۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
در فصل چهاردهم، درجات عقل نظرى را كه ذكاء نفس بدان بستگى دارد، مورد تحليل و بررسى قرار داده است. مراتب حدس و تعليمى بودن بعضى از مراتب آن، در كنار آثار كمال عقل نظرى در انسانهاى فاضل و اذكياء و نقايصش در انسانهاى شرور و جاهل، از جمله مباحث ديگر اين فصل هستند كه تكمله آنها، در فصل پانزدهم كه سعادت و شقاوت نفوس را بعد از مفارقت از بدن، تبيين مىنمايد، مطرح مىباشد. | در فصل چهاردهم، درجات عقل نظرى را كه ذكاء نفس بدان بستگى دارد، مورد تحليل و بررسى قرار داده است. مراتب حدس و تعليمى بودن بعضى از مراتب آن، در كنار آثار كمال عقل نظرى در انسانهاى فاضل و اذكياء و نقايصش در انسانهاى شرور و جاهل، از جمله مباحث ديگر اين فصل هستند كه تكمله آنها، در فصل پانزدهم كه سعادت و شقاوت نفوس را بعد از مفارقت از بدن، تبيين مىنمايد، مطرح مىباشد. | ||
مؤلف، به نوع لذايذ اخروى نيز اشاره داشته، مىگوید: نبايد انسان مانند حمار لذت را فقط منحصر در شكم و فرج بداند؛ لذايذ، بلكه چيزهايى نزد رب العالمين يافت مىشود كه بههيچوجه، لذايذى كه بشر مىشناسد، قابل مقايسه با آنها نمىباشد. وى اضافه مىكند كه طبيعت ما بيگانه از آن مسائل است، فلذا فقط در حد شخص عنينى كه چيزى از لذت جماع شنيده است و تجربهاش براى او ناممكن است، اخبار سعادت اخروى را درك مىكنيم و بيش از آن | مؤلف، به نوع لذايذ اخروى نيز اشاره داشته، مىگوید: نبايد انسان مانند حمار لذت را فقط منحصر در شكم و فرج بداند؛ لذايذ، بلكه چيزهايى نزد رب العالمين يافت مىشود كه بههيچوجه، لذايذى كه بشر مىشناسد، قابل مقايسه با آنها نمىباشد. وى اضافه مىكند كه طبيعت ما بيگانه از آن مسائل است، فلذا فقط در حد شخص عنينى كه چيزى از لذت جماع شنيده است و تجربهاش براى او ناممكن است، اخبار سعادت اخروى را درك مىكنيم و بيش از آن برایمان قابل تصور نمىباشد. وى، در ادامه، اشارهاى به آثار رذايل و فضايل اخلاقى در چهره اخروى انسان، همينطور انواع نفوس انسانى و سرنوشت آنها در جهان آخرت، دارد. | ||
مؤلف، رساله خود را با شانزدهمين فصل كه توضيحاتى درباره رساله است، به پایان مىبرد؛ وى مىگوید: در اين رساله، امور ظاهرى را درباره نفس، ترك كردم و به رفع حجاب و كشف غطاء پرداختم و دلالت بر اسرار مخزونهاى كردم كه در بطون کتابها قرار دارد تا براى آيندگان سرخطى باشد براى تحقيق و تلاش بيشتر در اين زمينه. او، از مردم و علماى زمان خود، اظهار نااميدى مىكند كه بتوانند چنين مطالب گرانسنگى را رمزگشايى كنند و به كنه آنها پى ببرند و از خوانندگان کتاب، با شدت و تأكيد مىخواهد كه مطالب آن را در اختيار غير اهلش قرار ندهند و با حمد الهى و صلوات بر برگزيدگان الهى و پيغمبر و آل طاهرينش، رساله را تمام مىكند. | مؤلف، رساله خود را با شانزدهمين فصل كه توضيحاتى درباره رساله است، به پایان مىبرد؛ وى مىگوید: در اين رساله، امور ظاهرى را درباره نفس، ترك كردم و به رفع حجاب و كشف غطاء پرداختم و دلالت بر اسرار مخزونهاى كردم كه در بطون کتابها قرار دارد تا براى آيندگان سرخطى باشد براى تحقيق و تلاش بيشتر در اين زمينه. او، از مردم و علماى زمان خود، اظهار نااميدى مىكند كه بتوانند چنين مطالب گرانسنگى را رمزگشايى كنند و به كنه آنها پى ببرند و از خوانندگان کتاب، با شدت و تأكيد مىخواهد كه مطالب آن را در اختيار غير اهلش قرار ندهند و با حمد الهى و صلوات بر برگزيدگان الهى و پيغمبر و آل طاهرينش، رساله را تمام مىكند. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
فصل چهارم، در تفصيل قواى نباتيه مىباشد. وى، در اين فصل، سه قوه غاذيه، منميه و مولده را تا حدى توضيح داده و حيات ظاهرى موجود زنده، اعم از گياه، حيوان و انسان را بسته به اين سه قوه مىداند. | فصل چهارم، در تفصيل قواى نباتيه مىباشد. وى، در اين فصل، سه قوه غاذيه، منميه و مولده را تا حدى توضيح داده و حيات ظاهرى موجود زنده، اعم از گياه، حيوان و انسان را بسته به اين سه قوه مىداند. | ||
در فصل پنجم، قواى حيوانى را توضيح مىدهد و بيان مىكند كه چگونه ما به تكتك آنها نيازمند هستيم. وى هر حيوانى را حساس و متحرك بالاراده معرفى مىكند و مىگوید: حكمت الهى اقتضا مىكند كه هر حيوان متحرك بالارادهاى، مركب از عناصر اربعه باشد، اراده و ذوق نيز براى ادامه حيات، | در فصل پنجم، قواى حيوانى را توضيح مىدهد و بيان مىكند كه چگونه ما به تكتك آنها نيازمند هستيم. وى هر حيوانى را حساس و متحرك بالاراده معرفى مىكند و مىگوید: حكمت الهى اقتضا مىكند كه هر حيوان متحرك بالارادهاى، مركب از عناصر اربعه باشد، اراده و ذوق نيز براى ادامه حيات، برایش ضرورت داشته باشد. | ||
حواس ظاهرى و باطنى، طبق تقسيمبندى شيخالرئيس، به اين صورت است كه متصوره، متخيله، متوهمه و متذكره از جمله حواس باطنى مىباشند و مثالهايى كه براى اين حواس مىزند، عبارتند از: جاسوسان، وزرا و امراى امير نوح بن منصور سامانى. | حواس ظاهرى و باطنى، طبق تقسيمبندى شيخالرئيس، به اين صورت است كه متصوره، متخيله، متوهمه و متذكره از جمله حواس باطنى مىباشند و مثالهايى كه براى اين حواس مىزند، عبارتند از: جاسوسان، وزرا و امراى امير نوح بن منصور سامانى. |
ویرایش