پرش به محتوا

الذخيرة: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۱۸
لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'طوسي، علي بن محمد' به 'طوسی، علی بن محمد')
(لینک درون متنی)
خط ۲۵: خط ۲۵:
}}  
}}  


'''الذخيرة'''، تألیف علاءالدین علی طوسی (متوفی 887ق)، در نقد و رد تهافت الفلاسفة امام محمد غزالی به دستور سلطان محمد خان عثمانی در شش ماه نوشته شده است.  
'''الذخيرة'''، تألیف [[طوسی، علی بن محمد|علاءالدین علی طوسی]] (متوفی 887ق)، در نقد و رد تهافت الفلاسفة [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالی]] به دستور سلطان محمد خان عثمانی در شش ماه نوشته شده است.  


==ساختار==
==ساختار==
کتاب، مشتمل بر مقدمه نویسنده، بیست مبحث، دو مقام و یک خاتمه است.  
کتاب، مشتمل بر مقدمه نویسنده، بیست مبحث، دو مقام و یک خاتمه است.
 
نویسنده در ابتدای کتاب اشاره کرده که مباحث همانند اصل (تهافت الفلاسفة) بر بیست مبحث مرتب شده و اصل و اساس تغییر اندکی داشته است؛ اما در شیوه بحث و اثبات و رد مسائل تفاوت و اختلاف زیادی با اصل دارد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7</ref>‏.  
نویسنده در ابتدای کتاب اشاره کرده که مباحث همانند اصل (تهافت الفلاسفة) بر بیست مبحث مرتب شده و اصل و اساس تغییر اندکی داشته است؛ اما در شیوه بحث و اثبات و رد مسائل تفاوت و اختلاف زیادی با اصل دارد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7</ref>‏.  


خط ۳۸: خط ۳۹:
در این میان فلاسفه تنها از فکر و استدلال بهره گرفته و به وحی صریح اعتنا نکردند و حال آنکه مقتضای فکر صحیح مخالفت با وحی نیست؛ بنابراین در برخی مواضع از راه مستقیم لغزیده و از مسیر استوار گمراه شده‎اند؛ لذا ائمه دین که دفاع‎کنندگان از عقاید مؤمنینند، به نقل آرای آنان همت نهادند و بر اشتباهات دلائل و مطالب آنها هشدار دادند<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>‏.
در این میان فلاسفه تنها از فکر و استدلال بهره گرفته و به وحی صریح اعتنا نکردند و حال آنکه مقتضای فکر صحیح مخالفت با وحی نیست؛ بنابراین در برخی مواضع از راه مستقیم لغزیده و از مسیر استوار گمراه شده‎اند؛ لذا ائمه دین که دفاع‎کنندگان از عقاید مؤمنینند، به نقل آرای آنان همت نهادند و بر اشتباهات دلائل و مطالب آنها هشدار دادند<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>‏.


نویسنده سپس انگیره خود از نگارش اثر را این‎گونه تبیین می‎کند: «و چون خداوند متعال مرا به خدمت علما کرامت بخشید و آگاهی بر بعضی حقایق کلام پاکان را بر من آسان نمود و مرا بر شناخت گروه برحق که برای تبعیت اولویت دارند، موفق ساخت. در برهه‎ای از زمان به قلبم افتاد که در موضوع مسائل الهی و مباحث متعلق به آن، بعضی از آنچه که بر من تقریر شده و فراگرفته‎ام را بنویسم تا وسیله‎ای برای رضای خداوند و ذخیره‎ای برای دنیا و آخرتم باشد».
نویسنده سپس انگیره خود از نگارش اثر را این‎گونه تبیین می‎کند: «و چون خداوند متعال مرا به خدمت علما کرامت بخشید و آگاهی بر بعضی حقایق کلام پاکان را بر من آسان نمود و مرا بر شناخت گروه برحق که برای تبعیت اولویت دارند، موفق ساخت. در برهه‎ای از زمان به قلبم افتاد که در موضوع مسائل الهی و مباحث متعلق به آن، بعضی از آنچه که بر من تقریر شده و فراگرفته‎ام را بنویسم تا وسیله‎ای برای رضای خداوند و ذخیره‎ای برای دنیا و آخرتم باشد».  
وی سپس به فرمان سلطان محمد خان عثمانی مبنی بر نوشتن کتابی در نقد و رد «تهافت الفلاسفة» امام محمد غزالی اشاره کرده است<ref>ر.ک: همان، ص5-4</ref>‏.  
 
وی سپس به فرمان سلطان محمد خان عثمانی مبنی بر نوشتن کتابی در نقد و رد «[[تهافت الفلاسفة]]» [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالی]] اشاره کرده است<ref>ر.ک: همان، ص5-4</ref>‏.  


در چهارمین مبحث کتاب، اثبات صانع برای عالم مطرح شده است. به گفته نویسنده: «ملّیون (متدینان به ادیان الهی)، چون به حدوث جهان معتقدند، جهان را نیازمند به صانعی که در وجودش محتاج به غیر نیست می‎دانند تا بدین وسیله تسلسل را دفع نمایند؛ چراکه احتیاج هر حادثی به موجدی که آن را ایجاد کرده بر هر هیچ عاقلی پوشیده نیست؛ بلکه این حقیقت حتی بر حیوانات بی‎زبان نیز معلوم است!
در چهارمین مبحث کتاب، اثبات صانع برای عالم مطرح شده است. به گفته نویسنده: «ملّیون (متدینان به ادیان الهی)، چون به حدوث جهان معتقدند، جهان را نیازمند به صانعی که در وجودش محتاج به غیر نیست می‎دانند تا بدین وسیله تسلسل را دفع نمایند؛ چراکه احتیاج هر حادثی به موجدی که آن را ایجاد کرده بر هر هیچ عاقلی پوشیده نیست؛ بلکه این حقیقت حتی بر حیوانات بی‎زبان نیز معلوم است!
ولی دهریه، معتقد به قدم عالم و بی‎نیازی آن از صانع هستند. این مطلب، اگرچه باطل است، اما اشکالی که بر قول فلاسفه (که قائل به قدم عالم و نیاز آن به صانع موجد واجب الوجود لذاته هستند) لازم می‎آید، بر آنها وارد نیست. فلاسفه می‎گویند: عالم ممکن است و معنای امکان تساوی وجود و عدم نسبت به ذات ممکن است و چون ترجیح یکی از وجود و عدم بر دیگری بدون مرجح محال است. پس وجود عالم نیاز به مرجحی دارد و آن مرجح نباید ممکنی باشد که منتهی به واجب نمی‎شود؛ وگرنه تسلسل لازم می‎آید بلکه باید واجب الوجود باشد که همان مطلوب ماست». سپس در ادامه به نقد این کلام فلاسفه پرداخته و قدم عالم در کلام فلاسفه را مورد نقد قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص87-86</ref>‏.
ولی دهریه، معتقد به قدم عالم و بی‎نیازی آن از صانع هستند. این مطلب، اگرچه باطل است، اما اشکالی که بر قول فلاسفه (که قائل به قدم عالم و نیاز آن به صانع موجد واجب الوجود لذاته هستند) لازم می‎آید، بر آنها وارد نیست. فلاسفه می‎گویند: عالم ممکن است و معنای امکان تساوی وجود و عدم نسبت به ذات ممکن است و چون ترجیح یکی از وجود و عدم بر دیگری بدون مرجح محال است. پس وجود عالم نیاز به مرجحی دارد و آن مرجح نباید ممکنی باشد که منتهی به واجب نمی‎شود؛ وگرنه تسلسل لازم می‎آید بلکه باید واجب الوجود باشد که همان مطلوب ماست». سپس در ادامه به نقد این کلام فلاسفه پرداخته و قدم عالم در کلام فلاسفه را مورد نقد قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص87-86</ref>‏.


خط ۵۲: خط ۵۵:


==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references />
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش