۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ') |
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
شاه صفى بىكفايت كه هنرى جز كشتن خويشان و شرابخوارى بىامان نداشت، چهارده سال بيش در سلطنت نپاييد. در همين دوران كوتاه سلطنت وى، در غرب امپراتورى صفويه، عراق عرب از ايران جدا شد و به خاک عثمانى پيوست و در شرق امپراتورى ناحيه قندهار از ايران منتزع گرديد و به تصرف گوركانيان هند در آمد. | شاه صفى بىكفايت كه هنرى جز كشتن خويشان و شرابخوارى بىامان نداشت، چهارده سال بيش در سلطنت نپاييد. در همين دوران كوتاه سلطنت وى، در غرب امپراتورى صفويه، عراق عرب از ايران جدا شد و به خاک عثمانى پيوست و در شرق امپراتورى ناحيه قندهار از ايران منتزع گرديد و به تصرف گوركانيان هند در آمد. | ||
امر مهمى كه در دوران سلطنت شاه صفى پيش آمد و شايسته ذكر است، قطع مخاصمات ايران و عثمانى است، به موجب قرارداد زهاب. اين قرارداد كه به امضاء سلطان مراد چهارم پادشاه عثمانى و شاه صفى پادشاه ايران رسيد تا | امر مهمى كه در دوران سلطنت شاه صفى پيش آمد و شايسته ذكر است، قطع مخاصمات ايران و عثمانى است، به موجب قرارداد زهاب. اين قرارداد كه به امضاء سلطان مراد چهارم پادشاه عثمانى و شاه صفى پادشاه ايران رسيد تا پایان سلطنت شاه سلطان حسين دوام يافت و تنها وقتى ملغى الأثر گرديد كه بر اثر حمله افغانها و ضعف صفويه در برابر مهاجمين و نفوذ روسها در داخله ايران و تصرف دربند و باكو دولت عثمانى به وساطت سفير فرانسه در استانبول حاضر به لغو قرارداد زهاب و تقسيم ايران بين دولت روس و عثمانى گرديد. با اين حال، در دوران افشاريه و پس از آن همه جنگ و جدال و فتوحات و شكستهاى نادرى، وقتى دو دولت به مصالحه دست زدند باز همان عهدنامه يا قرارداد زهاب (49، ا ه) مبناى مذاكره قرار گرفت. | ||
عهدنامه مزبور هرچند موجب آسايش بندگان خدا از ايرانيان و تركان شد و مرزنشينان ايرانى و ترك مدتى در حدود 86 سال از آرامش و آسايش برخوردار شدند، اثرات بدى در جامعه ايرانيان قزلباش گذاشت. به اين معنى كه دولت صفويه بر اثر فراغت خاطر از جنگ با دشمنان ديرين، كوشش و جوشش خود را از دست داد و به جمع ثروت و كسب لذت افتاد و سران قزلباش نيز به جاى جنگيدن با دشمنان كشور و تصرف اراضى مخالفان به جان رعايا افتادند و به قيمت دسترنج آنان به ايجاد كاخها و خريدن سراها و باغها و انباشتن سرمايه فراوان پرداختند. شجاعت و جلادت جاى خود را به نيرنگبازى و توطئه سازى داد و قزلباشان به جاى آن كه سينه دشمنان را سفره كنند، به سفرههاى رنگين و ميهمانىهاى سنگين يورش بردند. دستى را كه پيش از اين بر قبضه شمشير داشتند، بر گردن صراحى و ساغر افكندند. نيزههاى بلند را به دور انداختند و به نازنينان بالا بلند پرداختند. آن كه روزى جريد بازى مىكرد، شاهد بازى برگزيد و آن كه از اين پيش دست از قبضه خنجر بر نمىداشت، آنك سيب ز نخدان يار از دست نمىگذاشت. شمشير كج قزلباشان كه روزگارى در سرزمين پهناور ايران از قندهار تا بغداد و از داغستان تا بحرين مايه اميد دوستان و موجب وحشت دشمنان بود، به تدريج زنگ گرفت و چندان در نيام ماند كه مشتى افغان بر اصفهان استيلا يافتند. | عهدنامه مزبور هرچند موجب آسايش بندگان خدا از ايرانيان و تركان شد و مرزنشينان ايرانى و ترك مدتى در حدود 86 سال از آرامش و آسايش برخوردار شدند، اثرات بدى در جامعه ايرانيان قزلباش گذاشت. به اين معنى كه دولت صفويه بر اثر فراغت خاطر از جنگ با دشمنان ديرين، كوشش و جوشش خود را از دست داد و به جمع ثروت و كسب لذت افتاد و سران قزلباش نيز به جاى جنگيدن با دشمنان كشور و تصرف اراضى مخالفان به جان رعايا افتادند و به قيمت دسترنج آنان به ايجاد كاخها و خريدن سراها و باغها و انباشتن سرمايه فراوان پرداختند. شجاعت و جلادت جاى خود را به نيرنگبازى و توطئه سازى داد و قزلباشان به جاى آن كه سينه دشمنان را سفره كنند، به سفرههاى رنگين و ميهمانىهاى سنگين يورش بردند. دستى را كه پيش از اين بر قبضه شمشير داشتند، بر گردن صراحى و ساغر افكندند. نيزههاى بلند را به دور انداختند و به نازنينان بالا بلند پرداختند. آن كه روزى جريد بازى مىكرد، شاهد بازى برگزيد و آن كه از اين پيش دست از قبضه خنجر بر نمىداشت، آنك سيب ز نخدان يار از دست نمىگذاشت. شمشير كج قزلباشان كه روزگارى در سرزمين پهناور ايران از قندهار تا بغداد و از داغستان تا بحرين مايه اميد دوستان و موجب وحشت دشمنان بود، به تدريج زنگ گرفت و چندان در نيام ماند كه مشتى افغان بر اصفهان استيلا يافتند. |
ویرایش