پرش به محتوا

ابومسلم اصفهانی، محمد بن بحر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'وي' به 'وی'
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''')
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
خط ۳۳: خط ۳۳:
'''ابومسلم اصفهانى، محمد بن بَحْر معتزلى''' (254 - 322ق)، كاتب، نحوى، اديب، متكلم، مفسر و از رجال دولت عباسى  
'''ابومسلم اصفهانى، محمد بن بَحْر معتزلى''' (254 - 322ق)، كاتب، نحوى، اديب، متكلم، مفسر و از رجال دولت عباسى  
==ولادت==
==ولادت==
از زندگى ابومسلم، به‌ويژه نيمه اول عمر او، اطلاع چندانى در دست نيست. تنها از برخى گزارش‌هاى پراكنده تاريخى برمى‌آيد كه او احتمالا در اصفهان زاده شد و تحصيلات خود را در همين شهر آغاز كرد و سپس براى ادامه تحصيل به بغداد سفر كرد.  
از زندگى ابومسلم، به‌ویژه نيمه اول عمر او، اطلاع چندانى در دست نيست. تنها از برخى گزارش‌هاى پراكنده تاريخى برمى‌آيد كه او احتمالا در اصفهان زاده شد و تحصيلات خود را در همين شهر آغاز كرد و سپس براى ادامه تحصيل به بغداد سفر كرد.  


==تحصیلات==
==تحصیلات==
ابومسلم خود از حضورش در بغداد خبر داده است، اما تاريخ دقيق آن به‌درستى معلوم نيست. [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانی]]، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى از ديدار وى با بحترى سخن مى‌گويد. بنابراين، ابومسلم مى‌بايست پيش از 279ق، هنگامى كه بحترى بغداد را براى هميشه ترك كرد، در آنجا بوده باشد. مى‌توان حدس زد كه وى در بغداد با دانشمند برجسته معتزلى، ابوالقاسم بلخى كعبى (د 319ق) و همچنين با على بن عيسى بن جراح (د 334ق)، از رجال مشهور دولت بنى عباس، آشنا شده و احتمالا نزد ابوالحسين خياط معتزلى، استاد بلخى نيز تحصيل كرده است.
ابومسلم خود از حضورش در بغداد خبر داده است، اما تاريخ دقيق آن به‌درستى معلوم نيست. [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانی]]، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى از ديدار وى با بحترى سخن مى‌گوید. بنابراين، ابومسلم مى‌بايست پيش از 279ق، هنگامى كه بحترى بغداد را براى هميشه ترك كرد، در آنجا بوده باشد. مى‌توان حدس زد كه وى در بغداد با دانشمند برجسته معتزلى، ابوالقاسم بلخى كعبى (د 319ق) و همچنين با على بن عيسى بن جراح (د 334ق)، از رجال مشهور دولت بنى عباس، آشنا شده و احتمالا نزد ابوالحسين خياط معتزلى، استاد بلخى نيز تحصيل كرده است.


نزدیک ى افكار و عقايد معتزله و زيديه باعث شد تا ابومسلم و ابوالقاسم بلخى، دو عالم معتزلى، پس از بازگشت به ايران جذب دستگاه حكومت علويان در طبرستان شوند. ابومسلم در سال‌هايى پيش از 287ق، سمت دبيرى محمد بن زيد داعى، حاكم علوى طبرستان را به عهده داشت. [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] نيز حضور وى را به همراه ابوالقاسم بلخى و ناصر كبير حسن بن على در مجلسى نزد محمد بن زيد داعى گزارش كرده است.
نزدیک ى افكار و عقايد معتزله و زيديه باعث شد تا ابومسلم و ابوالقاسم بلخى، دو عالم معتزلى، پس از بازگشت به ايران جذب دستگاه حكومت علویان در طبرستان شوند. ابومسلم در سال‌هايى پيش از 287ق، سمت دبيرى محمد بن زيد داعى، حاكم علوى طبرستان را به عهده داشت. [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] نيز حضور وى را به همراه ابوالقاسم بلخى و ناصر كبير حسن بن على در مجلسى نزد محمد بن زيد داعى گزارش كرده است.


==مشاغل==
==مشاغل==
خط ۵۲: خط ۵۲:
از نظريات برجسته و مهم ابومسلم، عقيده او درباره نسخ آيات قرآن است. در بسيارى از كتب علم اصول و تفسير، در ذيل مبحث نسخ، نام ابومسلم به‌عنوان كسى كه اجماع علماء را در اين مورد خرق كرده، آمده است، اما اين منابع كه در ضبط نام ابومسلم نيز گاه دچار اشتباه شده‌اند، درباره نظر دقيق ابومسلم در مورد نسخ، رأى ثابتى ندارند. گروهى گفته‌اند: وى مطلقا منكر وقوع نسخ بوده، هرچند عقلاً آن را جايز مى‌دانسته است و برخى گفته‌اند كه نظر او انكار وقوع نسخ در شريعت واحد بوده است؛ اما همچنان‌كه گروهى گفته‌اند، اين نظريات از يك مسلمان معتقد و آگاه به مبانى اسلام روا نيست؛ زيرا نسخ شرايع يهود و مسيحيت توسط شريعت اسلام و نسخ بسيارى از احكام چون تغيير قبله از بيت‌المقدس به كعبه از مسلمات و ضروريات دين است. همين امر موجب اظهار نظرهاى نامساعد درباره ابومسلم شده است تا جايى كه عده‌اى او را از شمار مسلمانان خارج ساخته‌اند و برخى نيز سخنان وى را در اين باب قابل توجه و بررسى ندانسته‌اند.
از نظريات برجسته و مهم ابومسلم، عقيده او درباره نسخ آيات قرآن است. در بسيارى از كتب علم اصول و تفسير، در ذيل مبحث نسخ، نام ابومسلم به‌عنوان كسى كه اجماع علماء را در اين مورد خرق كرده، آمده است، اما اين منابع كه در ضبط نام ابومسلم نيز گاه دچار اشتباه شده‌اند، درباره نظر دقيق ابومسلم در مورد نسخ، رأى ثابتى ندارند. گروهى گفته‌اند: وى مطلقا منكر وقوع نسخ بوده، هرچند عقلاً آن را جايز مى‌دانسته است و برخى گفته‌اند كه نظر او انكار وقوع نسخ در شريعت واحد بوده است؛ اما همچنان‌كه گروهى گفته‌اند، اين نظريات از يك مسلمان معتقد و آگاه به مبانى اسلام روا نيست؛ زيرا نسخ شرايع يهود و مسيحيت توسط شريعت اسلام و نسخ بسيارى از احكام چون تغيير قبله از بيت‌المقدس به كعبه از مسلمات و ضروريات دين است. همين امر موجب اظهار نظرهاى نامساعد درباره ابومسلم شده است تا جايى كه عده‌اى او را از شمار مسلمانان خارج ساخته‌اند و برخى نيز سخنان وى را در اين باب قابل توجه و بررسى ندانسته‌اند.


به نظر مى‌رسد سخن آن عده كه ابومسلم را فقط منكر وقوع نسخ در آيات قرآن - و نه به‌طور مطلق - دانسته‌اند، صحيح‌تر باشد. بيضاوى مى‌نويسد: ابومسلم به نسخ برخى از آيات قرآن توسط برخى ديگر اعتقاد نداشته و براى اثبات نظر خود به آيه شريفه '''«لا يأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»'''.<ref>فصّلت: 41 / 42</ref>استناد مى‌جسته است. به عقيده او اگر در قرآن نسخ وجود داشته باشد، در واقع باطل بدان راه يافته است و اين مخالف نصّ صريح آيه شريفه است. ابومسلم در اثبات نظر خود دلايل ديگرى نيز آورده است.
به نظر مى‌رسد سخن آن عده كه ابومسلم را فقط منكر وقوع نسخ در آيات قرآن - و نه به‌طور مطلق - دانسته‌اند، صحيح‌تر باشد. بيضاوى مى‌نویسد: ابومسلم به نسخ برخى از آيات قرآن توسط برخى ديگر اعتقاد نداشته و براى اثبات نظر خود به آيه شريفه '''«لا يأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»'''.<ref>فصّلت: 41 / 42</ref>استناد مى‌جسته است. به عقيده او اگر در قرآن نسخ وجود داشته باشد، در واقع باطل بدان راه يافته است و اين مخالف نصّ صريح آيه شريفه است. ابومسلم در اثبات نظر خود دلايل ديگرى نيز آورده است.


عده‌اى در صدد رفع اختلاف ابومسلم و جمهور علما در اين مورد برآمده و گفته‌اند كه نزاع او با ديگران نزاعى لفظى است و در واقع ابومسلم منكر نسخ نبوده، بلكه او تنها آن را «تخصيص» خوانده و اعتقاد داشته كه حكم منسوخ، حكمى موقت و محدود است كه با ورود ناسخ، مدت آن به سر مى‌آيد. با اين بيان، وى محدود كردن حكم به زمان را نظير محدود كردن آن به برخى افراد موضوع دانسته است. به‌هرحال، داورى در اين باره آسان نيست. اين قدر مى‌توان گفت كه ابومسلم مى‌كوشيده با تأويل نصوص قرآنى، بى‌آنكه منكر نسخ شود، از پذيرفتن آن بگريزد.
عده‌اى در صدد رفع اختلاف ابومسلم و جمهور علما در اين مورد برآمده و گفته‌اند كه نزاع او با ديگران نزاعى لفظى است و در واقع ابومسلم منكر نسخ نبوده، بلكه او تنها آن را «تخصيص» خوانده و اعتقاد داشته كه حكم منسوخ، حكمى موقت و محدود است كه با ورود ناسخ، مدت آن به سر مى‌آيد. با اين بيان، وى محدود كردن حكم به زمان را نظير محدود كردن آن به برخى افراد موضوع دانسته است. به‌هرحال، داورى در اين باره آسان نيست. اين قدر مى‌توان گفت كه ابومسلم مى‌كوشيده با تأویل نصوص قرآنى، بى‌آنكه منكر نسخ شود، از پذيرفتن آن بگريزد.


==آثار==
==آثار==
در منابع متقدم آثارى به ابومسلم نسبت داده شده كه هيچ‌يك از آنها تاكنون در دسترس نيست؛ از آنهاست:
در منابع متقدم آثارى به ابومسلم نسبت داده شده كه هيچ‌يك از آنها تاكنون در دسترس نيست؛ از آنهاست:


#جامع التأويل لمحكم التنزيل (تفسيرى است كه ابومسلم بر اساس عقايد معتزله تأليف كرده)؛
#جامع التأویل لمحكم التنزيل (تفسيرى است كه ابومسلم بر اساس عقايد معتزله تأليف كرده)؛
#مجموعه رسائل؛
#مجموعه رسائل؛
#الناسخ و المنسوخ؛
#الناسخ و المنسوخ؛
#کتاب في النحو<ref>حبیبی مظاهری، مسعود، ج6، ص224</ref>.
#کتاب في النحو<ref>حبیبی مظاهری، مسعود، ج6، ص224</ref>.


==پانويس==
==پانویس==
<references />
<references />
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش