۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها=={{وابستهها}}' به '==وابستهها== {{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
ابوالمطرف مقدمات علوم را در شقر فراگرفت و سپس راهى بلنسيه شد تا دانش | ابوالمطرف مقدمات علوم را در شقر فراگرفت و سپس راهى بلنسيه شد تا دانش خویش را نزد استادان آن شهر كمال بخشد. در ابتداى طلب علم، به حديث و روايت عنايت شديدى داشت و از اساتيد اين علم حديث بسيار شنيد. سپس به معقولات و اصول فقه پرداخت. او به علوم ادبى نيز علاقه داشت. | ||
در راه تحصيل علم، به شهرهاى مختلف اندلس سفر كرد. با آنكه تاريخ دقيق سفرهاى ابوالمطرف و مدت اقامت و دانشاندوزى او معلوم نيست، از قراين چنين پيداست كه دستكم دو دهه از عمر وى در اين كار سپرى شده اما اين سالها يكسره به تحصيل دانش نگذشت. در واقع ابوالمطرف كه به روايتى، سخت دلبسته جاه و مال بود، از همان آغاز، انديشه راهيابى به دربار اميران و بزرگان را در سرمىپروراند. به همين سبب، بسيار زود در سلك كاتبان درآمد و تمامى سالهاى عمر وى در كار کتابت و قضا در شهرهاى اندلس و مغرب گذشت. | در راه تحصيل علم، به شهرهاى مختلف اندلس سفر كرد. با آنكه تاريخ دقيق سفرهاى ابوالمطرف و مدت اقامت و دانشاندوزى او معلوم نيست، از قراين چنين پيداست كه دستكم دو دهه از عمر وى در اين كار سپرى شده اما اين سالها يكسره به تحصيل دانش نگذشت. در واقع ابوالمطرف كه به روايتى، سخت دلبسته جاه و مال بود، از همان آغاز، انديشه راهيابى به دربار اميران و بزرگان را در سرمىپروراند. به همين سبب، بسيار زود در سلك كاتبان درآمد و تمامى سالهاى عمر وى در كار کتابت و قضا در شهرهاى اندلس و مغرب گذشت. | ||
آنچه اكنون مايه افتخار اوست، گذشته از ارزش ادبى آثار وى كه چندان متمايز از آثار | آنچه اكنون مايه افتخار اوست، گذشته از ارزش ادبى آثار وى كه چندان متمايز از آثار نویسندگان بزرگ اندلس نيست، همانا آگاهىهاى تاريخى سودمندى است كه وى ضمن رسايل رسمى و غيررسمى خود، درباره جنبههاى گوناگون حيات سياسى و اجتماعى اندلس، در عصر انحطاط و از همپاشيدگى آن و نيز مغرب به دست داده است. بخشى از رسايل او مربوط به دروه حكومت فرمانروايانى است كه پس از سقوط موحدون در اندلس سربرآوردند (عصر سوم ملوك الطوايف) و در کتابهاى تاريخ، آگاهىهاى چندانى از حكومت آنان در دست نيست. در بررسى شرح حال ابوالمطرف و آنچه از رفتار و كردار وى نقل شده، نشانههايى مىتوان يافت كه براى پىبردن به جنبههايى از منش و شخصيت او و همتايانش سودمند است. | ||
دلبستگى وى به مناصب ديوانى و دولتى كه او را به قلمروهاى متفاوت و دربارهاى گوناگون كشانيد، در عين حال با نوعى زيركى و انعطافپذيرى همراه بود كه مانع گرفتار شدن او در ورطههاى سهمناكى مىشد كه برخى از همكاران او، از جمله دوستش انبار، را به كام مرگ كشانيد. اين | دلبستگى وى به مناصب ديوانى و دولتى كه او را به قلمروهاى متفاوت و دربارهاى گوناگون كشانيد، در عين حال با نوعى زيركى و انعطافپذيرى همراه بود كه مانع گرفتار شدن او در ورطههاى سهمناكى مىشد كه برخى از همكاران او، از جمله دوستش انبار، را به كام مرگ كشانيد. اين ویژگىهاى وى البته با اوضاع سياسى آن عصر كه هوسهاى فرمانروايان و گردبادهاى سياسى بر آن حاكم بود، سازگارى داشت و در واقع مىتوان گفت كه فرصتطلبى و عافيتجویى طبقهاى از اديبان و كاتبان دربارى كه ابوالمطرف نمونه شاخص آن است، نه صرفاً خصوصيتى اخلاقى، بلكه پديدهاى اجتماعى بود كه با ساختار سياسى و شيوه حكومت در آن عصر پيوند داشت. با اينهمه، علايق او را نمىتوان يكسره در جاه و مقام خلاصه كرد.آنچه در رسايل غير رسمى او مىبينيم، چهره مردى است كه پيوندهاى اجتماعى و علايق خانوادگى را سخت ارج مىنهد و مشغلههاى ديوانى، مانع توجه به مسائل و نيازهاى مردم نيست. | ||
==اساتيد== | ==اساتيد== | ||
وى خود در اجازهاى كه در اواخر عمر به يكى از شاگردان | وى خود در اجازهاى كه در اواخر عمر به يكى از شاگردان خویش داده، تنى چند از مشايخ بزرگ خود و آثارى را كه نزد آنان خوانده، برشمرده است: | ||
# أبوالربيع كلاعي؛ | # أبوالربيع كلاعي؛ |
ویرایش