۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[قائمی، علی]] ( | [[قائمی، علی]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 254 /ق2الف3 | | کد کنگره =BP 254 /ق2الف3 | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه | کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در ده بخش و هر بخش در چندين فصل، تنظيم شده است. | ||
نویسنده در پى آن است تا ديدگاه اسلام را در زمينه اخلاق عرضه كرده و نظر آن را در زمينه معاشرتهاى انسانى دريابد. | |||
محتواى اين اثر، حاصل گردهمايى و | محتواى اين اثر، حاصل گردهمايى و تدوین يادداشتهايى است كه از حدود سالهاى 1353ش براى تأليف چهار جلد کتاب، تحت عنوان «ضوابطى براى روابط» جمعآورى شده است. نظر نویسنده در انتخاب اين عنوان، اين بوده كه انسان، داراى چهارگونه رابطه است: رابطه با خود، با آفريدگار، با ديگر انسانها و با ديگر پديدهها و طبعا در نظام حيات اسلامى، براى هريك از اين روابط، ضوابطى در نظر گرفته شده كه يك فرد مؤمن و پايبند به مكتب اسلام، سعى دارد آنها را مورد توجه و رعايت قرار دهد. اين کتاب، بهحقيقت، ضوابط انسان را با ديگر انسانها مورد نظر قرار داده و اصولى را در اين زمينه ارائه خواهد كرد و بر اين اساس، از لحاظ رديف مباحث عرضهشده در فوق، در سومين رديف قرار مىگيرد. | ||
نویسنده در راه تدوین اين اثر، سعى نموده است با مراجعه به منابع اصيل اسلامى كه فهرستى از آنها در کتاب آمده است، مطالبى را استخراج كرده و به رشته تحرير درآورد. | |||
شيوه نگارش وى، بسيار ساده و به زبانى قابل فهم براى اكثريت خوانندگان مىباشد و در اين اقدام، مراقبت داشته كه اين اثر، حتى نوسوادان و دارندگان سواد مكتبى را نيز سودمند افتد. سعى وى بر اين است كه مباحث، مبتنى بر آيات و روايات و با رعايت اصل اختصار باشد. | شيوه نگارش وى، بسيار ساده و به زبانى قابل فهم براى اكثريت خوانندگان مىباشد و در اين اقدام، مراقبت داشته كه اين اثر، حتى نوسوادان و دارندگان سواد مكتبى را نيز سودمند افتد. سعى وى بر اين است كه مباحث، مبتنى بر آيات و روايات و با رعايت اصل اختصار باشد. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه، به بيان نقطهنظرهاى خود درباره امور مرتبط با مسئله مورد بحث در کتاب پرداخته است. | |||
در بخش اول، پيرامون حيات اجتماعى انسان بحث شده است. اين بخش، در حقيقت، مقدمهاى براى ورود در بحث اخلاق و معاشرت بوده و در دو فصل، گردآورى شده است: | در بخش اول، پيرامون حيات اجتماعى انسان بحث شده است. اين بخش، در حقيقت، مقدمهاى براى ورود در بحث اخلاق و معاشرت بوده و در دو فصل، گردآورى شده است: | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
فصل اول، در مورد اجتماعى بودن انسان است كه در آن، پس از ذكر مقدمهاى، بحث از اين است كه ما به ديگران وابستهايم و حيات جمعى به دليل فطرت، تأمين نياز و شكوفايى انسان امرى ضرورى بوده و اين ضرورت، حتى از ديدى به جبر كشانده مىشود، آنگاه از جنبه عقلانى، حيات جمعى كه مابهالتفاوتى بر حيات حيوانى است، سخن گفته شده و تأثير اجتماع بر فرد، در جنبههاى رفتار و تشكيل آن، انتقال ارزشها و آموزش مقررات و تعديل تمنيات مطرح گرديده و با ذكر خطر تنهايى و حاصل حيات اجتماعى، بحث به پايان رسيده است. | فصل اول، در مورد اجتماعى بودن انسان است كه در آن، پس از ذكر مقدمهاى، بحث از اين است كه ما به ديگران وابستهايم و حيات جمعى به دليل فطرت، تأمين نياز و شكوفايى انسان امرى ضرورى بوده و اين ضرورت، حتى از ديدى به جبر كشانده مىشود، آنگاه از جنبه عقلانى، حيات جمعى كه مابهالتفاوتى بر حيات حيوانى است، سخن گفته شده و تأثير اجتماع بر فرد، در جنبههاى رفتار و تشكيل آن، انتقال ارزشها و آموزش مقررات و تعديل تمنيات مطرح گرديده و با ذكر خطر تنهايى و حاصل حيات اجتماعى، بحث به پايان رسيده است. | ||
