس» است. | خداوند سبحان فرمود: ''' اَللّهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ الْحَىُ الْقَيُومُ'''<ref>بقره (2): 255</ref> اين آيه، با توجّه به آن كه توحيد را هم بيان كرده است، همه اسماى ثبوتى را در بر مىگيرد؛ امّا جامع همه اسامى سلبى كه بر نفى نقصها و عدمها دلالت مىكنند، اسم «قدّوس» است. |
ویرایش