پرش به محتوا

دیوان داوری شیرازی: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'نوراني وصال، عبدالوهاب' به 'نورانی وصال، عبدالوهاب')
(لینک درون متنی)
خط ۲۶: خط ۲۶:
}}  
}}  


'''‏دیوان داوری شیرازی'''، سروده داوری شیرازی، مجموعه اشعاری است مشتمل بر قصائد، غزلیات، قطعات، مسمطات، ترکیب‎بندها و مثنویات در موضوعات گوناگون اجتماعی و اخلاقی و... که به اهتمام دکتر نورانی وصال جمع‎آوری شده است.
'''‏دیوان داوری شیرازی'''، سروده [[داوري شيرازي، محمد بن محمدشفيع|داوری شیرازی]]، مجموعه اشعاری است مشتمل بر قصائد، غزلیات، قطعات، مسمطات، ترکیب‎بندها و مثنویات در موضوعات گوناگون اجتماعی و اخلاقی و... که به اهتمام دکتر [[نورانی وصال، عبدالوهاب|نورانی وصال]] جمع‎آوری شده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۲: خط ۳۲:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نورانی وصال در مقدمه کتاب در مورد جایگاه داوری شیرازی سخن به میان آورده و بیان می‎دارد که: «بدون شک، داوری شیرازی یکی از بزرگ‎ترین شعرای ایران است و به نظر منتقدان صاحب‎نظر او اشعر شعرای دوره قاجاریه است. شادروان پدر بزرگوارم روحانی وصال در جوانی از جهت علاقه به شعر داوری کلیه دیوان وی را به خط نستعلیق زیبا با مرکب مرقوم داشت و برای طبع به هندوستان فرستاد. چون متصدی و سرمایه‎گذار طبع دیوان در هندوستان ورشکسته شد، امر چاپ معوق ماند و در اثر کهنه شدن مرکب چاپ دیگر امکان طبع میسر نگردید. پس از سال‎ها در سال 1330 بار دیگر عزم به طبع دیوان گرفت و با کسالت فراوانی که داشت دیوان را به چاپ رسانید. متأسفانه طبع کتاب آن‎طور که باید و شاید دلخواه نبود و در فرصتی که پیدا شد چاپ تازه دیوان را به‎عهده گرفتم و تصحیحات و تجدید نظر کامل و اضافه نمودن اشعاری که از جنگ‎ها و مرقعات و اوراق پراکنده به مرور ایام به دست آمده بود، به حلیه طبع آراستم»<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص‎5</ref>.
[[نورانی وصال، عبدالوهاب|نورانی وصال]] در مقدمه کتاب در مورد جایگاه [[داوري شيرازي، محمد بن محمدشفيع|داوری شیرازی]] سخن به میان آورده و بیان می‎دارد که: «بدون شک، [[داوري شيرازي، محمد بن محمدشفيع|داوری شیرازی]] یکی از بزرگ‎ترین شعرای ایران است و به نظر منتقدان صاحب‎نظر او اشعر شعرای دوره قاجاریه است. شادروان پدر بزرگوارم روحانی وصال در جوانی از جهت علاقه به شعر داوری کلیه دیوان وی را به خط نستعلیق زیبا با مرکب مرقوم داشت و برای طبع به هندوستان فرستاد. چون متصدی و سرمایه‎گذار طبع دیوان در هندوستان ورشکسته شد، امر چاپ معوق ماند و در اثر کهنه شدن مرکب چاپ دیگر امکان طبع میسر نگردید. پس از سال‎ها در سال 1330 بار دیگر عزم به طبع دیوان گرفت و با کسالت فراوانی که داشت دیوان را به چاپ رسانید. متأسفانه طبع کتاب آن‎طور که باید و شاید دلخواه نبود و در فرصتی که پیدا شد چاپ تازه دیوان را به‎عهده گرفتم و تصحیحات و تجدید نظر کامل و اضافه نمودن اشعاری که از جنگ‎ها و مرقعات و اوراق پراکنده به مرور ایام به دست آمده بود، به حلیه طبع آراستم»<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص‎5</ref>.


در ابتدای کتاب در بخشی به‎طور مفصل به شرح حال و خصوصیات و توانایی‎های داوری پرداخته شده است.
در ابتدای کتاب در بخشی به‎طور مفصل به شرح حال و خصوصیات و توانایی‎های داوری پرداخته شده است.
خط ۴۷: خط ۴۷:
«پاکی، مناعت، صدق، وفا و خلوص از اشعار وی می‎تراود و از انتقادهای شدید پروا نمی‎کند؛ به این دلایل است که نگارنده معتقد است در این قرن کسی بالفطره از داوری شاعرتر نیست و برخی از اشعار اوست که دل خواننده را تکان می‎دهد و شنونده را در جذبه و خلسه‎ای فرومی‎برد. از این لحاظ داوری یکی از بزرگ‎ترین شعرای این عصر محسوب می‎شود و بعضی از قصاید او از قصاید طراز اول فارسی محسوب می‎گردد. اما در طرز ادای مطالب، یعنی در آنجا که فکر برای نمایش خود به قالب کلمات نیازمند است، شاعری است در اغلب اشعار، بادقت؛ ولی در مدیحه‎سرایی به حکم مجاورت و مصاحبت گاه‎گاه زیر نفوذ گفتار قاآنی قرار گرفته و متأسفانه مدایحی شبیه به مدایح او گفته است. بااین‎همه در قدرت فکر و ابداع معانی شور و هیجانی که خاص شاعر است، بر همه معاصرین خود پیشی گرفته و بیشتر از دیگران شعر را وسیله ابراز احساسات لطیف و عواطف و تأثرات انسانی قرار داده است.
«پاکی، مناعت، صدق، وفا و خلوص از اشعار وی می‎تراود و از انتقادهای شدید پروا نمی‎کند؛ به این دلایل است که نگارنده معتقد است در این قرن کسی بالفطره از داوری شاعرتر نیست و برخی از اشعار اوست که دل خواننده را تکان می‎دهد و شنونده را در جذبه و خلسه‎ای فرومی‎برد. از این لحاظ داوری یکی از بزرگ‎ترین شعرای این عصر محسوب می‎شود و بعضی از قصاید او از قصاید طراز اول فارسی محسوب می‎گردد. اما در طرز ادای مطالب، یعنی در آنجا که فکر برای نمایش خود به قالب کلمات نیازمند است، شاعری است در اغلب اشعار، بادقت؛ ولی در مدیحه‎سرایی به حکم مجاورت و مصاحبت گاه‎گاه زیر نفوذ گفتار قاآنی قرار گرفته و متأسفانه مدایحی شبیه به مدایح او گفته است. بااین‎همه در قدرت فکر و ابداع معانی شور و هیجانی که خاص شاعر است، بر همه معاصرین خود پیشی گرفته و بیشتر از دیگران شعر را وسیله ابراز احساسات لطیف و عواطف و تأثرات انسانی قرار داده است.
شعر او در گوش، صدای اشعار منوچهری و طنین اشعار خاقانی را دارد و باآنکه به‎ظاهر به اقتضای اکثر بزرگان شعر سخن گفته، جایز است به سبب برخی معانی نو او را یکی از گویندگان مبدع و فحل این عصر بنامیم و مخصوصا چون این خواص با تبحر در دو یا سه زبان توأم بوده و به حد کافی به لطف طبیعی پیرایه صنعت بخشیده، او را از شعرای ممتاز ساخته و اگر گاه‎گاه در توصیف خود چنین ابیاتی دارد:
شعر او در گوش، صدای اشعار منوچهری و طنین اشعار خاقانی را دارد و باآنکه به‎ظاهر به اقتضای اکثر بزرگان شعر سخن گفته، جایز است به سبب برخی معانی نو او را یکی از گویندگان مبدع و فحل این عصر بنامیم و مخصوصا چون این خواص با تبحر در دو یا سه زبان توأم بوده و به حد کافی به لطف طبیعی پیرایه صنعت بخشیده، او را از شعرای ممتاز ساخته و اگر گاه‎گاه در توصیف خود چنین ابیاتی دارد:
'''دیده باشید همان شاعر پیراری است    کز سر کلکش آب حیوان جاری است'''
'''دیده باشید همان شاعر پیراری است    کز سر کلکش آب حیوان جاری است'''
لاف نزده و هرزه‎گویی نکرده است.
لاف نزده و هرزه‎گویی نکرده است.
عیب خاصی که در اشعار داوری به نظر نگارنده رسیده این است که در مسمط‎ها مخصوصا عمد داشته که ابیات را به سبب کاستن حروف یا به علت شکستن کلمات در محل اتصال افاعیل عروضی بشکند و چون داوری یکی از مردان دانشمند این عصر است و به قول تذکره‎نویسان، رساله‎ای در علم عروض و رساله دیگر در علم معانی و بیان دارد، دشوار است که این عیب را به نادانی منسوب کنیم و شاید از این کار احساس لطفی می‎کرده که تا گوش خیلی آشنا نشود، آن احساس را نمی‎کند»<ref>ر.ک: همان، ص28-29</ref>.
عیب خاصی که در اشعار داوری به نظر نگارنده رسیده این است که در مسمط‎ها مخصوصا عمد داشته که ابیات را به سبب کاستن حروف یا به علت شکستن کلمات در محل اتصال افاعیل عروضی بشکند و چون داوری یکی از مردان دانشمند این عصر است و به قول تذکره‎نویسان، رساله‎ای در علم عروض و رساله دیگر در علم معانی و بیان دارد، دشوار است که این عیب را به نادانی منسوب کنیم و شاید از این کار احساس لطفی می‎کرده که تا گوش خیلی آشنا نشود، آن احساس را نمی‎کند»<ref>ر.ک: همان، ص28-29</ref>.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش