۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
نمونههاى تاريخى زيادى از ابتلا به استدراج در قرآن كريم آمده است كه هر يك مربوط به دورهاى از تاريخ و طبقهاى از جامعه است. از مجموع آيات استدراج برمىآيد كه اين سنت، در ميان همه انسانها و جوامع بشرى بهطور فراگير بوده است. نمونههاى مذكور در قرآن، گاه از ميان اقوام گذشته و گاه معاصران پيامبر انتخاب شده است كه برخى از آنها، عبارتند از: قوم نوح، امتهاى پس از نوح، فرعون، بنى اسرائيل (خداوند درباره بنىاسرائيل، بهطور خاص از سهگونه استدراج ياد كرده است كه عبارتند از: در مورد قارون، سامرى، بلعم باعورا) و كافران جزيرة العرب<ref>همان، ص64- 87</ref> | نمونههاى تاريخى زيادى از ابتلا به استدراج در قرآن كريم آمده است كه هر يك مربوط به دورهاى از تاريخ و طبقهاى از جامعه است. از مجموع آيات استدراج برمىآيد كه اين سنت، در ميان همه انسانها و جوامع بشرى بهطور فراگير بوده است. نمونههاى مذكور در قرآن، گاه از ميان اقوام گذشته و گاه معاصران پيامبر انتخاب شده است كه برخى از آنها، عبارتند از: قوم نوح، امتهاى پس از نوح، فرعون، بنى اسرائيل (خداوند درباره بنىاسرائيل، بهطور خاص از سهگونه استدراج ياد كرده است كه عبارتند از: در مورد قارون، سامرى، بلعم باعورا) و كافران جزيرة العرب<ref>همان، ص64- 87</ref> | ||
در بخش چهارم، عوامل و نشانههاى استدراج مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. به اعتقاد نويسنده، سنت استدراج، فرايندى تدريجى است كه عوامل مختلفى در شكلگيرى آن نقش دارند. اين عوامل، در ضمن شبكهاى از روابط علّى و معلولى، در پيدايش استدراج، نقش دارند. در واقع به نظر وى، پديده استدراج، چيزى جز اجتماع و اشتداد همه يا برخى از آن عوامل نيست. | در بخش چهارم، عوامل و نشانههاى استدراج مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. به اعتقاد نويسنده، سنت استدراج، فرايندى تدريجى است كه عوامل مختلفى در شكلگيرى آن نقش دارند. اين عوامل، در ضمن شبكهاى از روابط علّى و معلولى، در پيدايش استدراج، نقش دارند. در واقع به نظر وى، پديده استدراج، چيزى جز اجتماع و اشتداد همه يا برخى از آن عوامل نيست. بنابراین، عوامل مزبور، از يك نگاه «زمينهها»ى پيدايش آن و از نگاه ديگر، «نشانهها»ى آن به شمار مىروند كه در چهار بخش صفات اعتقادى، صفات روحى و روانى، صفات ظاهرى و اعمال و رفتار دستهبندى شده است<ref>همان، ص89- 96</ref> | ||
در بخش پنجم، فلسفه و حكمت استدراج بيان گرديده است. به باور نويسنده، سنت استدراج، ارتباطى تنگاتنگ با جبر و اختيار دارد و حكمت آن در پرتو ديدگاه مورد نظر در اين مسئله، تبيين مىشود. بر همين اساس، فِرَق مجبره، اعم از اهل حديث و اشاعره، از يك سو و فرق عدليه، اعم از معتزله و شيعه از سوى ديگر، دراينباره، دو ديدگاه متفاوت دارند كه در اين بخش، بهصورت مفصل، بدان پرداخته شده است<ref>همان، ص97</ref> | در بخش پنجم، فلسفه و حكمت استدراج بيان گرديده است. به باور نويسنده، سنت استدراج، ارتباطى تنگاتنگ با جبر و اختيار دارد و حكمت آن در پرتو ديدگاه مورد نظر در اين مسئله، تبيين مىشود. بر همين اساس، فِرَق مجبره، اعم از اهل حديث و اشاعره، از يك سو و فرق عدليه، اعم از معتزله و شيعه از سوى ديگر، دراينباره، دو ديدگاه متفاوت دارند كه در اين بخش، بهصورت مفصل، بدان پرداخته شده است<ref>همان، ص97</ref> |
ویرایش