نویسنده در فصل دوم، از لزوم ضابطه و اخلاق براى حيات جمعى بحث كرده و مسئله تصادم انسانها در حيات جمعى و ضرورت وجود ضوابط را براى او مطرح نموده است. در اين طرح، امكان حيات مسالمتآميز، حفظ آزادىهاى طبيعى، كيفر متجاوزان، تأمين و بقاى مدنيت و حفظ صلاح كلى، مورد بررسى قرار گرفته و تحليل جامعهشناسان در اين مورد عرضه شده است، سپس به بيان مبانى و منابع اين ضوابط پرداخته شده و از اخلاق و فوايد وجودى بحث به ميان آمده و با بيان ضرورت گسترش آن، فصل، خاتمه پذيرفته است. | |||
بخش دوم كه معرفى اخلاق و اهميت آن را بر عهده دارد، در سه فصل عرضه شده است. فصلى از آن، تحت عنوان تعاريف و بررسىهاست كه در آن، پس از ذكر مقدمهاى، به تعاريف اخلاق و بررسى آنها پرداخته و آنگاه، فرق بين اخلاق و آداب، وظيفه، واقعيت و مذهب مطرح گرديده و ارزش و اصالت اخلاق و ريشه و زيربناى آن بيان شده است. | بخش دوم كه معرفى اخلاق و اهميت آن را بر عهده دارد، در سه فصل عرضه شده است. فصلى از آن، تحت عنوان تعاريف و بررسىهاست كه در آن، پس از ذكر مقدمهاى، به تعاريف اخلاق و بررسى آنها پرداخته و آنگاه، فرق بين اخلاق و آداب، وظيفه، واقعيت و مذهب مطرح گرديده و ارزش و اصالت اخلاق و ريشه و زيربناى آن بيان شده است. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در سومين فصل، تحت عنوان اصول و ضوابط اخلاقى، پس از ذكر مقدمهاى، كوشش شده است تا نقاط اشتراك انسانها در عرصه حيات برشمرده شده و لااقل 20 اصل در زمينه اخلاق اسلامى ذكر و ميزان و معيارى كه در رفتار اخلاقى از نظر اسلام مطرح است، معرفى شود. | در سومين فصل، تحت عنوان اصول و ضوابط اخلاقى، پس از ذكر مقدمهاى، كوشش شده است تا نقاط اشتراك انسانها در عرصه حيات برشمرده شده و لااقل 20 اصل در زمينه اخلاق اسلامى ذكر و ميزان و معيارى كه در رفتار اخلاقى از نظر اسلام مطرح است، معرفى شود. | ||
در بخش چهارم، | در بخش چهارم، ویژگىهاى اخلاقى يك مسلمان، در ضمن چهار فصل زير، مورد بررسى قرار گرفته است: | ||
فصل اول، در مورد طبيعت و خوى يك مسلمان است و در آن از سجاياى اخلاقى، خواستارى او، زبان و كلامش، موضع او در برابر امور، رابطه او با انسانها و اسرار او، رسيدگى به كار مردم و پرهيز او در اين رابطه، بحث و اظهار نظر شده است. | فصل اول، در مورد طبيعت و خوى يك مسلمان است و در آن از سجاياى اخلاقى، خواستارى او، زبان و كلامش، موضع او در برابر امور، رابطه او با انسانها و اسرار او، رسيدگى به كار مردم و پرهيز او در اين رابطه، بحث و اظهار نظر شده است. | ||
در فصل دوم، بحث در رابطه با مشى و رفتار يك مسلمان بوده و در آن، پس از ذكر مقدمهاى، | در فصل دوم، بحث در رابطه با مشى و رفتار يك مسلمان بوده و در آن، پس از ذكر مقدمهاى، ویژگىهاى رفتارى او، مشى او در برخورد و معاشرت با مردم و موضعگيرى او در حين اختلافات برشمرده شده است. | ||
فصل سوم، در مورد نوع معاشرتها و برخوردهاى اوست و | فصل سوم، در مورد نوع معاشرتها و برخوردهاى اوست و نویسنده در آن نشان داده است كه در زمينه تكاليف، برخوردها، روابط با مردم، معاملات و لغزشها، يك مسلمان چه شيوهاى دارد و از چه امور و مسائلى خوددارى مىكند و بالاخره آخرين فصل، در مورد مواضع اوست و در آن نشان داده شده است كه در زمينههاى گوناگون، چه مواضعى را اتخاذ خواهد نمود. در اين قسمت، شيوه رفتارش در نشستوبرخاستها، حضور او در مجالس، تصميمگيرى در برابر امور لغو، حضورش در برابر ظالم و مظلوم و در برابر آيات الهى، مورد بحث قرار گرفته است. | ||
در بخش پنجم، معاشرت در خانواده، در سه فصل بيان شده است: | در بخش پنجم، معاشرت در خانواده، در سه فصل بيان شده است: | ||
