۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ') |
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
کتاب پيرامون يكى از موضوعات علوم قرآنى يعنى مسالۀ ترجمۀ قرآن نوشته شده است.مؤلف كه از قرآنپژوهان معاصر مىباشد در اين کتاب موضوع ترجمۀ قرآن را از زواياى مختلف مورد بررسى قرار داده است، وى در مقدمه مسالۀ ضرورت ترجمه و كمبودهاى موجود را متذكر شده و از قرآن پژوهان مىخواهد كه نسبت به اين امر مهم اقدام نمايند. | کتاب پيرامون يكى از موضوعات علوم قرآنى يعنى مسالۀ ترجمۀ قرآن نوشته شده است.مؤلف كه از قرآنپژوهان معاصر مىباشد در اين کتاب موضوع ترجمۀ قرآن را از زواياى مختلف مورد بررسى قرار داده است، وى در مقدمه مسالۀ ضرورت ترجمه و كمبودهاى موجود را متذكر شده و از قرآن پژوهان مىخواهد كه نسبت به اين امر مهم اقدام نمايند. | ||
وى در کتاب حاضر به مباحث كلى مربوط به ترجمه از جمله: تعريف لغوى و اصطلاحى، ديدگاههاى موافقين و مخالفين، پيشينۀ تاريخى ترجمۀ قرآن، شرائط ترجمه و مترجم قرآن، پيشنيازهاى آن، اصول و مبانى ترجمه قرآن پرداخته است.و در | وى در کتاب حاضر به مباحث كلى مربوط به ترجمه از جمله: تعريف لغوى و اصطلاحى، ديدگاههاى موافقين و مخالفين، پيشينۀ تاريخى ترجمۀ قرآن، شرائط ترجمه و مترجم قرآن، پيشنيازهاى آن، اصول و مبانى ترجمه قرآن پرداخته است.و در پایان پنج ترجمه از ترجمههاى معاصر را مورد نقد و بررسى قرار داده كه براى اين هدف سورۀ حمد تا سورۀ بقره آيه 75 را ذكر و ترجمههاى مربوط به آن را آورد.و در پایان هر آيه اشكالات آنها را متذكر و ترجمۀ خود را بيان كرده است. | ||
در حقيقت کتاب را به دو قسمت تقسيم نموده كه در قسمت اول بحث مفهومى انجام داده و در قسمت دوم بحث مصداقى كه در آن ترجمهها را مورد نقد و بررسى قرار داده است(كه قسمت زيادى از کتاب را تشكيل مىدهد).قسمت | در حقيقت کتاب را به دو قسمت تقسيم نموده كه در قسمت اول بحث مفهومى انجام داده و در قسمت دوم بحث مصداقى كه در آن ترجمهها را مورد نقد و بررسى قرار داده است(كه قسمت زيادى از کتاب را تشكيل مىدهد).قسمت پایانى کتاب به اثر حاضر ارزش خاصى داده و مىتواند مورد استفاده قرآن پژوهان قرار گيرد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
#در فصل سوم:(اصول و مبانى ترجمه)پيرامون عدم ترادف در قرآن بحث نمود.و مىگويد در قرآن ترادف وجود ندارد چونكه قرآن حكيم است و از سوى حكيم فرستاده شده و حكمت اقتضاء دارد كه هر كلامى در جاى خاصى به كار رود و در مورد خدا دو تعبير مشابه بدون افاده معنى تازهاى سر نمىزند. | #در فصل سوم:(اصول و مبانى ترجمه)پيرامون عدم ترادف در قرآن بحث نمود.و مىگويد در قرآن ترادف وجود ندارد چونكه قرآن حكيم است و از سوى حكيم فرستاده شده و حكمت اقتضاء دارد كه هر كلامى در جاى خاصى به كار رود و در مورد خدا دو تعبير مشابه بدون افاده معنى تازهاى سر نمىزند. | ||
و نيز موضوع نقش تطور لغت در ترجمۀ قرآن را توضيح مىدهد و مىگويد مترجم قرآن بايد عارف و آگاه به تحول زبان باشد زيرا برخى از واژهها در طول زمان معانى جديدى پيدا مىكند. | و نيز موضوع نقش تطور لغت در ترجمۀ قرآن را توضيح مىدهد و مىگويد مترجم قرآن بايد عارف و آگاه به تحول زبان باشد زيرا برخى از واژهها در طول زمان معانى جديدى پيدا مىكند. | ||
همچنين اشاره مىكند كه مترجم قرآن بايد در هنگام ترجمه مبانى كلامى و فلسفى را رعايت نمايد و در | همچنين اشاره مىكند كه مترجم قرآن بايد در هنگام ترجمه مبانى كلامى و فلسفى را رعايت نمايد و در پایان پيرامون اهميت و جايگاه وجوه نظائر سخن گفته و نقش آن در ترجمه را تشريح مىنمايد. | ||
#در فصل چهارم:به نقد و بررسى برخى از ترجمههاى موجود پرداخته كه از ابتداى سوره حمد تا آيه 75 سوره بقره ترجمهها را نقد كرده و نظر خود را ارائه نموده است. | #در فصل چهارم:به نقد و بررسى برخى از ترجمههاى موجود پرداخته كه از ابتداى سوره حمد تا آيه 75 سوره بقره ترجمهها را نقد كرده و نظر خود را ارائه نموده است. | ||
ویرایش