كلمة حول الفقه و تطوره: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'علم‌الهدی، علی بن حسین' به 'سید مرتضی، علی بن حسین'
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ')
جز (جایگزینی متن - 'علم‌الهدی، علی بن حسین' به 'سید مرتضی، علی بن حسین')
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[جوادی آملی، عبدالله]] (نويسنده)
[[جوادی آملی، عبدالله]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =
| کد کنگره =
خط ۱۴: خط ۱۴:
| سال نشر =  
| سال نشر =  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE510AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE00510AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =00510
| کتابخوان همراه نور =00510
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
«كلمة حول الفقه و تطوره»، رساله‌اى است كوتاه از آیت‌الله [[جوادی آملی، عبدالله|جوادى آملى]] كه با نگاهى مادى و معنوى به فقه، توضيحات و مطالب جالب توجهى را درباره اين علم شريف بيان نموده‌اند.
 
'''كلمة حول الفقه و تطوره'''، رساله‌اى است كوتاه از آیت‌الله [[جوادی آملی، عبدالله|جوادى آملى]] كه با نگاهى مادى و معنوى به فقه، توضيحات و مطالب جالب توجهى را درباره اين علم شريف بيان نموده‌اند.
اين رساله، عربى بوده و در سال 1364 ش، تأليف گرديده است.
اين رساله، عربى بوده و در سال 1364 ش، تأليف گرديده است.


خط ۳۶: خط ۳۹:
ايشان دو بال علم و عمل را لازمه سير سالك إلى الله مى‌داند كه به همراه نيت صحيح مى‌توانند مركب اين راه پرفراز و نشيب باشند.
ايشان دو بال علم و عمل را لازمه سير سالك إلى الله مى‌داند كه به همراه نيت صحيح مى‌توانند مركب اين راه پرفراز و نشيب باشند.


مؤلف، در قسمت بعدى مى‌گويد: آنچه از علوم متكفل بيان آن زاد و توشه تقوى مى‌باشد، همان فقه است، چرا كه معنى اصطلاحى فقه، حكمت عمليه‌اى است كه بدان كيفيت ارتباط انسان با مولايى كه وى را آفريده و... معلوم مى‌گردد چنان‌كه كيفيت معامله انسان با غير خودش از افراد هم‌نوعش با همين فقه معلوم خواهد شد، پس نتيجه اينكه بر سالك لازم است كه تفقه نمايد و گر نه در سرزمين جاهليت دچار بدبختى و گمراهى خواهد شد.
مؤلف، در قسمت بعدى مى‌گويد: آنچه از علوم متكفل بيان آن زاد و توشه تقوى مى‌باشد، همان فقه است، چرا كه معنى اصطلاحى فقه، حكمت عمليه‌اى است كه بدان کیفیت ارتباط انسان با مولايى كه وى را آفريده و... معلوم مى‌گردد چنان‌كه کیفیت معامله انسان با غير خودش از افراد هم‌نوعش با همين فقه معلوم خواهد شد، پس نتيجه اينكه بر سالك لازم است كه تفقه نمايد و گر نه در سرزمين جاهليت دچار بدبختى و گمراهى خواهد شد.


[[امام على(ع)]] مى‌فرمايد: «من اتجر بغير فقه فقد ارتطم في الربا».
[[امام على(ع)]] مى‌فرمايد: «من اتجر بغير فقه فقد ارتطم في الربا».
خط ۶۲: خط ۶۵:
عوامل داخلى، همان براهين و موضوعات موجود در متن علم است كه مى‌تواند منشأ تحول باشد و عوامل خارجى، اساتيد خبره، دانش‌جويان باهوش و...مى‌باشند.
عوامل داخلى، همان براهين و موضوعات موجود در متن علم است كه مى‌تواند منشأ تحول باشد و عوامل خارجى، اساتيد خبره، دانش‌جويان باهوش و...مى‌باشند.


در فقه ما كه ريشه در نقل دارد بايد توجه داشت كه عقل نيز يكى از ادله غير قابل انكار آن بوده و جايگاهش هيچ‌گاه نبايد تضعيف گردد چنان‌كه نبايد جايگاه آن در فقه كه به عنوان يك علم نقلى است با جايگاه آن در فلسفه و علوم الهى كه علوم عقلى هستند، خلط شود؛ در فقه كاربرد عقل فقط براى ادراك مطالب است و مواد مدركه همگى يا بيشترشان منقولات شرعى مى‌باشند.
در فقه ما كه ريشه در نقل دارد بايد توجه داشت كه عقل نيز يكى از ادله غير قابل انكار آن بوده و جايگاهش هيچ‌گاه نبايد تضعيف گردد چنان‌كه نبايد جايگاه آن در فقه كه به عنوان يك علم نقلى است با جايگاه آن در فلسفه و علوم الهى كه علوم عقلى هستند، خلط شود؛ در فقه كاربرد عقل فقط براى ادراك مطالب است و مواد مدرکه همگى يا بيشترشان منقولات شرعى مى‌باشند.


نكته بعدى اين است كه مانع اساسى براى تطور فقه اعتبار خبر واحد است؛ آن هم اعتبارى كه اصوليون بدان معتقدند نه اعتبارى كه اخباريون بدان اعتقاد دارند، زيرا خبر واحد راهى است كه سالك را به اكثر احكام و فروع هدايت مى‌كند، لكن طى اين مسير بدون چراغ عقل ممكن نيست، چرا كه عقل گر چه براى به دست آوردن فروعات شرعى كافى نيست، اما براى درك آنچه شارع ما را به آن متعبدنموده، لازم است.
نكته بعدى اين است كه مانع اساسى براى تطور فقه اعتبار خبر واحد است؛ آن هم اعتبارى كه اصوليون بدان معتقدند نه اعتبارى كه اخباریون بدان اعتقاد دارند، زيرا خبر واحد راهى است كه سالك را به اكثر احكام و فروع هدايت مى‌كند، لكن طى اين مسير بدون چراغ عقل ممكن نيست، چرا كه عقل گر چه براى به دست آوردن فروعات شرعى كافى نيست، اما براى درك آنچه شارع ما را به آن متعبدنموده، لازم است.


ايشان، اعتقاد به اعتبار خبر واحد را در تطور اصول فقه نيز داراى تأثير بسزايى مى‌دانند. نتيجه‌اى كه ايشان گرفته‌اند اين است كه همين قول به اعتبار خبر واحد، باعث تطور و تحول عظيم فقه در زمان [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] گرديد و علت اينكه در زمان استاد وى، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] يا در زمان [[ابن زهره، حمزه بن علی|ابن زهره]] و[[ابن‌ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] اين تكامل حاصل نشده بود اين بود كه آنها منكر اعتبار خبر واحد بودند.
ايشان، اعتقاد به اعتبار خبر واحد را در تطور اصول فقه نيز داراى تأثير بسزايى مى‌دانند. نتيجه‌اى كه ايشان گرفته‌اند اين است كه همين قول به اعتبار خبر واحد، باعث تطور و تحول عظيم فقه در زمان [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] گرديد و علت اينكه در زمان استاد وى، [[سید مرتضی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] يا در زمان [[ابن زهره، حمزه بن علی|ابن زهره]] و[[ابن ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] اين تكامل حاصل نشده بود اين بود كه آنها منكر اعتبار خبر واحد بودند.


اما اينكه[[ابن‌ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] چه نوع خبر واحدى را انكار مى‌كرد؟ در ذيل نكته چهاردهم بررسى شده است كه مطلق خبر واحد بوده نه فقط خبر واحد ضعيف.
اما اينكه [[ابن ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] چه نوع خبر واحدى را انكار مى‌كرد؟ در ذيل نكته چهاردهم بررسى شده است كه مطلق خبر واحد بوده نه فقط خبر واحد ضعيف.


قائلين به عدم اعتبار خبر واحد، از چه راهى به احكام شرعى دست‌رسى پيدا مى‌كنند؟ اين نكته بعدى است كه اجماع را در اين مسير به عنوان راه حلى براى منكران اعتبار خبر واحد معرفى كرده‌اند. اما از آن‌جا كه اجماع خود دليلى لبى است و اطلاقى ندارد پس با اين وجود ديگر مجالى براى تطور فقه مبتنى بر اجماع و بدون در نظر گرفتن خبرهاى واحد نخواهد بود.
قائلين به عدم اعتبار خبر واحد، از چه راهى به احكام شرعى دسترسى پيدا مى‌كنند؟ اين نكته بعدى است كه اجماع را در اين مسير به عنوان راه حلى براى منكران اعتبار خبر واحد معرفى كرده‌اند. اما از آن‌جا كه اجماع خود دليلى لبى است و اطلاقى ندارد پس با اين وجود ديگر مجالى براى تطور فقه مبتنى بر اجماع و بدون در نظر گرفتن خبرهاى واحد نخواهد بود.


باز نتيجه‌اى از مباحث فوق به دست مى‌آيد كه مضمون نكته شانزدهم است و آن اينكه از بررسى هم‌گونى اعتقاد [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] كه متقدم بر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] است و[[ابن‌ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] كه متأخر از وى مى‌باشد، نبوغ علمى بى‌بديل مرحوم [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]](ره) و اينكه چرا فقه در مدرسه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] تكامل يافت اما در مدرسه آن دو بزرگوار اين اتفاق نيفتاد آشكار مى‌گردد؛ چنان‌كه مى‌فهميم چرا فقه در زمان افرادى چون [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، شهيدين، [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] و [[شيخ انصارى]] نيز متحول گرديد در حالى كه در غير زمان اين افراد چنين اتفاقى نيفتاد.
باز نتيجه‌اى از مباحث فوق به دست مى‌آيد كه مضمون نكته شانزدهم است و آن اينكه از بررسى هم‌گونى اعتقاد [[سید مرتضی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] كه متقدم بر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] است و[[ابن ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] كه متأخر از وى مى‌باشد، نبوغ علمى بى‌بديل مرحوم [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]](ره) و اينكه چرا فقه در مدرسه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] تكامل يافت اما در مدرسه آن دو بزرگوار اين اتفاق نيفتاد آشكار مى‌گردد؛ چنان‌كه مى‌فهميم چرا فقه در زمان افرادى چون [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، شهيدين، [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] و [[شيخ انصارى]] نيز متحول گرديد در حالى كه در غير زمان اين افراد چنين اتفاقى نيفتاد.


آخرين نكته رساله اين است كه مدار فقاهت درايت تامه در فحواى روايات مى‌باشد، زيرا فقه نه مانند فلسفه بر مبناى عقل صرف است و نه مانند آنچه اخباريين پنداشته‌اند نقل محض. پس عقل و نقل در كنار هم و به مدد هم‌ديگر مى‌توانند فقه را سامان دهند.
آخرين نكته رساله اين است كه مدار فقاهت درايت تامه در فحواى روايات مى‌باشد، زيرا فقه نه مانند فلسفه بر مبناى عقل صرف است و نه مانند آنچه اخباریين پنداشته‌اند نقل محض. پس عقل و نقل در كنار هم و به مدد هم‌ديگر مى‌توانند فقه را سامان دهند.




==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}




[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]