۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==تولد== | ==تولد== | ||
ابن دهان در محله نهر طابَق بغداد به دنيا آمد. با زندگى وى از زمانى آشنا | ابن دهان در محله نهر طابَق بغداد به دنيا آمد. با زندگى وى از زمانى آشنا مىشویم كه او ديگر شهرتى تمام يافته است، معاصرانش وى را به لغتدانى و نحوشناسى معرفى كردهاند. | ||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
به گفته [[ابنانباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]، ابن دهان علم لغت را نزد على بن عيسى رمّانى (د 384ق) آموخت، اما اين گفته درست نيست، زيرا بين آن دو يك سده فاصله است. بنابراين، شايد مراد ياقوت و ديگران آن باشد كه ابن دهان، به واسطه شاگردان رمّانى از وى بهره يافته است. اينكه ابوزكريا خطيب تبريزى (د 502ق) از ابن دهان استفاده كرده باشد، نيز درست نيست، زيرا خطيب، زمانى درگذشت كه او هنوز كودك بود. | به گفته [[ابنانباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]، ابن دهان علم لغت را نزد على بن عيسى رمّانى (د 384ق) آموخت، اما اين گفته درست نيست، زيرا بين آن دو يك سده فاصله است. بنابراين، شايد مراد ياقوت و ديگران آن باشد كه ابن دهان، به واسطه شاگردان رمّانى از وى بهره يافته است. اينكه ابوزكريا خطيب تبريزى (د 502ق) از ابن دهان استفاده كرده باشد، نيز درست نيست، زيرا خطيب، زمانى درگذشت كه او هنوز كودك بود. | ||
ابن دهان از ابوغالب احمد بن بناء و ابوالقاسم هبةالله بن محمد بن حُصَين حديث شنيد، اما معلوم نيست پيش از اين استادان از محضر چه كسانى بهره گرفته، زيرا در بزرگسالى به درس اين دو استاد مىرفته است. ابن دهان سفرى به اصفهان كرده و از عالمان آن ديار حديث شنيده و از کتابخانههاى آنجا بهره جسته است و در همان شهر بود كه وى کتابهاى ادبى بسيارى را به خط خود | ابن دهان از ابوغالب احمد بن بناء و ابوالقاسم هبةالله بن محمد بن حُصَين حديث شنيد، اما معلوم نيست پيش از اين استادان از محضر چه كسانى بهره گرفته، زيرا در بزرگسالى به درس اين دو استاد مىرفته است. ابن دهان سفرى به اصفهان كرده و از عالمان آن ديار حديث شنيده و از کتابخانههاى آنجا بهره جسته است و در همان شهر بود كه وى کتابهاى ادبى بسيارى را به خط خود رونویس كرد. | ||
نام استادان ابن دهان در اصفهان و مدت اقامت او در اين شهر معلوم نيست، اما از آنجا كه او احتمالاً شافعى بوده، آسان مىتوانسته است از كتب و مدرسان نظاميّه اصفهان بهره بگيرد. ابن دهان چون از اصفهان بازگشت، مدتى در بغداد ماند، آنگاه آن شهر را در 544ق به قصد دمشق ترك گفت، اما چون از موصل مىگذشت، جمالالدين جواد وزير (د 559ق)، از خواص اتابك عمادالدين زنگى سنقر، او را از ادامه سفر منصرف كرد و ابن دهان تا پایان عمر در موصل ماند و وزير او را بر امر اقراء و تدريس و تصنيف گمارد. | نام استادان ابن دهان در اصفهان و مدت اقامت او در اين شهر معلوم نيست، اما از آنجا كه او احتمالاً شافعى بوده، آسان مىتوانسته است از كتب و مدرسان نظاميّه اصفهان بهره بگيرد. ابن دهان چون از اصفهان بازگشت، مدتى در بغداد ماند، آنگاه آن شهر را در 544ق به قصد دمشق ترك گفت، اما چون از موصل مىگذشت، جمالالدين جواد وزير (د 559ق)، از خواص اتابك عمادالدين زنگى سنقر، او را از ادامه سفر منصرف كرد و ابن دهان تا پایان عمر در موصل ماند و وزير او را بر امر اقراء و تدريس و تصنيف گمارد. | ||
اعتبار ابن دهان تا يك قرن بعد در موصل پابرجا بوده، زيرا [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] | اعتبار ابن دهان تا يك قرن بعد در موصل پابرجا بوده، زيرا [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] مىگوید كه در آن ناحيه بسيارى را ديده است كه به تعليم و تعلم و نشر آثار او مشغول بودهاند. ابن دهان صاحب مكتب خاصى در نحو نيست، بلكه مىتوان او را مدرس و شارحى زبردست و پركار به شمار آورد. با توجهى كه ابن دهان به ابوعلى فارسى و شاگرد و جانشين او ابن جنى داشته، مىتوان گفت كه روش نحوى او مانند آن دو حد فاصل مكتبهاى بصره و كوفه و در واقع همان مكتب بغداد بوده است. وى شرح مفصلى بر ايضاح ابوعلى فارسى (د 377ق) به نام الشامل داشته كه بالغ بر 40 يا 43 مجلد بوده است. همچنين شرحى بر اللمع ابن جنى (د 392ق) به نام الغرّة نوشته كه بسيار مطول بوده است. شرح اخير در منابع با اهميت فراوان تلقى شده است، چنانكه ابن اثير از ميان همه آثار ابن دهان تنها به اين شرح او اشاره مىكند. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] نيز مىگوید: «در ميان تمام شرحهاى فراوان اللمع، من شرحى چون الغرّة نديدهام». | ||
