پرش به محتوا

استخدام المصادر و طرق البحث في التاريخ الإسلامي العام و في التاريخ المصري الوسيط: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وي' به 'وی'
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان')
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =فی التاریخ الاسلامی العام و فی التاریخ المصری الوسیط
| عنوان‌های دیگر =فی التاریخ الاسلامی العام و فی التاریخ المصری الوسیط
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[حسن، علی ابراهیم]] (نويسنده)
[[حسن، علی ابراهیم]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =
| کد کنگره =
خط ۲۲: خط ۲۲:
}}
}}


'''استخدام المصادر و طرق البحث في التاريخ الإسلامي العام و في التاريخ المصري الوسيط'''، اثر دكتر على ابراهيم حسن، معرفى و بحث پيرامون منابع تاريخ اسلامى و نويسندگان آن‌ها مى‌باشد كه به زبان عربى و در عصر حاضر، نوشته شده است.
'''استخدام المصادر و طرق البحث في التاريخ الإسلامي العام و في التاريخ المصري الوسيط'''، اثر دكتر على ابراهيم حسن، معرفى و بحث پيرامون منابع تاريخ اسلامى و نویسندگان آن‌ها مى‌باشد كه به زبان عربى و در عصر حاضر، نوشته شده است.


پس از استقبال از دو اثر قبلى نويسنده، تحت عنوان «مصر في العصور الوسطى» و «التاريخ الاسلامى العام»، وى تصميم به نوشتن کتاب حاضر گرفته است.
پس از استقبال از دو اثر قبلى نویسنده، تحت عنوان «مصر في العصور الوسطى» و «التاريخ الاسلامى العام»، وى تصميم به نوشتن کتاب حاضر گرفته است.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب، با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب، در هشت باب تنظيم شده است.
کتاب، با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب، در هشت باب تنظيم شده است.


نويسنده در اثر حاضر، به دنبال نشان دادن اساس و اسلوب صحيح طرح مباحث تاريخى و مصادرى است كه مورخين در مورد تاريخ اسلام و مخصوصا كشور مصر در دوره‌هاى ميانه نوشته‌اند. وى همچنين در پى نشان دادن طريقه بحث اين مؤلفين، اسلوب ايشان در کتابت، اهميت و محتواى مصادر ايشان و مستشهدات آن‌ها، مى‌باشد.
نویسنده در اثر حاضر، به دنبال نشان دادن اساس و اسلوب صحيح طرح مباحث تاريخى و مصادرى است كه مورخين در مورد تاريخ اسلام و مخصوصا كشور مصر در دوره‌هاى ميانه نوشته‌اند. وى همچنين در پى نشان دادن طريقه بحث اين مؤلفين، اسلوب ايشان در کتابت، اهميت و محتواى مصادر ايشان و مستشهدات آن‌ها، مى‌باشد.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه نويسنده، به ويژگى‌هاى عمومى تاريخ اسلام اشاره شده است. نويسنده، معتقد است ظهور اسلام، يكى از مهم‌ترين حوادثى مى‌باشد كه در طول زندگى بشر اتفاق افتاده و فهم آن به‌صورت مستقل و جداى از تاريخ جاهليت، امكان‌پذير نخواهد بود. وى در اين مقدمه، ضمن اشاره به گوشه‌اى از خصوصيات پيامبر(ص)، به‌صورت بسيار مختصر، به بحث از دوران خلافت خلفاى راشدين و حكومت امويان و عباسيان تا سقوط آن به دست مغول پرداخته است.<ref>مقدمه کتاب، ص13</ref>
در مقدمه نویسنده، به ویژگى‌هاى عمومى تاريخ اسلام اشاره شده است. نویسنده، معتقد است ظهور اسلام، يكى از مهم‌ترين حوادثى مى‌باشد كه در طول زندگى بشر اتفاق افتاده و فهم آن به‌صورت مستقل و جداى از تاريخ جاهليت، امكان‌پذير نخواهد بود. وى در اين مقدمه، ضمن اشاره به گوشه‌اى از خصوصيات پيامبر(ص)، به‌صورت بسيار مختصر، به بحث از دوران خلافت خلفاى راشدين و حكومت امویان و عباسيان تا سقوط آن به دست مغول پرداخته است.<ref>مقدمه کتاب، ص13</ref>


در باب اول، در چهار قسمت زير، به بررسى ويژگى‌هاى اسلامى مصر در قرون وسطى پرداخته شده است:
در باب اول، در چهار قسمت زير، به بررسى ویژگى‌هاى اسلامى مصر در قرون وسطى پرداخته شده است:


#مصر از ابتداى فتح آن به دست مسلمانان تا قيام دولت طولونيه:
#مصر از ابتداى فتح آن به دست مسلمانان تا قيام دولت طولونيه:
#:مصر قبل از لشكركشى مسلمانان به آن، جزء ولايات روم و تحت سلطه آن بوده و از لحاظ اقتصادى و كشاورزى، در شرايط مطلوبى به سر مى‌برد. نويسنده، نارضايتى مردم مصر از سلطه روم بر آن و شجاعت لشكريان اسلام را مهم‌ترين عامل در فتح آن به دست مسلمانان دانسته است.<ref>متن کتاب، ص17</ref>
#:مصر قبل از لشكركشى مسلمانان به آن، جزء ولايات روم و تحت سلطه آن بوده و از لحاظ اقتصادى و كشاورزى، در شرايط مطلوبى به سر مى‌برد. نویسنده، نارضايتى مردم مصر از سلطه روم بر آن و شجاعت لشكريان اسلام را مهم‌ترين عامل در فتح آن به دست مسلمانان دانسته است.<ref>متن کتاب، ص17</ref>
#:عمرو بن عاص، فاتح مصر، اولين والى آن از طرف خليفه دوم بود و به اعتقاد نويسنده، تحول اقتصادى، سياسى و دينى زيادى در آن به وجود آورد.<ref>همان</ref>
#:عمرو بن عاص، فاتح مصر، اولين والى آن از طرف خليفه دوم بود و به اعتقاد نویسنده، تحول اقتصادى، سياسى و دينى زيادى در آن به وجود آورد.<ref>همان</ref>
#:نويسنده، دوران حكومت امويان و بنى عباس را كه قبل از قيام دولت طولونيه بوده است، عهد فتنه‌ها، اضطرابات و عدم استقرار نظم و امنيت در شهرها و بلاد مصر معرفى كرده و شاهد اين مدعا را، به ولايت رسيدن نود و نه والى، پس از مرگ عمرو بن عاص در سال 43ق، تا قيام دولت طولونيه در سال 254ق، دانسته است. برخى از اين واليان، دو مرتبه و حتى بعضى، سه مرتبه ولايت اين سرزمين را به عهده داشته و متوسط حكومت آنان، حدود دو سال بوده است.<ref>همان، ص18</ref>
#:نویسنده، دوران حكومت امویان و بنى عباس را كه قبل از قيام دولت طولونيه بوده است، عهد فتنه‌ها، اضطرابات و عدم استقرار نظم و امنيت در شهرها و بلاد مصر معرفى كرده و شاهد اين مدعا را، به ولايت رسيدن نود و نه والى، پس از مرگ عمرو بن عاص در سال 43ق، تا قيام دولت طولونيه در سال 254ق، دانسته است. برخى از اين واليان، دو مرتبه و حتى بعضى، سه مرتبه ولايت اين سرزمين را به عهده داشته و متوسط حكومت آنان، حدود دو سال بوده است.<ref>همان، ص18</ref>
#مصر در دوران طولونيين و اخشيديين:
#مصر در دوران طولونيين و اخشيديين:
#:نويسنده، اين عصر را، دوران رونق گرفتن شهرها، به دست آوردن قدرت و عظمت گذشته، گسترش تجارت، فعال شدن صنعت و زراعت، نيرومندى ارتش و نيروى نظامى و ايجاد ناوگان دريايى مصر معرفى كرده و معتقد است در اين دوران، مصر به‌صورت يك امپراطورى گسترده، از عراق تا شام و فلسطين درآمد. به نظر وى، اين دوران، عصر صلح و رفاه در مصر و زمانه پيشرفت هنرهاى معمارى، حكاكى و دكوراسيون و تشويق علم و علما بوده است.<ref>همان، ص20</ref>
#:نویسنده، اين عصر را، دوران رونق گرفتن شهرها، به دست آوردن قدرت و عظمت گذشته، گسترش تجارت، فعال شدن صنعت و زراعت، نيرومندى ارتش و نيروى نظامى و ايجاد ناوگان دريايى مصر معرفى كرده و معتقد است در اين دوران، مصر به‌صورت يك امپراطورى گسترده، از عراق تا شام و فلسطين درآمد. به نظر وى، اين دوران، عصر صلح و رفاه در مصر و زمانه پيشرفت هنرهاى معمارى، حكاكى و دكوراسيون و تشویق علم و علما بوده است.<ref>همان، ص20</ref>
#:احمد بن طولون، مؤسس دولت طولونيه، اولين حاكم مستقل اسلامى مصر، در قرون وسطى بوده و نويسنده، معتقد است اشراف و تسلط خلافاى عباسى در اين دوران بر مصر، اشرافى صورى، ظاهرى و به‌صورت نمادين بوده است؛ با اين حال، بين واليان مصر و خلفاى عباسى، مراودات و روابطى به‌صورت پرداخت جزيه و ماليات ساليانه، ضرب سكه به نام خلفا و خطبه خواندن به نام ايشان وجود داشته است.<ref>همان</ref>
