۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس== <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'ه اى ' به 'هاى ') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
مؤلف در توضیح مطالب، از شعراى بزرگ فارسى مانند ناصرخسرو، [[عطار، محمد بن ابراهیم|شیخ فریدالدّین عطار]]، [[خواجوی کرمانی، محمود بن علی|خواجوى کرمانى]]، [[سعدی، مصلح بن عبدالله|شیخ سعدى شیرازى]] و [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوى رومى]] و دیگران ابیاتى را در نگارش خود آورده است که علاوه بر توضیح نکات دقیق، شیرینى و شیوایى و تأثیر خاصى به بیان وى بخشیده است. درعینحال که مطالب فوق بر تعمق نظر و تبحر علمى مؤلف دلالت دارد، مىبینیم که وى در آوردن احادیث و نقل ابیات، عدم دقت داشته و درباره استناد و انتساب اشعار و حتى درباره صحت متن آنها دقتى را بهکار نبرده است، ولى این نقص تخصیصى به مؤلف ما ندارد، بلکه در ابیات متصوفه بالعموم همین کیفیت به نظر مىرسد... | مؤلف در توضیح مطالب، از شعراى بزرگ فارسى مانند ناصرخسرو، [[عطار، محمد بن ابراهیم|شیخ فریدالدّین عطار]]، [[خواجوی کرمانی، محمود بن علی|خواجوى کرمانى]]، [[سعدی، مصلح بن عبدالله|شیخ سعدى شیرازى]] و [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوى رومى]] و دیگران ابیاتى را در نگارش خود آورده است که علاوه بر توضیح نکات دقیق، شیرینى و شیوایى و تأثیر خاصى به بیان وى بخشیده است. درعینحال که مطالب فوق بر تعمق نظر و تبحر علمى مؤلف دلالت دارد، مىبینیم که وى در آوردن احادیث و نقل ابیات، عدم دقت داشته و درباره استناد و انتساب اشعار و حتى درباره صحت متن آنها دقتى را بهکار نبرده است، ولى این نقص تخصیصى به مؤلف ما ندارد، بلکه در ابیات متصوفه بالعموم همین کیفیت به نظر مىرسد... | ||
راجع به سبک نویسندگى خلاصة المناقب هم مىتوان گفت که همان اختصاص را دارد. در نوشتن واقعهاى از زندگانى [[همدانی، علی بن شهابالدین|سید على همدانى]]، روش وى آن است که اسم مرشدش را معمولى ضبط نکرده، بلکه با احترام کامل، «جناب سیادت»، «حضرت سیادت»، «امیر ما» و «سیدنا» یاد مىکند و چون نکتهاى از ولایت یا دقیقهاى از تصوّف را توضیح مىدهد، چنین مىنویسد: «بدان | راجع به سبک نویسندگى خلاصة المناقب هم مىتوان گفت که همان اختصاص را دارد. در نوشتن واقعهاى از زندگانى [[همدانی، علی بن شهابالدین|سید على همدانى]]، روش وى آن است که اسم مرشدش را معمولى ضبط نکرده، بلکه با احترام کامل، «جناب سیادت»، «حضرت سیادت»، «امیر ما» و «سیدنا» یاد مىکند و چون نکتهاى از ولایت یا دقیقهاى از تصوّف را توضیح مىدهد، چنین مىنویسد: «بدان کهاى عزیز» یا «اى دوست بدانکه». نویسنده عموما بهجاى واژههاى فارسى، کلمات عربى مىآورد از قبیل طیران، حصر و حصار، مذموم، مزروق، تقبیل، سوادیه، بیاضیه، جبلّى، ارض، سريع الزوال، بطيء الحركة... و در چندین مورد جمع عربى بهکار برده؛ مثلا افیاض، زوایا، شرور، نفوس، نفور، حقوق، حظوظ، محابیب و غیره»<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، صفحه کط – لب </ref>. | ||
«مؤلف در نوشتن شرح زندگانى مرشدش روشى دارد که بهظاهر مضمون اصلى کتاب را پراکنده مىیابیم و اگر به اذعان نظر دیده مىشود آن کاملا پیداست و مطالب این کتاب طبق ترتیبى که مراعات شده بهترتیب موضوعات زیر است: | «مؤلف در نوشتن شرح زندگانى مرشدش روشى دارد که بهظاهر مضمون اصلى کتاب را پراکنده مىیابیم و اگر به اذعان نظر دیده مىشود آن کاملا پیداست و مطالب این کتاب طبق ترتیبى که مراعات شده بهترتیب موضوعات زیر است: |
ویرایش