۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
واحدى بنا را بر نقل سند روايت نهاده است، ولى بخش قابل توجهى از روايات را به شكل كلى بدون ذكر راویان (مثلاًمىگوید: و روى مجاهد عن [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، يا مىگوید: و قال [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]) يا بدون ذكر قائل نقل مىكند (مثلاًمىگوید: و نزلت في كذا). | واحدى بنا را بر نقل سند روايت نهاده است، ولى بخش قابل توجهى از روايات را به شكل كلى بدون ذكر راویان (مثلاًمىگوید: و روى مجاهد عن [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، يا مىگوید: و قال [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]) يا بدون ذكر قائل نقل مىكند (مثلاًمىگوید: و نزلت في كذا). | ||
روش واحدى در نقل روايات مختلف اسباب نزول، همان روش محدثين مىباشد؛ يعنى هيچگونه اظهار نظرى راجع به مضمون يا سند روايت، نمىنمايد. | روش واحدى در نقل روايات مختلف اسباب نزول، همان روش محدثين مىباشد؛ يعنى هيچگونه اظهار نظرى راجع به مضمون يا سند روايت، نمىنمايد. بنابراین رواياتى با سند ضعيف و همچنين مضامين موهون نظير قصه غرانيق، قصه مسحور شدن پيامبر(ص)، منقطع شدن وحى به سبب وجود ميته سگ در خانه پيامبر(ص)، در لابهلاى روايات منقول در أسباب النزول واحدى مشاهده مىشود. | ||
از خصوصيات أسباب النزول واحدى اين است كه سعى نموده داستانهاى تاريخى گذشتگان را بهعنوان شأن نزول، نقل ننمايد و تا حدود زيادى در اين امر موفق شده است؛ بدين جهت داستان اصحاب كهف، موسى(ع) و خضر(ع)، ذوالقرنين، حضرت سليمان(ع)، ملكه سبا... را نياورده است؛ گرچه در سوره فيل، داستان ابرهه را بهعنوان شأن نزول مىنگارد، امّا شايد مرادش يادآورى واقعه باشد، نه شأن نزول. | از خصوصيات أسباب النزول واحدى اين است كه سعى نموده داستانهاى تاريخى گذشتگان را بهعنوان شأن نزول، نقل ننمايد و تا حدود زيادى در اين امر موفق شده است؛ بدين جهت داستان اصحاب كهف، موسى(ع) و خضر(ع)، ذوالقرنين، حضرت سليمان(ع)، ملكه سبا... را نياورده است؛ گرچه در سوره فيل، داستان ابرهه را بهعنوان شأن نزول مىنگارد، امّا شايد مرادش يادآورى واقعه باشد، نه شأن نزول. |
ویرایش