#:احمد بن طولون، مؤسس دولت طولونيه، اولين حاكم مستقل اسلامى مصر، در قرون وسطى بوده و نویسنده، معتقد است اشراف و تسلط خلافاى عباسى در اين دوران بر مصر، اشرافى صورى، ظاهرى و به‌صورت نمادين بوده است؛ با اين حال، بين واليان مصر و خلفاى عباسى، مراودات و روابطى به‌صورت پرداخت جزيه و ماليات ساليانه، ضرب سكه به نام خلفا و خطبه خواندن به نام ايشان وجود داشته است.<ref>همان</ref>
#:پس از دولت طولونيه، دولت اخشيديه در سال 323ق، در مصر به حكومت رسيد و اين كشور را وارد دوران جديدى از پيشرفت و آبادى نمود. مؤسس اين حكومت، محمد بن طفج الاخشيد بود.<ref>همان، ص23</ref>
#:پس از دولت طولونيه، دولت اخشيديه در سال 323ق، در مصر به حكومت رسيد و اين كشور را وارد دوران جديدى از پيشرفت و آبادى نمود. مؤسس اين حكومت، محمد بن طفج الاخشيد بود.<ref>همان، ص23</ref>
#:نويسنده، اخشيد را حاكمى بزرگ معرفى كرده كه مصر، شام و حجاز را در تصرف داشت و توانست نظم و آرامش را براى مصر به ارمغان آورد؛ به‌گونه‌اى كه در دوران وى، بلاد مصر، از استقلال ذاتى برخوردار گرديد. وى در دمشق، در ذى‌قعده سال 334ق، در شصت و شش سالگى، وفات يافت.<ref>همان</ref>
#:نویسنده، اخشيد را حاكمى بزرگ معرفى كرده كه مصر، شام و حجاز را در تصرف داشت و توانست نظم و آرامش را براى مصر به ارمغان آورد؛ به‌گونه‌اى كه در دوران وى، بلاد مصر، از استقلال ذاتى برخوردار گرديد. وى در دمشق، در ذى‌قعده سال 334ق، در شصت و شش سالگى، وفات يافت.<ref>همان</ref>
#مصر در دوران حكومت فاطميان:
#مصر در دوران حكومت فاطميان:
#:پس از زوال سلطنت اخشيديه و بنى عباس از مصر، فاطميان حكومت را در دست گرفتند.<ref>همان، ص25</ref>
#:پس از زوال سلطنت اخشيديه و بنى عباس از مصر، فاطميان حكومت را در دست گرفتند.<ref>همان، ص25</ref>
#:از جمله حاكمان اين دولت، العزيز بن المعز نام داشت كه پس از وفات وى در سال 386ق، فرزندش منصور، ملقب به «الحاكم بامر الله» كه نوجوانى يازده ساله بوده و احكام عجيبى از جمله: منع خريد و فروش برخى از محصولات كشاورزى، منع خروج زنان از خانه، نحوه معامله با اهل کتاب و اهل سنت، ويران كردن كنيسه و كليساها و... را وضع كرده بود، به حكومت رسيد.<ref>همان، 26</ref>
#:از جمله حاكمان اين دولت، العزيز بن المعز نام داشت كه پس از وفات وى در سال 386ق، فرزندش منصور، ملقب به «الحاكم بامر الله» كه نوجوانى يازده ساله بوده و احكام عجيبى از جمله: منع خريد و فروش برخى از محصولات كشاورزى، منع خروج زنان از خانه، نحوه معامله با اهل کتاب و اهل سنت، ویران كردن كنيسه و كليساها و... را وضع كرده بود، به حكومت رسيد.<ref>همان، 26</ref>
#مصر در دوران حكومت ايوبيون و مماليك:
#مصر در دوران حكومت ايوبيون و مماليك:
#:به واسطه وفات العاضد، آخرين خليفه فاطميون در سال 567ق، وزير وى، صلاح‌الدين يوسف بن ايوب، قدرت را به دست گرفته و دولت جديدى تحت عنوان ايوبيه را در مصر تأسيس نمود.<ref>همان، ص28</ref>
#:به واسطه وفات العاضد، آخرين خليفه فاطميون در سال 567ق، وزير وى، صلاح‌الدين يوسف بن ايوب، قدرت را به دست گرفته و دولت جديدى تحت عنوان ايوبيه را در مصر تأسيس نمود.<ref>همان، ص28</ref>
#:نويسنده بر اين باور است كه صلاح‌الدين، از بارزترين و شناخته‌شده‌ترين شخصيت‌هاى جهان اسلام و تاريخ مصر بوده و عصر حكومت وى، درخشان‌ترين و پرقدرت‌ترين دوران تاريخى مصر بود كه قدرت كشورهاى اسلامى را در طى جنگ‌هاى صليبى با مسيحيان، به غرب نشان داد.<ref>همان</ref>
#:نویسنده بر اين باور است كه صلاح‌الدين، از بارزترين و شناخته‌شده‌ترين شخصيت‌هاى جهان اسلام و تاريخ مصر بوده و عصر حكومت وى، درخشان‌ترين و پرقدرت‌ترين دوران تاريخى مصر بود كه قدرت كشورهاى اسلامى را در طى جنگ‌هاى صليبى با مسيحيان، به غرب نشان داد.<ref>همان</ref>


