۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[مهنا، عبدالامیر]] (شارح) | [[مهنا، عبدالامیر]] (شارح) | ||
[[ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی]] ( | [[ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =PJA 4092 /الف3* | | کد کنگره =PJA 4092 /الف3* | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
مباحث، حول اخبار و حالات افراد و نوادر روزگار مىباشد؛ كسانى كه به تقوا، زيركى، ظرافت، شوخ طبعى و... معروف مىباشند. | مباحث، حول اخبار و حالات افراد و نوادر روزگار مىباشد؛ كسانى كه به تقوا، زيركى، ظرافت، شوخ طبعى و... معروف مىباشند. | ||
نویسنده، در ابتدا، به بررسى معناى واژگانى همچون، مجنون، ظريف، نوادر و... پرداخته و در ادامه، به گوشهاى از حالات و حكايات برخى از اين افراد كه بدين اوصاف مشهور شدهاند، اشاره كرده است. | |||
كوتاهى عبارات، شيرينى بيان و نكتهسنجى مؤلف، از | كوتاهى عبارات، شيرينى بيان و نكتهسنجى مؤلف، از ویژگىهاى کتاب مىباشد. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
شارح، در مقدمه خود، به بيان زندگىنامه مفصلى از مؤلف پرداخته و جنبههايى از زندگى وى را، از جمله ولادت، دوران زندگى، مشايخ و اساتيد، صفات و | شارح، در مقدمه خود، به بيان زندگىنامه مفصلى از مؤلف پرداخته و جنبههايى از زندگى وى را، از جمله ولادت، دوران زندگى، مشايخ و اساتيد، صفات و ویژگىهاى اخلاقى، شخصيت علمى، ذوق شعرى، اعتماد به نفس، شاگردان، مذهب، تاريخ و نحوه وفات، آثار و كتب فراوانى كه [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] در زمينههاى مختلف نوشته، به تصویر كشيده است. | ||
مقدمه مؤلف، به بيانات برخى از بزرگان، در باب مطايبه و شوخطبعى، اختصاص يافته است. | مقدمه مؤلف، به بيانات برخى از بزرگان، در باب مطايبه و شوخطبعى، اختصاص يافته است. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
ب) صحابه: در روايتى از ابى رزين نقل شده است كه از عباس سؤال شد تو بزرگترى يا رسول الله(ص) و او پاسخ داد: ايشان از من بزرگتر است، اما من قبل از وى به دنيا آمدم. | ب) صحابه: در روايتى از ابى رزين نقل شده است كه از عباس سؤال شد تو بزرگترى يا رسول الله(ص) و او پاسخ داد: ايشان از من بزرگتر است، اما من قبل از وى به دنيا آمدم. | ||
از جمله صحابهاى كه حكايتى از آنها نقل شده است، مىتوان به افراد زير اشاره كرد: انس بن مالك، عمر بن خطاب، عبدالله بن ابىبكر، [[امام على(ع)]]، عبدالله بن عمر، احنف بن قيس بن | از جمله صحابهاى كه حكايتى از آنها نقل شده است، مىتوان به افراد زير اشاره كرد: انس بن مالك، عمر بن خطاب، عبدالله بن ابىبكر، [[امام على(ع)]]، عبدالله بن عمر، احنف بن قيس بن معاویة بن حصين، معاویة بن ابى سفيان، عبدالله بن عامر، ابى اسود دوئلى، ابوهريره و... | ||
ج) علما و حكما: از جمله آنها عبارتند از: شريح بن حارث بن قيس كندى، مسروق بن الاجدع، | ج) علما و حكما: از جمله آنها عبارتند از: شريح بن حارث بن قيس كندى، مسروق بن الاجدع، ابویحيى خالد بن ميمون بن فيروز، عامر بن شراحيل بن عبدذى كبار، سليمان بن مهران اسدى، عبدالله بن ادريس اودى، على بن عاصم، ابوالعباس طوسى، احمد بن محمد بن يحيى القطان، يحيى بن مبارک، محمد بن حرب هلالى و... | ||
در حكايتى در اين بخش، چنين آمده است كه روزى خوارج، يكى از شيعيان را گرفته و از او درباره عقيدهاش سؤال كردند و او با زيركى گفت: «انا من على و من عثمان برىء». آنها گمان كردند كه وى، از هر دو تن برائت جسته و بدين ترتيب او را رها كردند، در حالى كه منظور او اين بود كه من از على هستم و از عثمان، برائت | در حكايتى در اين بخش، چنين آمده است كه روزى خوارج، يكى از شيعيان را گرفته و از او درباره عقيدهاش سؤال كردند و او با زيركى گفت: «انا من على و من عثمان برىء». آنها گمان كردند كه وى، از هر دو تن برائت جسته و بدين ترتيب او را رها كردند، در حالى كه منظور او اين بود كه من از على هستم و از عثمان، برائت مىجویم. | ||
د) اعراب: حكاياتى كه در اين قسمت ذكر شده، مربوط به باديهنشينان و افراد گمنامى از اعراب، مىباشد. | د) اعراب: حكاياتى كه در اين قسمت ذكر شده، مربوط به باديهنشينان و افراد گمنامى از اعراب، مىباشد. | ||
در حكايتى از مهدى بن سابق، چنين آمده است كه روزى، عربى، مردى را ديد كه طبقى از انجير در مقابلش بود، نزد وى رفته و سلام كرد؛ آن مرد كه ديد آن عرب نزد او مىآيد، فورا رداى | در حكايتى از مهدى بن سابق، چنين آمده است كه روزى، عربى، مردى را ديد كه طبقى از انجير در مقابلش بود، نزد وى رفته و سلام كرد؛ آن مرد كه ديد آن عرب نزد او مىآيد، فورا رداى خویش را بر روى طبق انجير كشيد و وانمود كرد كه چيزى نزدش نيست. وقتى عرب در مقابل آن مرد نشست، آن مرد وى را خطاب كرد و گفت: آيا از قرآن چيزى مىدانى؟ عرب گفت: آرى و چنين خواند: «و الزيتون و طور سينين». آن مرد پرسيد: پس انجيرش(تين) كو؟ عرب گفت: زير عباى شماست. | ||
در حكايتى ديگر آمده است كه عربى، گروهى از يهوديان را گرفته و از آنها پرسيد: نظر شما در مورد عيسى بن مريم(ع) چيست؟ آنها گفتند: او را كشته و به صليب كشيدهايم. آن عرب هم گفت: و الله رهايتان نمىكنم تا ديه او را بپردازيد، آنگاه ديه كامل فردى را از آنها گرفت. | در حكايتى ديگر آمده است كه عربى، گروهى از يهوديان را گرفته و از آنها پرسيد: نظر شما در مورد عيسى بن مريم(ع) چيست؟ آنها گفتند: او را كشته و به صليب كشيدهايم. آن عرب هم گفت: و الله رهايتان نمىكنم تا ديه او را بپردازيد، آنگاه ديه كامل فردى را از آنها گرفت. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
در آخرين باب، حكاياتى آمده است كه مربوط به كودكان مىباشد. | در آخرين باب، حكاياتى آمده است كه مربوط به كودكان مىباشد. | ||
در حكايتى كه در اين باب آمده است، بشر حافى | در حكايتى كه در اين باب آمده است، بشر حافى مىگوید: روزى به خانه معافى بن عمران رفته و در زدم، كودكى از پشت در پرسيد: كيستى؟ گفتم: بشر حافى (پابرهنه) گفت: اگر به پشيزى كفشى مىخريدى، ديگر پابرهنه نمىماندى. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== |
ویرایش