نویسنده در فصل اول، پس از بيان اهميت و وظايف خانواده، از روح خانواده و اساس روابط آن بحث كرده و يادآور شده است كه اساس روابط، بايد مبتنى بر احترام، محبت و مودت، بيان خوش، همدردى و تفاهم باشد، آنگاه ضمن بيان كيفيت معاشرت مرد با زن از ديد اسلام، راجع به زنان و موضعگيرىهايى كه بايد در قبالشان صورت گيرد سخن گفته و متقابلا وظيفه معاشرتى زن با شوهر را مطرح كرده است. | |||
وى در فصل بعدى، پس از بيان ضرورت تربيت، از اساس معاشرت با كودكان بحث كرده و در آن از پذيرش و احترام، نيكى به كودك، محبت به او، شادى و خوشرفتارى، رعايت اعتدال، وفاى به عهد و ايجاد جرأت و قدرت در او بحث كرده و آنگاه از توجه خاص اسلام به دختر سخن رانده است. | وى در فصل بعدى، پس از بيان ضرورت تربيت، از اساس معاشرت با كودكان بحث كرده و در آن از پذيرش و احترام، نيكى به كودك، محبت به او، شادى و خوشرفتارى، رعايت اعتدال، وفاى به عهد و ايجاد جرأت و قدرت در او بحث كرده و آنگاه از توجه خاص اسلام به دختر سخن رانده است. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
بخش ششم، در سه فصل زير خلاصه شده است: | بخش ششم، در سه فصل زير خلاصه شده است: | ||
فصل اول، در مورد معاشرت با ارحام و مسئله | فصل اول، در مورد معاشرت با ارحام و مسئله خویشاوندى در اسلام، درجات و مراتب آن، نوع حقوق معاشرتى، فوايد صله رحم و زيان قطع آن، شيوههايى كه در صله رحم مطرح است، پرهيزها در اين راه و هشدارهايى براى مسلمانان است. | ||
فصل دوم، پيرامون معاشرت با همسايه و اهميت آن و نقشى است كه همسايه در زندگى افراد دارد، سپس توصيههايى كه درباره همسايه از حضرات معصومين(ع) مطرح است ذكر و وظايفى كه از نظر اسلامى درباره آنها داريم، برشمرده شده است، آنگاه از همسايه بد و نوع موضعگيرى در قبال آنها، سخن رفته است. | فصل دوم، پيرامون معاشرت با همسايه و اهميت آن و نقشى است كه همسايه در زندگى افراد دارد، سپس توصيههايى كه درباره همسايه از حضرات معصومين(ع) مطرح است ذكر و وظايفى كه از نظر اسلامى درباره آنها داريم، برشمرده شده است، آنگاه از همسايه بد و نوع موضعگيرى در قبال آنها، سخن رفته است. | ||
فصل آخر، درباره معاشرت با دوستان مؤمن بود و | فصل آخر، درباره معاشرت با دوستان مؤمن بود و نویسنده سعى دارد به مناسبت اهميت اين مبحث، كمى بيشتر درباره آن بحث كند. توصيهها به انتخاب دوست، اثر دوست درباره انسان، انواع دوست، كسانى كه حق نداريم با آنان دوست شویم، وظايف ما درباره دوست و پرهيزها در معاشرت و مراقبتها، از ديگر مباحث اين فصل است. | ||
بخش هفتم، داراى چهار فصل به ترتيب زير مىباشد: | بخش هفتم، داراى چهار فصل به ترتيب زير مىباشد: | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
در فصل اول، معاشرت و اصول آن در اين رابطه مورد بررسى قرار گرفته است. اين اصول، عبارتند از: طلاقت وجه، افشاى سلام، رعايت احترام، اهتمام به امور مسلمين، اصلاح بين مردم، ارشاد آنها و... | در فصل اول، معاشرت و اصول آن در اين رابطه مورد بررسى قرار گرفته است. اين اصول، عبارتند از: طلاقت وجه، افشاى سلام، رعايت احترام، اهتمام به امور مسلمين، اصلاح بين مردم، ارشاد آنها و... | ||
فصل دوم، در مورد خوددارىها در معاشرت است و در آن از دامنه خوددارىها شامل خوارى و طرد، | فصل دوم، در مورد خوددارىها در معاشرت است و در آن از دامنه خوددارىها شامل خوارى و طرد، عيبجویى و تمسخر، سخنچينى و غيبت، بددهنى و ناسزاگویى و... بحث شده است. | ||
فصل سوم، پيرامون معاشرت با ايتام است و در آن توصيههايى درباره ايتام شده است و آخرين فصل، سخنى از معاشرت با فقرا و مستمندان، حق فقير، انفاق و رسيدگى به آنها و وظايفى است كه درباره فقرا داريم. | فصل سوم، پيرامون معاشرت با ايتام است و در آن توصيههايى درباره ايتام شده است و آخرين فصل، سخنى از معاشرت با فقرا و مستمندان، حق فقير، انفاق و رسيدگى به آنها و وظايفى است كه درباره فقرا داريم. |
ویرایش