۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =اسرار التوحید | | عنوانهای دیگر =اسرار التوحید | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[محمد بن منور]] ( | [[محمد بن منور]] (نویسنده) | ||
[[شفیعی کدکنی، محمدرضا]] (تصحيح و تنظيم) | [[شفیعی کدکنی، محمدرضا]] (تصحيح و تنظيم) | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
}} | }} | ||
'''اسرار التوحيد في مقامات الشيخ ابى سعيد'''، به قلم [[محمد بن منور ميهنى]] است و يكى از شاهكارهاى نثر فارسى به شمار مىرود و به لحاظ ارزش هنرى و چيرهدستى | '''اسرار التوحيد في مقامات الشيخ ابى سعيد'''، به قلم [[محمد بن منور ميهنى]] است و يكى از شاهكارهاى نثر فارسى به شمار مىرود و به لحاظ ارزش هنرى و چيرهدستى نویسنده در اساليب گوناگون بيان و شيوه داستانپردازى و انتخاب كلمات، در صدر ميراث ادبى زبان فارسى قرار دارد. | ||
اثر حاضر، زندگىنامه عارف بزرگ و انسان نمونه تاريخ فرهنگ ايران، ابوسعيد بن ابى الخير ميهنى است كه در تاريخ عرفاى ايران والاترين جايگاه را داراست. اين کتاب، تنها، زندگىنامه ابوسعيد نيست، بلكه يكى از برجستهترين منابع تاريخ تصوف ايران و يكى از مهمترين اسناد تاريخ اجتماعى اين سرزمين در يكى از مهمترين ادوار تاريخ ايران نيز به شمار مىرود. | اثر حاضر، زندگىنامه عارف بزرگ و انسان نمونه تاريخ فرهنگ ايران، ابوسعيد بن ابى الخير ميهنى است كه در تاريخ عرفاى ايران والاترين جايگاه را داراست. اين کتاب، تنها، زندگىنامه ابوسعيد نيست، بلكه يكى از برجستهترين منابع تاريخ تصوف ايران و يكى از مهمترين اسناد تاريخ اجتماعى اين سرزمين در يكى از مهمترين ادوار تاريخ ايران نيز به شمار مىرود. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
پرسيدند كه صوفىاى چيست، گفت: آنچه در سر دارى، بنهى و آنچه در كف دارى، بدهى و آنچه بر تو آيد نجهى. | پرسيدند كه صوفىاى چيست، گفت: آنچه در سر دارى، بنهى و آنچه در كف دارى، بدهى و آنچه بر تو آيد نجهى. | ||
هفتصد پير از پيران در طريقت سخن گفتهاند؛ اول، همان گفت كه آخر، اما عبارت مختلف بود و معنى يكى بود كه «التصوف ترك التكلف» و هيچ تكلف تو را بيش از | هفتصد پير از پيران در طريقت سخن گفتهاند؛ اول، همان گفت كه آخر، اما عبارت مختلف بود و معنى يكى بود كه «التصوف ترك التكلف» و هيچ تكلف تو را بيش از تویى نيست كه چون به خویشتن مشغول شدى، از او بازماندى و صدها عبارت ديگر كه همگى مبين آن است كه شخص بايد از خودپرستى آزاد گردد؛ يعنى پرستش خود را كه شهوت و جاهطلبى و تحقير ديگران و غرور، شعار آن است، ترك گوید و حقيقت خود را كه در واقع مظهر خداست و از شائبه شهوت پاك است، دريابد. | ||
ستيزگى و نفاق و شقاق و جنگ هفتاد و دو ملت، همه، از خودپرستى و نشناختن نفس پيش آمده است، پس به موجب اين تعليم بايد رجوع به نفس كرده و در اصلاح حال | ستيزگى و نفاق و شقاق و جنگ هفتاد و دو ملت، همه، از خودپرستى و نشناختن نفس پيش آمده است، پس به موجب اين تعليم بايد رجوع به نفس كرده و در اصلاح حال خویش كوشيده و آئينه ضمير را از آلودگىها پاك نمود و در واقع جهاد اكبر همين است. اين نوع رجوع به حقيقت نفس و تهذيب آن از آلودگىها و تربيت آن، به واسط مطالعه و تأمل و انديشه و ذكر و رياضت ممكن است. | ||
جنبه ادبى کتاب: | جنبه ادبى کتاب: | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
اين کتاب، در ميان آثار منثور ادبيات فارسى، به لحاظ هنرى و ادبى، از جمله شاهكارهاست؛ بهگونهاى كه مىتوان آن را در كنار «تاريخ بيهقى» و «تذكرة الاولياء» قرار داد. به نظر [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|استاد كدكنى]] اگر به فرهنگى كه از لغات و تركيبات اين کتاب فراهم آمده است، توجه كنيم، تنوع واژگان زبان مؤلف را با در نظر گرفتن حجم کتاب، در وسيعترين حد ممكن مىبينيم و اين خود، گواهى است بر ميزان بلاغت و هنر انتخاب و احضار كلمات كه يكى از مهمترين معيارها در آفرينش ادبى به شمار مىرود. | اين کتاب، در ميان آثار منثور ادبيات فارسى، به لحاظ هنرى و ادبى، از جمله شاهكارهاست؛ بهگونهاى كه مىتوان آن را در كنار «تاريخ بيهقى» و «تذكرة الاولياء» قرار داد. به نظر [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|استاد كدكنى]] اگر به فرهنگى كه از لغات و تركيبات اين کتاب فراهم آمده است، توجه كنيم، تنوع واژگان زبان مؤلف را با در نظر گرفتن حجم کتاب، در وسيعترين حد ممكن مىبينيم و اين خود، گواهى است بر ميزان بلاغت و هنر انتخاب و احضار كلمات كه يكى از مهمترين معيارها در آفرينش ادبى به شمار مىرود. | ||
گذشته از چيرگى او در گزينش واژهها و احاطه وى بر موارد خاص، استفاده از ساختارهاى نحوى، ميزان خلاقيت وى در حوزه | گذشته از چيرگى او در گزينش واژهها و احاطه وى بر موارد خاص، استفاده از ساختارهاى نحوى، ميزان خلاقيت وى در حوزه تصاویر، درخور كمال توجه است؛ بىآنكه مانند اغلب معاصران خویش، گرفتار استفاده از استعارههاى زبان شعر شود و يا به افراط در آوردن مجاز و استعاره بپردازد. | ||
در ادبيات فارسى، كتب قصص و حكايات بسيارى وجود دارد، اما در كمتر کتابى مانند«اسرار التوحيد» به فن داستانپردازى به معنى دقيق كلمه، توجه شده است. در اين کتاب، بسيارى از داستانها، داراى نوعى پىرنگ داستانى است و مؤلف در توصيف فضاى داستان و حالات قهرمانان و انتخاب لحن مناسب در گفتوگوهاى ايشان، اعجاز مىكند. | در ادبيات فارسى، كتب قصص و حكايات بسيارى وجود دارد، اما در كمتر کتابى مانند«اسرار التوحيد» به فن داستانپردازى به معنى دقيق كلمه، توجه شده است. در اين کتاب، بسيارى از داستانها، داراى نوعى پىرنگ داستانى است و مؤلف در توصيف فضاى داستان و حالات قهرمانان و انتخاب لحن مناسب در گفتوگوهاى ايشان، اعجاز مىكند. | ||
يكى ديگر از مظاهر هنر | يكى ديگر از مظاهر هنر نویسندگى مؤلف، قدرتى است كه در ترجمه عبارات عربى از خود نشان داده است كه در عين برخوردارى از دقت، در كمال زيبايى است. يكى از باارزشترين جنبههاى ادبى کتاب، نقل نمونههايى از شعر فارسى دوران نخستين و آغاز شعر درى است كه در نزد مورخان ادبيات و بهویژه مورخان شعر عرفانى، مهمترين سند تاريخى به شمار مىرود. | ||
جنبه تاريخى کتاب: | جنبه تاريخى کتاب: | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
در اين کتاب، برخى از كلمات اضافه و ربط، بهگونهاى استعمال شده است كه در عصر حاضر، معمول نيست، مانند: | در اين کتاب، برخى از كلمات اضافه و ربط، بهگونهاى استعمال شده است كه در عصر حاضر، معمول نيست، مانند: | ||
# «با» به معنی «به»: «ما را از سر كوه، با سر كوه آوردند به فضل | # «با» به معنی «به»: «ما را از سر كوه، با سر كوه آوردند به فضل خویش»؛ | ||
# «با» در معنی «بر»: «شيخ چون اين كلمه بگفت، با سر سخن رفت»؛ | # «با» در معنی «بر»: «شيخ چون اين كلمه بگفت، با سر سخن رفت»؛ | ||
# «بر» در معنی «نزد»: «حسن، بر قصاب شد و گفت تو را شيخ مىخواند»؛ | # «بر» در معنی «نزد»: «حسن، بر قصاب شد و گفت تو را شيخ مىخواند»؛ | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
اين کتاب كه با مقدمه و تصحيح و تعليق آقاى [[شفيعى كدكنى]]، در دو مجلد به زيور طبع آراسته شده، در واقع چهارمين | اين کتاب كه با مقدمه و تصحيح و تعليق آقاى [[شفيعى كدكنى]]، در دو مجلد به زيور طبع آراسته شده، در واقع چهارمين ویرايش از کتاب «اسرار التوحيد» است. نخستين ویرايش آن، به همت ژوكوفسكى، نزدیک نود سال پيش انجام گرفت. دومين طبع آن به دست استاد احمد بهمنيار و سومين ویرايش آن، به كوشش [[صفا، ذبیح الله|ذبيح الله صفا]] پایان پذيرفت. به نظر [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|دكتر شفيعى]]، چاپ استاد صفا بر پايه تلخيص آشفتهاى از «اسرار التوحيد» فراهم آمده است. | ||
تصحيح [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|استاد كدكنى]]، نه تنها از هر لحاظ بر چاپهاى پيشين برترى دارد، بلكه بايد گفت كه نمونه ارزشمندى از تصحيح و تحشيه متن، بهطور كلى است. بىترديد مىتوان گفت كه هيچيك از | تصحيح [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|استاد كدكنى]]، نه تنها از هر لحاظ بر چاپهاى پيشين برترى دارد، بلكه بايد گفت كه نمونه ارزشمندى از تصحيح و تحشيه متن، بهطور كلى است. بىترديد مىتوان گفت كه هيچيك از ویرايشهاى پيشين «اسرار التوحيد» از نظر يادداشتها و تعليقات نمىتواند، به پاى متن ویراسته [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|دكتر شفيعى]] برسد. يادداشتهاى بسيار سودمند كه درباره ابوسعيد و خاندان او و پيروان او و پايگاه او و روزگار و محيط زندگى و خانقاه وى و درباره تصوف نوشته شده، همگى نمودارى است از كوششهاى بسيارى كه [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|دكتر شفيعى]] براى بهتر عرضه كردن اين متن داشته است. | ||
«فهرست اعلام متن»، «فهرست اماكن»، «فهرست فرق و جماعات» و «فهرست كتب در متن»، در پایان جلد اول ذكر شده است. | «فهرست اعلام متن»، «فهرست اماكن»، «فهرست فرق و جماعات» و «فهرست كتب در متن»، در پایان جلد اول ذكر شده است. |
ویرایش