تاريخ مماليك اسلامى در مصر، با اعتلاى سلطان ايبك العرش در سال 547ق / 1250م آغاز گرديد. وى تا سال 655ق، حكومت كرد.<ref>همان، ص29</ref>
تاريخ مماليك اسلامى در مصر، با اعتلاى سلطان ايبك العرش در سال 547ق / 1250م آغاز گرديد. وى تا سال 655ق، حكومت كرد.<ref>همان، ص29</ref>
خط ۵۶: خط ۵۶:
در باب دوم، در هشت بخش زير، طرق بحث تاريخى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است:
در باب دوم، در هشت بخش زير، طرق بحث تاريخى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است:


الف) انواع مصادر تاريخى كه عبارتند از: مخطوطات (كتبى كه به خط نويسنده نوشته شده و به اتمام نرسيده است)، مصادر الراحله (كتبى كه در سفر نوشته شده و نويسنده مطالب آن را از زبان مردم، اعم از اعيان و يا عوام شنيده است)، منابع منتشرشده قديمى (كه نويسنده، معتقد است اهميت آن‌ها از همه بيشتر مى‌باشد).<ref>همان، ص37</ref>
الف) انواع مصادر تاريخى كه عبارتند از: مخطوطات (كتبى كه به خط نویسنده نوشته شده و به اتمام نرسيده است)، مصادر الراحله (كتبى كه در سفر نوشته شده و نویسنده مطالب آن را از زبان مردم، اعم از اعيان و يا عوام شنيده است)، منابع منتشرشده قديمى (كه نویسنده، معتقد است اهميت آن‌ها از همه بيشتر مى‌باشد).<ref>همان، ص37</ref>


ب) تفكر در موضوع مورد بحث و نحوه استقراء.<ref>همان، ص39</ref>
ب) تفكر در موضوع مورد بحث و نحوه استقراء.<ref>همان، ص39</ref>
خط ۷۲: خط ۷۲:
ح) نوشتن مطالب نهايى.<ref>همان، ص51</ref>
ح) نوشتن مطالب نهايى.<ref>همان، ص51</ref>


