۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
جوينى با وضع يك اصطلاح جديد، صفات خدا را به نفسى و معنوى تقسيم كرده است. صفت نفسى، صفتى است كه لازم ذات شى باشد و در عين حال معلَّل به عللى كه قائم به موصوف است، نباشد. به عبارت ديگر، صفت نفسى، صفت ذاتى و برخاسته از ذات، از آن جهت كه ذات است، مىباشد. مقصود از صفت معنوى، حكمى براى موصوف است كه معلل به علتى باشد كه به ذات موصوف قيام دارد، مثلاً «تحيز» صفتى نفسى براى جوهر است، چون صفت ثبوتى است و لازمِ ذات آن است و معلل به علتى زائد بر ذات جوهر نيست، اما «عالِم بودن» معلل به علمى است كه قائم به عالم است و صفت معنوى است. تعبير صفت نفسى قبل از جوينى به كار نرفته است و متكلمانِ قبل از او، به خصوص معتزله، صفات را به دو نوع صفات ذات و صفات فعل تقسيم مىكردند. صفات نفسى جوينى را مىتوان متناظر با صفات ذاتى متكلمان پيشين دانست. | جوينى با وضع يك اصطلاح جديد، صفات خدا را به نفسى و معنوى تقسيم كرده است. صفت نفسى، صفتى است كه لازم ذات شى باشد و در عين حال معلَّل به عللى كه قائم به موصوف است، نباشد. به عبارت ديگر، صفت نفسى، صفت ذاتى و برخاسته از ذات، از آن جهت كه ذات است، مىباشد. مقصود از صفت معنوى، حكمى براى موصوف است كه معلل به علتى باشد كه به ذات موصوف قيام دارد، مثلاً «تحيز» صفتى نفسى براى جوهر است، چون صفت ثبوتى است و لازمِ ذات آن است و معلل به علتى زائد بر ذات جوهر نيست، اما «عالِم بودن» معلل به علمى است كه قائم به عالم است و صفت معنوى است. تعبير صفت نفسى قبل از جوينى به كار نرفته است و متكلمانِ قبل از او، به خصوص معتزله، صفات را به دو نوع صفات ذات و صفات فعل تقسيم مىكردند. صفات نفسى جوينى را مىتوان متناظر با صفات ذاتى متكلمان پيشين دانست. | ||
در ميان اوصاف الاهى، جوينى اهتمام ويژهاى به كلام خدا داشته است، نظريه او را مىتوان بر اساس آنچه در الارشاد آمده است، به اين نحو تقرير كرد: جوينى بر كلام نفسى، در مقابل اصوات و الفاظِ دالّ بر آن، تأكيد دارد و آن را جوهر و حقيقت كلام الاهى مىداند. بر اين پايه، كلام عبارت است، از قولِ قائم به نفس، كه عبارات و اشارات مصطلح از آن حكايت مىكند. اين كلام خدا بر پيامبران «تنزيل» مىشود، يعنى جبرئيل كلام خدا را درك كرده، آنگاه به زمين فرود آمده و آنچه را كه فهميده به پيامبر منتقل كرده است، بىآنكه خودِ كلام منتقل شده باشد؛ بنا | در ميان اوصاف الاهى، جوينى اهتمام ويژهاى به كلام خدا داشته است، نظريه او را مىتوان بر اساس آنچه در الارشاد آمده است، به اين نحو تقرير كرد: جوينى بر كلام نفسى، در مقابل اصوات و الفاظِ دالّ بر آن، تأكيد دارد و آن را جوهر و حقيقت كلام الاهى مىداند. بر اين پايه، كلام عبارت است، از قولِ قائم به نفس، كه عبارات و اشارات مصطلح از آن حكايت مىكند. اين كلام خدا بر پيامبران «تنزيل» مىشود، يعنى جبرئيل كلام خدا را درك كرده، آنگاه به زمين فرود آمده و آنچه را كه فهميده به پيامبر منتقل كرده است، بىآنكه خودِ كلام منتقل شده باشد؛ بنا براین، تنزيل، معنايى است نه لفظى. اين نظريه در مباحث كلامى پيش از جوينى سابقه ندارد. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش