۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'برخي' به 'برخی') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[مظاهری، حسین]] ( | [[مظاهری، حسین]] (نویسنده) | ||
[[خالقی، محمدجواد]] (به کوشش) | [[خالقی، محمدجواد]] (به کوشش) | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب حاضر، از مقدمه گردآورنده و متن اصلى (شامل مباحث متعددى مانند: ارزش كار اداريان، خدمت خالصانه، نتايج اخلاص، پرهيز از منتگذارى، پرهيز از عُجب، مديران و امتحان الهى، اهميت دادن به شخصيت انسانها در برخوردها) تشكيل شده است. گردآورنده در مقدمهاش -كه آن را در شهريور 1381 نوشته- يادآور شده است كه مباحث اخلاقى پس از پياده شدن از نوار، استخراج منابع، مستندسازى و | کتاب حاضر، از مقدمه گردآورنده و متن اصلى (شامل مباحث متعددى مانند: ارزش كار اداريان، خدمت خالصانه، نتايج اخلاص، پرهيز از منتگذارى، پرهيز از عُجب، مديران و امتحان الهى، اهميت دادن به شخصيت انسانها در برخوردها) تشكيل شده است. گردآورنده در مقدمهاش -كه آن را در شهريور 1381 نوشته- يادآور شده است كه مباحث اخلاقى پس از پياده شدن از نوار، استخراج منابع، مستندسازى و ویرايش به اين صورت درآمده است.<ref>مقدمه کتاب، ص8</ref>روش نویسنده تحليل فقهى و اخلاقى است و همچنين از آيات و روايات و موعظه نيز استفاده كرده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
به جهت رعايت اختصار در اين بخش به ذكر نمونههايى كوتاه و | به جهت رعايت اختصار در اين بخش به ذكر نمونههايى كوتاه و گویا از مطالب کتاب اكتفا مىشود: | ||
# | #نویسنده در مورد پرهيز از منتگذارى چنين توضيح داده است: [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] در عهدنامه مالك اشتر مىفرمايد: «إياك و المنّ على رعيتك بإحسانك.. فإن المنّ يبطل الإحسان: مبادا هرگز با خدمتهايى كه انجام دادى بر مردم، منتگذارى... زيرا منت نهادن پاداش نيكوكارى را از بين مىبرد».<ref>ر.ک: متن کتاب، ص37</ref> | ||
# | #نویسنده يادآور شده است: شما اگر اخلاق پيامبران و زندگى و مبارزات آنان را مطالعه كنيد، در مىيابيد كه موانع زيادى داشتهاند، اما از ميدان در نرفتند و سرانجام به هدفشان رسيدند؛ مثلاً حضرت موسى(ع) زمانى كه به رسالت مبعوث شد، هيچ ابزار مادى نه لشكرى، نه سلاحى، نه پولى و نه امكانات مادى ديگرى در اختيار نداشت؛ خودش بود و عصايى كه هنوز اژدها نشده بود. از جانب خدا خطاب مىشود: اى موسى! برو در مقابل فرعون و مأموريت خود را به انجام رسان، كه فرعون، طغيان كرده است. موسى با سلاح قاطعيت، به راه مىافتد. او هدف را تشخيص داده و براى از بين بردن ظلم و نشر توحيد، راه را نيز يافته است كه بايد به مقابله با ظلم و ستم برخیزد، استقامت كند تا سرانجام سردمدار ظلم را شكست دهد. او اين قاطعيت را از اتكاى به خدا به دست آورده است و دريافته است كه چون هدفش و راهش حق است، خداوند نصرت و ياريش خواهد كرد. چنين انسانى هيچگاه خسته نمىشود.<ref>ر.ک: همان، ص64</ref> | ||
#استاد در مورد نتيجه كردارهاى مديران و كاركنان ادارهها چنين نوشته است: رئيس يك اداره يا معاونش و يا بالاخره هر كارمندى كه داراى ارباب رجوع است اگر بد باشند و با ارباب رجوع با خشونت و تكبر برخورد كنند، مردم اين بدى را به حساب خود آنان نمىگذارند، بلكه به حساب انقلاب مىگذارند و اينجا است كه گناه بسيار بزرگ مىشود، كارمند و مديرى كه مىتواند در عرض چند دقيقه كار انسان گرفتارى را انجام دهد و نمىكند گناه بسيار بزرگى را مرتكب شده است. در روايات آمده است: [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] شيعيان را در منى نصيحت مىكرد، فرمود: «اى شيعيان ما! اينقدر دل پيغمبر را نشكنيد، و ما را اذيت نكنيد» در اين ميان يكى از شيعيان بسيار تعجب كرد و از جا برخاست و عرض كرد: يا بن رسولالله، ما كى دل پيغمبر را شكستيم، كى شما را آزرديم؟ امام(ع) فرمودند: مگر تو نبودى كه ديروز بر مركب سوار بودى و شخصى بين راه مانده بود و گفت: من خستهام مرا نيز سوار كن و تو بىاعتنا ردّ شدى و با اين كارت دل پيغمبر را شكستى!.<ref>همان، ص90 -91</ref> | #استاد در مورد نتيجه كردارهاى مديران و كاركنان ادارهها چنين نوشته است: رئيس يك اداره يا معاونش و يا بالاخره هر كارمندى كه داراى ارباب رجوع است اگر بد باشند و با ارباب رجوع با خشونت و تكبر برخورد كنند، مردم اين بدى را به حساب خود آنان نمىگذارند، بلكه به حساب انقلاب مىگذارند و اينجا است كه گناه بسيار بزرگ مىشود، كارمند و مديرى كه مىتواند در عرض چند دقيقه كار انسان گرفتارى را انجام دهد و نمىكند گناه بسيار بزرگى را مرتكب شده است. در روايات آمده است: [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] شيعيان را در منى نصيحت مىكرد، فرمود: «اى شيعيان ما! اينقدر دل پيغمبر را نشكنيد، و ما را اذيت نكنيد» در اين ميان يكى از شيعيان بسيار تعجب كرد و از جا برخاست و عرض كرد: يا بن رسولالله، ما كى دل پيغمبر را شكستيم، كى شما را آزرديم؟ امام(ع) فرمودند: مگر تو نبودى كه ديروز بر مركب سوار بودى و شخصى بين راه مانده بود و گفت: من خستهام مرا نيز سوار كن و تو بىاعتنا ردّ شدى و با اين كارت دل پيغمبر را شكستى!.<ref>همان، ص90 -91</ref> | ||
# | #نویسنده در مورد ارتباط خدمت و آرامش چنين نوشته است: خدمت به مردم از جنبههاى مختلفى براى آدمى مؤثر است، يكى از آن جنبهها آرامش روحى و روانى است؛ يعنى كسى كه در انديشه گرهگشايى از كار مردم است، وجدانش دائماً او را يارى مىكند و اكسير آرامش را به او هديه مىدهد. همه مردم به دنبال كسب آرامشاند، اما راههاى آن را گم كردهاند، معمولاً در تكاپو هستند تا با پول و امكانات مادى آن را به دست آورند. روشن است كه رفاه، آسايش و خوشى مرهون پول و قدرت نيست، چه بسيار افرادى كه تمكن و قدرت و شخصيت و پول دارند اما به اندازهاى غم، غصه، دلهره و اضطراب خاطر و نگرانى آنان را احاطه كرده كه كه اگر مرگ خريدنى بود تمام هستى خود را مىدادند و آن را مىخريدند. عكسش را هم فراوان مىبينيم كه انسانى خانه و يا فرشى كه روى آن بنشيند ندارد اما با نشاط و روحيه است و طمأنينه و وقار دارد. از نظر قرآن، كسى رفاه و آسايش دارد كه امنيت دل دارد: ''' «الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» '''.<ref>انعام/ 82</ref>كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالودهاند، آنان راست ايمنى و ايشان راه يافتگانند.<ref>همان، ص111- 112</ref> | ||
# | #نویسنده با يادآورى اين نكته كه گناهان دو نوع است: يكى گناهانى كه مربوط به حق الله است و ديگرى مرتبط با حق الناس، در مورد گناهان مرتبط با حق الناس افزوده است كه اين هم دو قسم است: يكى مربوط به مال مردم است كه گناهش بسيار بزرگ است به حدى كه بايد به خداوند پناه ببريم. در روايت آمده است كه در روز قيامت چهل نماز مقبول را به كسى مىدهند كه يك درهم از كسى طلب دارد و خداوند قسم خورده است كه: «به عزت و جلالم سوگند از مال مردم نخواهم گذشت». ديگرى هم مربوط به شخصيت و آبروى افراد است؛ يعنى گناهى است كه با آن آبروى يك فرد محترمى از بين رفته است؛ در اين صورت توبه هنگامى پذيرفته مىشود كه حلاليت بطلبيم و به هر صورت ممكن، آبرو و شخصيت او را اعاده نماييم. كاركنان ادارات بايد نيك بدانند كه با هر دو حق، بهویژه حقالناس، ارتباط دارند.<ref>ر.ک: همان، ص144- 149</ref> | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
براى کتاب حاضر، فقط فهرست مطالب فراهم شده است. اين اثر مستند است و گردآورنده، ارجاعات را بهصورت پاورقى آورده: در اين پاورقىها نام و نشان آيات را مشخص كرده.<ref>مثلاً همان، ص11 پاورقى 1- 2</ref>و منابعش را با ذكر شماره جلد و صفحه يادآور شده.<ref>مثلاً همان، ص13 پاورقى 1 و 3</ref>ولى گاهى فقط به ذكر نام منبع در پاورقى اكتفا شده و شماره جلد و صفحه ذكر نشده است.<ref>ر.ک: همان، ص141، پاورقى 1</ref>و گاه توضيحى افزوده است.<ref>ر.ک: همان، ص44 پاورقى 1</ref>ولى هيچ پاورقى انتقادى نياورده است. | براى کتاب حاضر، فقط فهرست مطالب فراهم شده است. اين اثر مستند است و گردآورنده، ارجاعات را بهصورت پاورقى آورده: در اين پاورقىها نام و نشان آيات را مشخص كرده.<ref>مثلاً همان، ص11 پاورقى 1- 2</ref>و منابعش را با ذكر شماره جلد و صفحه يادآور شده.<ref>مثلاً همان، ص13 پاورقى 1 و 3</ref>ولى گاهى فقط به ذكر نام منبع در پاورقى اكتفا شده و شماره جلد و صفحه ذكر نشده است.<ref>ر.ک: همان، ص141، پاورقى 1</ref>و گاه توضيحى افزوده است.<ref>ر.ک: همان، ص44 پاورقى 1</ref>ولى هيچ پاورقى انتقادى نياورده است. | ||
== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش