۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در فصل سوم، از اسرار عرفانى احرام، سخن به ميان آمده است. عمرهگزار، با احرام، چيزهايى را بر خود حرام مىكند. احرام، به معناى تحريم امورى بر انسان است، اما به نظر نويسنده، نگاه عرفانى به اين امر، بهگونهاى ديگر است. يكى از اسماى الهى «عزيز» است؛ آنگاه كه خداوند دستور داد تا در احرام درآيد و آنچه را كه حلال بود حرام شمرد، خداوند با صفت عزت ظهور كرده است؛ ازاينرو محرم، مظهر اسم عزيز است و عزت الهى جلوهاى در احرام محرم دارد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]</ref> | در فصل سوم، از اسرار عرفانى احرام، سخن به ميان آمده است. عمرهگزار، با احرام، چيزهايى را بر خود حرام مىكند. احرام، به معناى تحريم امورى بر انسان است، اما به نظر نويسنده، نگاه عرفانى به اين امر، بهگونهاى ديگر است. يكى از اسماى الهى «عزيز» است؛ آنگاه كه خداوند دستور داد تا در احرام درآيد و آنچه را كه حلال بود حرام شمرد، خداوند با صفت عزت ظهور كرده است؛ ازاينرو محرم، مظهر اسم عزيز است و عزت الهى جلوهاى در احرام محرم دارد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]</ref> | ||
نويسنده، معتقد است در احرام، اشيا بر انسان حرام نشدهاند، بلكه اين انسان است كه بر اشيا حرام شده است؛ زيرا انسان براى خدا خلق شده است و اشيا براى انسان. پس انسان طالب خداست و اشيا طالب او. خداوند با عزت خود، خوارى و ذلت انسان را نشان داد و به انسانها فهماند كه اوست كه انسان را بر اشيا حرام كرد تا به آنها دست نيازد، نه اينكه به اشيا دستور داد تا بر انسان حرام شوند؛ | نويسنده، معتقد است در احرام، اشيا بر انسان حرام نشدهاند، بلكه اين انسان است كه بر اشيا حرام شده است؛ زيرا انسان براى خدا خلق شده است و اشيا براى انسان. پس انسان طالب خداست و اشيا طالب او. خداوند با عزت خود، خوارى و ذلت انسان را نشان داد و به انسانها فهماند كه اوست كه انسان را بر اشيا حرام كرد تا به آنها دست نيازد، نه اينكه به اشيا دستور داد تا بر انسان حرام شوند؛ بنابراین، دستور به احرام، دستور به تحريم انسانهاست نه اشيا. هدف از تحريم انسان، تذكر اين نكته است كه آدمى فقط براى خداست و درعينحالى كه مىتواند به امورى دست يابد و آن امور مسخّر و در اختيار اويند، انسان نبايد آنها را طلب كند و فقط بايد طالب او باشد. لطيفه احرام، تحريم انسان بر اشيا است؛ بدين لحاظ كه انسان بايد خود را وقف خدا كند، نه ماسوا.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/65 65]</ref> | ||
دومين بخش، در سه فصل، شامل اسرار نورانى، معنوى و عرفانى مناسك عمره مىشود. فصل چهارم، به اسرار عرفانى طواف، اختصاص يافته است. نويسنده تشبه به فرشتگان را از جمله اسرار عرفانى طواف دانسته است. وى معتقد است كعبه نمادى از خدا در عالم ملك و شهادت است. انسان به هنگام طواف بايد متذكر بيت معمور در آسمانها باشد. طواف انسان به دور كعبه ملكى، همان طواف ملائكه به دور عرش الهى است و انسان بايد به هنگام طواف تا آسمانها و فرشتگان بالا رود.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/121 همان، ص121]</ref> | دومين بخش، در سه فصل، شامل اسرار نورانى، معنوى و عرفانى مناسك عمره مىشود. فصل چهارم، به اسرار عرفانى طواف، اختصاص يافته است. نويسنده تشبه به فرشتگان را از جمله اسرار عرفانى طواف دانسته است. وى معتقد است كعبه نمادى از خدا در عالم ملك و شهادت است. انسان به هنگام طواف بايد متذكر بيت معمور در آسمانها باشد. طواف انسان به دور كعبه ملكى، همان طواف ملائكه به دور عرش الهى است و انسان بايد به هنگام طواف تا آسمانها و فرشتگان بالا رود.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/121 همان، ص121]</ref> |
ویرایش