از دو شرح مفصل ابن دهان امروزه تنها بخشى از الغرّة باقى مانده است. برخى از آراى ابن دهان در شرح ايضاح نيز اكنون از طريق ابوحيان اندلسى در دست است. | از دو شرح مفصل ابن دهان امروزه تنها بخشى از الغرّة باقى مانده است. برخى از آراى ابن دهان در شرح ايضاح نيز اكنون از طريق ابوحيان اندلسى در دست است. | ||
بجز نحو، ابن دهان در ادب عربى و علوم قرآنى نيز كتب و رسالات متعدد نوشته است. وى اثرى با نام تفسير القرآن در 4 جلد داشته كه به روش | بجز نحو، ابن دهان در ادب عربى و علوم قرآنى نيز كتب و رسالات متعدد نوشته است. وى اثرى با نام تفسير القرآن در 4 جلد داشته كه به روش نحویان و لغویان نوشته شده است. تفسيرهاى جداگانهاى نيز بر بعضى سورهها مانند فاتحه و اخلاص نوشته است. ابن دهان همچنين رسالهاى در باب سرقات متنبى از ابوتمام به نام الرسالة السعيدية في المآخذ الكندية نوشته است كه اشارهاى به نام خود او، سعيد، دارد، اين رساله بايد شرح کتابى از دوست وى زيد كندى (د 613ق) باشد كه ظاهراً مآخذ كندية نام داشته است. شعرى نيز از ابن دهان در مدح همين زيد در دست است. ضياءالدين ابن اثير کتابى در نقد اين اثر به نام الاستدراك في الأخذ على المآخذ الكندية من المعاني الطائية دارد كه در آن بسيارى از انتقادهاى ابن دهان را نادرست دانسته است. ابن دهان تذكرهاى (احتمالاً نوعى گلچين ادبى) داشته كه ابن قفطى مىگوید: «آن را زهرالرياض نام نهاد و 7 مجلد است، آن را ديدهام و نسخهاى از آن به خط مؤلف در اختيار من است». | ||
ابن دهان به شعر اهتمام | ابن دهان به شعر اهتمام ویژهاى داشت و علاوه بر آنكه خود شعر مىگفت، شاگردانش را نيز به اين امر تشویق مىكرد، اين ظاهراً بدان دليل بود كه وى توانايى بر سرودن شعر را نشانه تسلط بر دانش عربى تلقى مىكرد. | ||
هنگامى كه ابن دهان بغداد را ترك گفت، کتابخانهاش در بغداد باقى ماند. اين موضوع خاطر او را نگران مىداشت، زيرا در گردآورى آن مجموعه و استنساخ كتب، عمر را سرمايه كرده بود، اما پيش از آنكه براى انتقال کتابخانه به موصل اقدام كند، دجله طغيان كرد و آب بغداد را فراگرفت. ابن دهان كس فرستاد تا او را از چگونگى کتابها آگاه سازد، ولى کتابها از سيل آسيب ديده بود. ابن دهان با استفاده از بخور لادن براى احياى كتب خود كه به | هنگامى كه ابن دهان بغداد را ترك گفت، کتابخانهاش در بغداد باقى ماند. اين موضوع خاطر او را نگران مىداشت، زيرا در گردآورى آن مجموعه و استنساخ كتب، عمر را سرمايه كرده بود، اما پيش از آنكه براى انتقال کتابخانه به موصل اقدام كند، دجله طغيان كرد و آب بغداد را فراگرفت. ابن دهان كس فرستاد تا او را از چگونگى کتابها آگاه سازد، ولى کتابها از سيل آسيب ديده بود. ابن دهان با استفاده از بخور لادن براى احياى كتب خود كه به ویژه با خراب شدن دباغ خانه پشت سرايش بوى ناخوشايندى گرفته بود، اقدام كرد، اما در اين راه بيناييش آسيب ديد و مختل شد. ابن دهان در كهنسالى و آخرين سال عمر خود صاحب پسرى شد، كه از وى با نام ابوزكريا يحيى ياد شده است. او نيز مانند پدر به نحو و ادب و شعر پرداخت. ياقوت مىگوید: در 613ق كه در موصل بودم با او ديدار كردم. وى يحيى را در شمار نحویان و اديبان پرآوازه عصر خود مىشمارد. بر اساس تولد يحيى در 569ق قول ابن مستوفى مبنى بر اينكه ابن دهان در 566ق درگذشته بىگمان خطاست. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
3- الغرّة؛ | 3- الغرّة؛ | ||
4- شرح ابيات | 4- شرح ابيات سيبویه؛ | ||
5- شرح الدروس في النحو. | 5- شرح الدروس في النحو. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
[[شرح أبنية | [[شرح أبنية سيبویه]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |
ویرایش