باب سوم، به بيان مطالبى پيرامون كاغذ و اوراقى كه مطالب بر روى آن‌ها نوشته مى‌شود و تاريخچه پيدايش آن‌ها، اختصاص يافته است. در اين باب، تصويرى از كاغذها و مخطوطات و مسكوكات قديمى، به نمايش گذارده شده است.<ref>همان، ص53</ref>
باب سوم، به بيان مطالبى پيرامون كاغذ و اوراقى كه مطالب بر روى آن‌ها نوشته مى‌شود و تاريخچه پيدايش آن‌ها، اختصاص يافته است. در اين باب، تصویرى از كاغذها و مخطوطات و مسكوكات قديمى، به نمايش گذارده شده است.<ref>همان، ص53</ref>


نويسنده، در ابواب بعدى کتاب، به معرفى مهم‌ترين تاريخ‌نگاران و آثار مهم ايشان، پرداخته است.
نویسنده، در ابواب بعدى کتاب، به معرفى مهم‌ترين تاريخ‌نگاران و آثار مهم ايشان، پرداخته است.


در باب چهارم، [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] صاحب کتاب «الأغانى»، ابن هانى اندلسى صاحب «ديوان ابن هانى»، الشريف الرضى صاحب «ديوان الشريف»، عماره يمنى صاحب «النكت العصرية في اخبار الوزراء المصرية»، القاضى الفاضل صاحب «ديوان القاضى الفاضل» و عمادالدين اصفهانى صاحب «خريدة القصر و جريدة اهل العصر» معرفى شده‌اند.<ref>همان، ص69</ref>
در باب چهارم، [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] صاحب کتاب «الأغانى»، ابن هانى اندلسى صاحب «ديوان ابن هانى»، الشريف الرضى صاحب «ديوان الشريف»، عماره يمنى صاحب «النكت العصرية في اخبار الوزراء المصرية»، القاضى الفاضل صاحب «ديوان القاضى الفاضل» و عمادالدين اصفهانى صاحب «خريدة القصر و جريدة اهل العصر» معرفى شده‌اند.<ref>همان، ص69</ref>


در باب پنجم، سفرنامه‌ها و مصادرى كه موقعيت‌هاى جغرافيايى شهرها را به تصوير مى‌كشند معرفى شده‌اند. اين كتب، بر حسب تاريخ وفات مؤلف، مرتب شده‌اند كه برخى از آن‌ها عبارتند از: «کتاب البلدان» و «تاريخ اليعقوبى» اثر يعقوبى؛ «مسالك الممالك» [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]؛ «التنبيه و الاشراف»، «مروج الذهب و معادن الجوهر» و «اخبار الزمان و من أباده الحدثان و عجائب البلدان» مسعودى؛ «احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم» مقدسى؛ «المسالك و الممالك» [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن حوقل]]؛ «الآثار الباقية في قرون الخالية» بيرونى و.<ref>همان، ص83</ref>
در باب پنجم، سفرنامه‌ها و مصادرى كه موقعيت‌هاى جغرافيايى شهرها را به تصویر مى‌كشند معرفى شده‌اند. اين كتب، بر حسب تاريخ وفات مؤلف، مرتب شده‌اند كه برخى از آن‌ها عبارتند از: «کتاب البلدان» و «تاريخ اليعقوبى» اثر يعقوبى؛ «مسالك الممالك» [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]؛ «التنبيه و الاشراف»، «مروج الذهب و معادن الجوهر» و «اخبار الزمان و من أباده الحدثان و عجائب البلدان» مسعودى؛ «احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم» مقدسى؛ «المسالك و الممالك» [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن حوقل]]؛ «الآثار الباقية في قرون الخالية» بيرونى و.<ref>همان، ص83</ref>


در باب ششم، كتب خطى كه تا پایان قرن هشتم هجرى نوشته شده‌اند، بررسى شده است. اين كتب نيز بر حسب تاريخ وفات مؤلف، معرفى شده‌اند كه برخى از آن‌ها، عبارتند از: «سيرة عمر بن الخطاب» و «المنتظم في تاريخ الملوك و الامم» [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]؛ «مفرج الكروب في تواريخ بنى ايوب» ابن واصل؛ «زبدة الفكرة في فنون الادب» بيبرس الدوادار؛ «نهاية الارب في فنون الادب» نويرى؛ «التبر المسبوك في تواريخ الملوك» ابن شاهنشاه؛ «تاريخ الجزرى» جزرى؛ «تاريخ الاسلام» ذهبى و.<ref>همان، ص107</ref>
در باب ششم، كتب خطى كه تا پایان قرن هشتم هجرى نوشته شده‌اند، بررسى شده است. اين كتب نيز بر حسب تاريخ وفات مؤلف، معرفى شده‌اند كه برخى از آن‌ها، عبارتند از: «سيرة عمر بن الخطاب» و «المنتظم في تاريخ الملوك و الامم» [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]؛ «مفرج الكروب في تواريخ بنى ايوب» ابن واصل؛ «زبدة الفكرة في فنون الادب» بيبرس الدوادار؛ «نهاية الارب في فنون الادب» نویرى؛ «التبر المسبوك في تواريخ الملوك» ابن شاهنشاه؛ «تاريخ الجزرى» جزرى؛ «تاريخ الاسلام» ذهبى و.<ref>همان، ص107</ref>


در باب هفتم، مصادر و منابع كهن منتشرشده تا پایان قرن هشتم معرفى شده‌اند كه برخى از آن‌ها عبارتند از: «کتاب فتوح مصر و المغرب» ابن عبدالحكم؛ «تاريخ الامم و الملوك» [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]؛ «تجارب الامم و تعاقب الهمم» مسكويه؛ «ذيل تجارب الامم او تاريخ ابى شجاع» ابوشجاع؛ «[[الكامل في التاريخ]]» [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]؛ «نظم الجوهر او التاريخ المجموع على التحقيق و التصديق» سعيد بن بطريق و.<ref>همان، ص129</ref>
در باب هفتم، مصادر و منابع كهن منتشرشده تا پایان قرن هشتم معرفى شده‌اند كه برخى از آن‌ها عبارتند از: «کتاب فتوح مصر و المغرب» ابن عبدالحكم؛ «تاريخ الامم و الملوك» [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]؛ «تجارب الامم و تعاقب الهمم» مسكویه؛ «ذيل تجارب الامم او تاريخ ابى شجاع» ابوشجاع؛ «[[الكامل في التاريخ]]» [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]؛ «نظم الجوهر او التاريخ المجموع على التحقيق و التصديق» سعيد بن بطريق و.<ref>همان، ص129</ref>


در آخرين باب نيز منابعى كه در قرن نهم هجرى نوشته شده‌اند، معرفى مى‌شوند كه از جمله آن‌ها، مى‌توان از: «العبر و ديوان المبتدأ و الخبر» [[ابن خلدون]]؛ «الانتصار لواسطة عقد الامصار»، «الدر الثمين في سير الملوك و السلاطين» و «نزهة الانام في تاريخ الاسلام» [[ابن دقماق، ابراهیم بن محمد|ابن دقماق]] و «المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الآثار»، «جواهر الاسقاط في اخبار مدينة الفسطاط» و «التاريخ الكبير» [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] نام برد.<ref>همان، ص164</ref>
در آخرين باب نيز منابعى كه در قرن نهم هجرى نوشته شده‌اند، معرفى مى‌شوند كه از جمله آن‌ها، مى‌توان از: «العبر و ديوان المبتدأ و الخبر» [[ابن خلدون]]؛ «الانتصار لواسطة عقد الامصار»، «الدر الثمين في سير الملوك و السلاطين» و «نزهة الانام في تاريخ الاسلام» [[ابن دقماق، ابراهیم بن محمد|ابن دقماق]] و «المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الآثار»، «جواهر الاسقاط في اخبار مدينة الفسطاط» و «التاريخ الكبير» [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] نام برد.<ref>همان، ص164</ref>
خط ۸۹: خط ۸۹:




فهرست مطالب و منابع مورد استفاده نويسنده، در ابتداى کتاب آمده است.
فهرست مطالب و منابع مورد استفاده نویسنده، در ابتداى کتاب آمده است.


پاورقى‌ها، بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.
پاورقى‌ها، بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.


==پانويس==
==پانویس==
<references />
<references />
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش