پرش به محتوا

ابن باجه، محمد بن یحیی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'وي' به 'وی'
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان')
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
خط ۳۷: خط ۳۷:
'''ابن باجه، ابوبكر محمد بن يحيى بن الصائغ التُجيبى'''، مشهور به ابن باجه (د 533ق)، فيلسوف، دانشمند، شاعر و دولتمرد اندلسى و يكى از چند چهره فلسفى درخشان جهان اسلام است.
'''ابن باجه، ابوبكر محمد بن يحيى بن الصائغ التُجيبى'''، مشهور به ابن باجه (د 533ق)، فيلسوف، دانشمند، شاعر و دولتمرد اندلسى و يكى از چند چهره فلسفى درخشان جهان اسلام است.


«باجه»، در گويش اندلسيان به معناى نقره بوده است. پدر ابن باجه ظاهراً زرگر بوده است. [[ابن خلدون]]، هنگامى كه از فيلسوفان بزرگ اسلامى سخن مى‌گويد، نام او را در كنار [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] مى‌آورد.
«باجه»، در گویش اندلسيان به معناى نقره بوده است. پدر ابن باجه ظاهراً زرگر بوده است. [[ابن خلدون]]، هنگامى كه از فيلسوفان بزرگ اسلامى سخن مى‌گوید، نام او را در كنار [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] مى‌آورد.


==زادگاه ابن باجه==
==زادگاه ابن باجه==
خط ۴۳: خط ۴۳:


==تحصیل==
==تحصیل==
از دوران كودكى تا جوانى ابن باجه، از سرگذشت وى هيچ‌گونه آگاهى نداريم، جز اينكه مى‌توانيم تصور كنيم كه وى، با استعداد شگفت‌انگيز خود، سرگرم آموختن دانش‌هاى گوناگون زمان خود بوده است كه به‌ويژه در دوران فرمانروايى ملوك‌الطوايف در اندلس، رواج فراوان داشته است؛ چنان‌كه مدرسه رياضيات و نجوم، به‌ويژه در زمان حكومت ابوجعفر مقتدر بن هود (438 - 475ق) و پسرش ابوعامر يوسف المؤتمن از شكوفايى برخوردار بوده است. پس از گذشت دورانى از جوانى ابن باجه، تاريخ - در سال 508 يا 509ق، آغاز امارت ابن تفلويت بر سرقسطه - مرحله‌اى از سرگذشت وى را روشن مى‌كند.
از دوران كودكى تا جوانى ابن باجه، از سرگذشت وى هيچ‌گونه آگاهى نداريم، جز اينكه مى‌توانيم تصور كنيم كه وى، با استعداد شگفت‌انگيز خود، سرگرم آموختن دانش‌هاى گوناگون زمان خود بوده است كه به‌ویژه در دوران فرمانروايى ملوك‌الطوايف در اندلس، رواج فراوان داشته است؛ چنان‌كه مدرسه رياضيات و نجوم، به‌ویژه در زمان حكومت ابوجعفر مقتدر بن هود (438 - 475ق) و پسرش ابوعامر يوسف المؤتمن از شكوفايى برخوردار بوده است. پس از گذشت دورانى از جوانى ابن باجه، تاريخ - در سال 508 يا 509ق، آغاز امارت ابن تفلویت بر سرقسطه - مرحله‌اى از سرگذشت وى را روشن مى‌كند.


در اين ميان، گزارشى از فتح بن خاقان غرناطى، اديب و نويسنده معاصر ابن باجه، در دست است كه طبق آن ابن باجه در دوران وزارتش نزد ابن تفلويت، يك بار به‌عنوان سفير وى نزد عمادالدولة بن هود فرستاده شد (چنان‌كه اشاره كرديم عمادالدوله در آن زمان به قلعه‌اى در روطه پناه برده بود).
در اين ميان، گزارشى از فتح بن خاقان غرناطى، اديب و نویسنده معاصر ابن باجه، در دست است كه طبق آن ابن باجه در دوران وزارتش نزد ابن تفلویت، يك بار به‌عنوان سفير وى نزد عمادالدولة بن هود فرستاده شد (چنان‌كه اشاره كرديم عمادالدوله در آن زمان به قلعه‌اى در روطه پناه برده بود).


روابط بازماندگان حاكمان بنو هود، با فرمانروايان جديد اندلس؛ يعنى مرابطون، دوستانه نبود. از سوى ديگر ابن باجه منسوب به بنوتجيب بوده است. بنوتجيب (تجيب دختر ثوبان بن سليم بن مذحج بوده است)، پيش از بنوهود بر سرقسطه فرمانروايى داشته‌اند. ابن باجه احتمالاً در 509ق / 1115م به سفارت، نزد عمادالدوله رفته بوده است. ابن خاقان مى‌گويد كه عمادالدوله، ابن باجه را به زندان افكند و حتى قصد كشتن وى را داشت، اما پس از چندى آزادش كرد. گفته مى‌شود كه آزادى وى در پى شفاعت پدر [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، فيلسوف مشهور بوده است، ولى از لحاظ تاريخى درست اين است كه بايستى شفاعت‌كننده، پدربزرگ [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، قاضى معروف و امام مسجد بزرگ در قرطبه بوده باشد؛ چنان‌كه مشهور است، ابن خاقان به انگيزه‌هايى با ابن باجه دشمنى داشته و در کتاب «قلائد» از وى سخت به بدى ياد مى‌كند و او را به بى‌دينى، كج‌انديشى و گمراهى متهم مى‌سازد.
روابط بازماندگان حاكمان بنو هود، با فرمانروايان جديد اندلس؛ يعنى مرابطون، دوستانه نبود. از سوى ديگر ابن باجه منسوب به بنوتجيب بوده است. بنوتجيب (تجيب دختر ثوبان بن سليم بن مذحج بوده است)، پيش از بنوهود بر سرقسطه فرمانروايى داشته‌اند. ابن باجه احتمالاً در 509ق / 1115م به سفارت، نزد عمادالدوله رفته بوده است. ابن خاقان مى‌گوید كه عمادالدوله، ابن باجه را به زندان افكند و حتى قصد كشتن وى را داشت، اما پس از چندى آزادش كرد. گفته مى‌شود كه آزادى وى در پى شفاعت پدر [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، فيلسوف مشهور بوده است، ولى از لحاظ تاريخى درست اين است كه بايستى شفاعت‌كننده، پدربزرگ [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، قاضى معروف و امام مسجد بزرگ در قرطبه بوده باشد؛ چنان‌كه مشهور است، ابن خاقان به انگيزه‌هايى با ابن باجه دشمنى داشته و در کتاب «قلائد» از وى سخت به بدى ياد مى‌كند و او را به بى‌دينى، كج‌انديشى و گمراهى متهم مى‌سازد.


ابن باجه، پس از آزادى از زندان عمادالدوله، ظاهراً ديگر به سرقسطه بازنگشت و به بلنسيه (والنسيا) رفت. بازنگشتن وى به سرقسطه مى‌توانسته است چند انگيزه داشته باشد: نخست اينكه ابن تفلويت، پس از هجوم آراگونها به قلعه روطه و درگيرى با مسيحيان در جنگى دفاعى كه در آن برترى با مسيحيان بود، ناگهان در 510ق، درگذشت. اين رويداد بايستى ابن باجه را كه به مخدوم خود دلبستگى فراوان داشت، سخت دل‌شكسته كرده باشد؛ چنان‌كه به نقل ابن خاقان در رثاى وى اشعارى دل‌گداز سروده است. از سوى ديگر ابواسحاق ابراهيم بن يوسف، برادر على بن يوسف كه در آن زمان والى مرسيه بود، پس از دريافت خبر مرگ ابن تفلويت، به سرقسطه رفت و به كارهاى شهر سامان داد و سپس به مرسيه بازگشت.
ابن باجه، پس از آزادى از زندان عمادالدوله، ظاهراً ديگر به سرقسطه بازنگشت و به بلنسيه (والنسيا) رفت. بازنگشتن وى به سرقسطه مى‌توانسته است چند انگيزه داشته باشد: نخست اينكه ابن تفلویت، پس از هجوم آراگونها به قلعه روطه و درگيرى با مسيحيان در جنگى دفاعى كه در آن برترى با مسيحيان بود، ناگهان در 510ق، درگذشت. اين رویداد بايستى ابن باجه را كه به مخدوم خود دلبستگى فراوان داشت، سخت دل‌شكسته كرده باشد؛ چنان‌كه به نقل ابن خاقان در رثاى وى اشعارى دل‌گداز سروده است. از سوى ديگر ابواسحاق ابراهيم بن يوسف، برادر على بن يوسف كه در آن زمان والى مرسيه بود، پس از دريافت خبر مرگ ابن تفلویت، به سرقسطه رفت و به كارهاى شهر سامان داد و سپس به مرسيه بازگشت.


انگيزه دوم و مهم‌تر براى بازگشت ابن باجه به سرقسطه (كه در اين ميان مدتى نيز بى والى ماند) اين بود كه در همين سال پادشاه آراگونها، آلفونس اول (معروف به جنگجو يا مجاهد، 1104 - 1134م) به سرزمين‌هاى مسلمانان، به‌ويژه قلعه ايوب هجوم برد و آنجا را به تصرف درآورد و سپس در جريان جنگ‌هاى مسيحيان بر ضد مسلمانان كه به نام «تسخير دوباره» مشهور است، در 512ق / 1118م سرقسطه را تصرف كرد كه از آن پس، پايتخت آراگونها گرديد.
انگيزه دوم و مهم‌تر براى بازگشت ابن باجه به سرقسطه (كه در اين ميان مدتى نيز بى والى ماند) اين بود كه در همين سال پادشاه آراگونها، آلفونس اول (معروف به جنگجو يا مجاهد، 1104 - 1134م) به سرزمين‌هاى مسلمانان، به‌ویژه قلعه ايوب هجوم برد و آنجا را به تصرف درآورد و سپس در جريان جنگ‌هاى مسيحيان بر ضد مسلمانان كه به نام «تسخير دوباره» مشهور است، در 512ق / 1118م سرقسطه را تصرف كرد كه از آن پس، پايتخت آراگونها گرديد.


قفطى درباره ابن باجه مى‌گويد: «عالم به علوم اوائل بود و در ادب نيز سرآمد اهل دوران و ديارش بود. تصانيفى در رياضيات، منطق و هندسه داشت كه در آنها از پيشينيان فراتر رفته بود، اما به كار سياست پرداخت و از اوامر شريعت منحرف شد. يحيى بن يوسف بن تاشفين مدت 20 سال وى را وزير خود داشت. شريك پزشکان در هنرشان بود؛ به او حسادت ورزيدند، در كارش حيله كردند، مسمومش ساختند و كشتند».
قفطى درباره ابن باجه مى‌گوید: «عالم به علوم اوائل بود و در ادب نيز سرآمد اهل دوران و ديارش بود. تصانيفى در رياضيات، منطق و هندسه داشت كه در آنها از پيشينيان فراتر رفته بود، اما به كار سياست پرداخت و از اوامر شريعت منحرف شد. يحيى بن يوسف بن تاشفين مدت 20 سال وى را وزير خود داشت. شريك پزشکان در هنرشان بود؛ به او حسادت ورزيدند، در كارش حيله كردند، مسمومش ساختند و كشتند».


[[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] نيز در تاريخ خود، در رويدادهاى سال 533ق، مى‌نويسد: «در اين سال ابوبكر بن صائغ اندلسى معروف به ابن باجه (ماجد!) دانشمند فاضل، داراى تصانيفى در رياضيات، منطق و هندسه، درگذشت. ابن بشرون المهدوى در کتاب خود به نام «المختار من النظم و النثر لأفاضل أهل العصر»، از وى نام مى‌برد و او را به يگانگى در دانش‌هاى مذكور وصف مى‌كند. وى 20 سال وزير يحيى بن يوسف بن تاشفين بود، سيرتى پسنديده داشت و در دوران وزارت وى كارها سامان گرفت و آرزوها تحقق يافت. پزشکان به وى حسادت ورزيدند و در كارش حيله كردند و به كشتنش از راه مسموم كردنش، موفق شدند».
[[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] نيز در تاريخ خود، در رویدادهاى سال 533ق، مى‌نویسد: «در اين سال ابوبكر بن صائغ اندلسى معروف به ابن باجه (ماجد!) دانشمند فاضل، داراى تصانيفى در رياضيات، منطق و هندسه، درگذشت. ابن بشرون المهدوى در کتاب خود به نام «المختار من النظم و النثر لأفاضل أهل العصر»، از وى نام مى‌برد و او را به يگانگى در دانش‌هاى مذكور وصف مى‌كند. وى 20 سال وزير يحيى بن يوسف بن تاشفين بود، سيرتى پسنديده داشت و در دوران وزارت وى كارها سامان گرفت و آرزوها تحقق يافت. پزشکان به وى حسادت ورزيدند و در كارش حيله كردند و به كشتنش از راه مسموم كردنش، موفق شدند».


مقرى نيز گزارش وزارت 20 ساله ابن باجه را چنين نقل مى‌كند: «امير ركن‌الدين بيبرس در تأليف خود، «زبدة الفكرة في تاريخ الهجرة»، مى‌گويد كه ابن صائغ دانشمندى بود فاضل، تصانيفى دارد در رياضيات و منطق. وى وزير ابوبكر صحراوى فرماندار سرقسطه و نيز 20 سال وزير يحيى بن يوسف بن تاشفين در مغرب بود». مقرى سپس همان عبارات پایانى گزارش قبلى را تكرار مى‌كند. گزارش ابن بشرون را كه احتمالاً معاصر جوان‌تر ابن باجه بوده است، مى‌توان منبع گزارش‌هاى قفطى و [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] و نيز ركن‌الدين بيبرس منصورى دانست.
مقرى نيز گزارش وزارت 20 ساله ابن باجه را چنين نقل مى‌كند: «امير ركن‌الدين بيبرس در تأليف خود، «زبدة الفكرة في تاريخ الهجرة»، مى‌گوید كه ابن صائغ دانشمندى بود فاضل، تصانيفى دارد در رياضيات و منطق. وى وزير ابوبكر صحراوى فرماندار سرقسطه و نيز 20 سال وزير يحيى بن يوسف بن تاشفين در مغرب بود». مقرى سپس همان عبارات پایانى گزارش قبلى را تكرار مى‌كند. گزارش ابن بشرون را كه احتمالاً معاصر جوان‌تر ابن باجه بوده است، مى‌توان منبع گزارش‌هاى قفطى و [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] و نيز ركن‌الدين بيبرس منصورى دانست.


==وفات==
==وفات==
خط ۶۳: خط ۶۳:


==آثار==
==آثار==
ابن باجه، على‌رغم زندگى پرحادثه و پرداختن به كارهاى سياسى، نويسنده‌اى پربار بوده است، اما از سوى ديگر، شايد به علت همان گرفتارى‌ها، بيشتر نوشته‌هاى بازمانده‌اش، يا ناقص و ناتمام است يا مجموعه‌اى از رساله‌هاى كوچك. از اين ميان نيز، بيشتر آثار در دست او تعاليقى است بر نوشته‌هاى ارسطو. نوشته‌هاى اصيل وى، فقط چند رساله ناتمام را در بر مى‌گيرد كه با وجود اين، نمايانگر ذهن فلسفى درخشان و مبتكر وى است.
ابن باجه، على‌رغم زندگى پرحادثه و پرداختن به كارهاى سياسى، نویسنده‌اى پربار بوده است، اما از سوى ديگر، شايد به علت همان گرفتارى‌ها، بيشتر نوشته‌هاى بازمانده‌اش، يا ناقص و ناتمام است يا مجموعه‌اى از رساله‌هاى كوچك. از اين ميان نيز، بيشتر آثار در دست او تعاليقى است بر نوشته‌هاى ارسطو. نوشته‌هاى اصيل وى، فقط چند رساله ناتمام را در بر مى‌گيرد كه با وجود اين، نمايانگر ذهن فلسفى درخشان و مبتكر وى است.


مجموعه‌هاى دست‌نوشته‌اى كه تاكنون از آثار ابن باجه شناخته شده، اينهاست:
مجموعه‌هاى دست‌نوشته‌اى كه تاكنون از آثار ابن باجه شناخته شده، اينهاست:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش