۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس== <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
او در كودكى قرآن را حفظ كرد و وقتى ابوبكر يحيى بن سعدون قرطبى به موصل آمد، نزد وى به شاگردى پرداخت و حديث، تفسير و قرائتهاى هفتگانه قرآن را نزد او فراگرفت و تا واپسين سال زندگى استاد، ملازم وى ماند. | او در كودكى قرآن را حفظ كرد و وقتى ابوبكر يحيى بن سعدون قرطبى به موصل آمد، نزد وى به شاگردى پرداخت و حديث، تفسير و قرائتهاى هفتگانه قرآن را نزد او فراگرفت و تا واپسين سال زندگى استاد، ملازم وى ماند. | ||
استاد ديگرش عبدالله بن خضر معروف به ابن شيرجى بود كه پارهاى از تفسير ثعلبى را به وى آموخت. او نزد فخرالدين سعيد بن عبدالله شهرزورى مسندهاى شافعى، ابوعوانه، | استاد ديگرش عبدالله بن خضر معروف به ابن شيرجى بود كه پارهاى از تفسير ثعلبى را به وى آموخت. او نزد فخرالدين سعيد بن عبدالله شهرزورى مسندهاى شافعى، ابوعوانه، ابویعلى و جامع ترمذى و سنن ابوداوود را خواند و در 567ق / 1172م، از او اجازه گرفت. مجدالدين عبدالله بن محمد اشيرى، سراجالدين محمد بن على جيانى، شهده (زنى كاتب در بغداد)، ابوالمعيث و شيخ رضىالدين قزوینى استاد نظاميه بغداد، ديگر استادان او بودند. | ||
وى پس از ازدواج، به بغداد رفت و چهار سال مُعيد مدرسه نظاميه شد. در 569ق، به موصل بازگشت و در مدرسهاى كه كمالالدين شهرزورى، تأسيس كرده بود، به تدريس پرداخت. در همين دوران بود كه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] از درس وى بهره برد. | وى پس از ازدواج، به بغداد رفت و چهار سال مُعيد مدرسه نظاميه شد. در 569ق، به موصل بازگشت و در مدرسهاى كه كمالالدين شهرزورى، تأسيس كرده بود، به تدريس پرداخت. در همين دوران بود كه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] از درس وى بهره برد. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
او گاه از طرف صلاحالدين، براى ميانجىگرى يا جمعآورى نيروهاى كمكى از خليفه وقت و ديگر حاكمان به سنجار، جزيره، موصل، اربل و ساير شهرها مىرفت. | او گاه از طرف صلاحالدين، براى ميانجىگرى يا جمعآورى نيروهاى كمكى از خليفه وقت و ديگر حاكمان به سنجار، جزيره، موصل، اربل و ساير شهرها مىرفت. | ||
وى همچنين قاضى عسكر و قاضى بيتالمقدس شد و از اين زمان تا 589ق؛ يعنى تا درگذشت صلاحالدين، چونان دوست، مشاور و دستيارى تاريخنگار، در تمام سفرها و جنگها، همراه او بود. اين دوستى موجب شد كه بتواند شرح زنده وقايع دوران صلاحالدين را | وى همچنين قاضى عسكر و قاضى بيتالمقدس شد و از اين زمان تا 589ق؛ يعنى تا درگذشت صلاحالدين، چونان دوست، مشاور و دستيارى تاريخنگار، در تمام سفرها و جنگها، همراه او بود. اين دوستى موجب شد كه بتواند شرح زنده وقايع دوران صلاحالدين را بنویسد. | ||
او در 591ق / 1195م، به خدمت ملك ظاهر غياثالدين فرزند صلاحالدين درآمد و او قضاى حلب و سرپرستى اوقاف را بر عهده وى نهاد. ابن شداد افزون بر آن، در كارهاى سياسى و حكومتى مورد مشورت غياثالدين بود. | او در 591ق / 1195م، به خدمت ملك ظاهر غياثالدين فرزند صلاحالدين درآمد و او قضاى حلب و سرپرستى اوقاف را بر عهده وى نهاد. ابن شداد افزون بر آن، در كارهاى سياسى و حكومتى مورد مشورت غياثالدين بود. | ||
حلب در آن زمان چند مدرسهاى بيش نداشت و شمار دانشمندان مقيم آنجا اندك بود؛ ازاينرو، وى درآمد اقطاعى را كه عمادالدين عثمان، پسر صلاحالدين به او داده بود و بيش از صد هزار درهم در سال برآورد مىشد و به علت نداشتن فرزند و | حلب در آن زمان چند مدرسهاى بيش نداشت و شمار دانشمندان مقيم آنجا اندك بود؛ ازاينرو، وى درآمد اقطاعى را كه عمادالدين عثمان، پسر صلاحالدين به او داده بود و بيش از صد هزار درهم در سال برآورد مىشد و به علت نداشتن فرزند و خویشاوند، نيازى به آن نداشت، صرف نوسازى مدارس كرد و دانشمندان را از دور و نزدیک به آنجا دعوت نمود. وى در 601ق / 1204م، نيز مدرسهاى براى شافعيان و در نزدیک آن، مركزى براى تدريس حديث نبوى ساخت و بين آن دو، مقبرهاى براى خود بنا كرد كه دو در به آن دو مدرسه داشت. | ||
در 607ق / 1210م، از طرف ظاهر كه عزم ملك عادل را بر لشگركشى به شام و جنگ با سپاهيان صليبى، براى مقابله با خود پنداشته بود، به مصر رفت و با عادل، پيمانى سياسى بست. در 608ق / 1211م، دوباره به نمايندگى از جانب ظاهر به قاهره رفت تا دختر عادل را براى او خواستگارى كند و عادل نيز پذيرفت. پس از مردن ظاهر، الملك العزيز كه دو سال و اندى بيش نداشت، به حكومت رسيد و عملا ابن شداد به همراه كفيل عزيز؛ يعنى شهابالدينابوسعيد طغرل كه متولى تدبير حكومت بود، كارها را حل و فصل مىكردند. | در 607ق / 1210م، از طرف ظاهر كه عزم ملك عادل را بر لشگركشى به شام و جنگ با سپاهيان صليبى، براى مقابله با خود پنداشته بود، به مصر رفت و با عادل، پيمانى سياسى بست. در 608ق / 1211م، دوباره به نمايندگى از جانب ظاهر به قاهره رفت تا دختر عادل را براى او خواستگارى كند و عادل نيز پذيرفت. پس از مردن ظاهر، الملك العزيز كه دو سال و اندى بيش نداشت، به حكومت رسيد و عملا ابن شداد به همراه كفيل عزيز؛ يعنى شهابالدينابوسعيد طغرل كه متولى تدبير حكومت بود، كارها را حل و فصل مىكردند. |
ویرایش