پرش به محتوا

مصادر الحكم الشرعي و القانون المدني: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'متن كتاب↵↵رده:کتاب‌شناسی' به 'متن كتاب ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی'
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'متن كتاب↵↵رده:کتاب‌شناسی' به 'متن كتاب ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
[[کاشف‌الغطاء، عباس]] (مصحح)
[[کاشف‌الغطاء، عباس]] (مصحح)


[[کاشف‌الغطاء، علی بن محمدرضا]] (نويسنده)
[[کاشف‌الغطاء، علی بن محمدرضا]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏159‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏2‎‏م‎‏6*
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏159‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏2‎‏م‎‏6*
خط ۱۹: خط ۱۹:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =2
| تعداد جلد =2
| کتابخانۀ دیجیتال نور =15363
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12106
| کتابخوان همراه نور =12106
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۲۵: خط ۲۶:
}}
}}


'''مصادر الحكم الشرعى و القانون المدنى''' تأليف [[آل کاشف‌الغطاء، علی|شيخ على کاشف‎الغطاء]] در دو جلد مشتمل بر ادله و اصولى است كه از سوى فقهاء مستند احكام شرعى و يا مصدر قانون مدنى قرار گرفته است. كتاب توسط شيخ عباس فرزند مؤلف تصحيح و منتشر شده است.
'''مصادر الحكم الشرعى و القانون المدنى''' تأليف [[آل کاشف‌الغطاء، علی|شيخ على کاشف‌الغطاء]] در دو جلد مشتمل بر ادله و اصولى است كه از سوى فقهاء مستند احكام شرعى و يا مصدر قانون مدنى قرار گرفته است. كتاب توسط شيخ عباس فرزند مؤلف تصحيح و منتشر شده است.


==ساختار==
==ساختار==
كتاب در ضمن 29 مصدر تدوين شده است كه از حجيت قرآن كريم تا مصدر 23 اصل استصحاب در جلد اول و از تتمّه استصحاب تا قاعده لاضرر و لاضرار در جلد دوم آمده است.
كتاب در ضمن 29 مصدر تدوين شده است كه از حجيت قرآن كريم تا مصدر 23 اصل استصحاب در جلد اول و از تتمّه استصحاب تا قاعده لاضرر و لاضرار در جلد دوم آمده است.


خط ۴۲: خط ۴۱:
#استحسان: به‌معناى خارج شدن از مدلول دليلى كلى به واسطه وجود مصالح موردى و جزئى است. اماميه استحسان را همانند قياس مردود مى‌دانند.
#استحسان: به‌معناى خارج شدن از مدلول دليلى كلى به واسطه وجود مصالح موردى و جزئى است. اماميه استحسان را همانند قياس مردود مى‌دانند.
#مصالح مرسله:يكى از مآخذ استنباط از نظر اكثريت اهل تسنن به‌شمار مى‌رود. [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] مصالح را به سه طبقه تقسيم كرده كه در مقام تزاحم بعضى بر بعضى ديگر مقدّم خواهد بود كه به ترتيب اولويّت و تقدّم عبارتند از: ضرورت‌ها، نيازمندى‌ها، و مصالح تحسينى.ژ
#مصالح مرسله:يكى از مآخذ استنباط از نظر اكثريت اهل تسنن به‌شمار مى‌رود. [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] مصالح را به سه طبقه تقسيم كرده كه در مقام تزاحم بعضى بر بعضى ديگر مقدّم خواهد بود كه به ترتيب اولويّت و تقدّم عبارتند از: ضرورت‌ها، نيازمندى‌ها، و مصالح تحسينى.ژ
#سد ذرايع: طرفداران اصلى سد ذرايع مالكيه و حنابله مى‌گويند كارهاى مباحى كه وسيله انجام دادن عمل حرامى گردد حرام خواهد بود. مخالفين سدّ ذرايع كه بقيّه اهل سنت و جميع اماميه هستند مى‌گويند درست است كه زيربناى مقرّرات شرعى مصالح است امّا تشخيص ما غالباً براى درك مصالح كافى نيست و به همين دليل مشاهده مى‌شود كه در صدر اسلام در تعيين خليفه به رويه واحدى دست نيافتند لذا على(ع) و ابوبكر با بيعت و عمر از راه انتصاب توسط ابى‌بكر و عثمان از راه شورا به مقام خلافت رسيد.
#سد ذرايع: طرفداران اصلى سد ذرايع مالكيه و حنابله مى‌گويند كارهاى مباحى كه وسيله انجام دادن عمل حرامى گردد حرام خواهد بود. مخالفين سدّ ذرايع كه بقيّه اهل سنت و جميع اماميه هستند مى‌گويند درست است كه زيربناى مقرّرات شرعى مصالح است امّا تشخيص ما غالباً ً براى درك مصالح كافى نيست و به همين دليل مشاهده مى‌شود كه در صدر اسلام در تعيين خليفه به رويه واحدى دست نيافتند لذا على(ع) و ابوبكر با بيعت و عمر از راه انتصاب توسط ابى‌بكر و عثمان از راه شورا به مقام خلافت رسيد.
#عرف و عادت: دو فرق ميان آن‌دو وجود دارد: در عادت عنصر تكرار وجود دارد برخلاف عرف، عادت در فرد مطرح است ولى عرف در رابطه با جمع است و رابطه ميان آن‌دو عموم و خصوص مطلق است. اهل سنت عرف را زيربناى قياس مى‌دانند در حاليكه اماميه اصل قياس را باطل مى‌شمرند. اهل سنّت عرف را مغيّر حكم مى‌دانند امّا اماميه حكم الهى را براى هميشه ثابت دانسته و عرف را كاشف از حكم و موضوعات مستحدثه مى‌دانند.
#عرف و عادت: دو فرق ميان آن‌دو وجود دارد: در عادت عنصر تكرار وجود دارد برخلاف عرف، عادت در فرد مطرح است ولى عرف در رابطه با جمع است و رابطه ميان آن‌دو عموم و خصوص مطلق است. اهل سنت عرف را زيربناى قياس مى‌دانند در حاليكه اماميه اصل قياس را باطل مى‌شمرند. اهل سنّت عرف را مغيّر حكم مى‌دانند امّا اماميه حكم الهى را براى هميشه ثابت دانسته و عرف را كاشف از حكم و موضوعات مستحدثه مى‌دانند.
#تلازم قطعى: اين مصدر خارج از دليل عقلى و سنّت نيست.
#تلازم قطعى: اين مصدر خارج از دليل عقلى و سنّت نيست.
خط ۵۰: خط ۴۹:
#بحث پيرامون ثبوت حكم در شرايع سابقه است.
#بحث پيرامون ثبوت حكم در شرايع سابقه است.
#تبيين مذهب صحابى
#تبيين مذهب صحابى
#تنقيح مناط: يعنى منقّح و پاك كردن ملاك و علت حكم سپس تعميم دادن آن و به‌عبارت ديگر تنقيح مناط يعنى تعيين علت حكم اگر در كلام شارع تصريحى به حكمى شده باشد بدون آنكه متعرّض علت آن شده باشند.
#تنقيح مناط: يعنى منقّح و پاک كردن ملاك و علت حكم سپس تعميم دادن آن و به‌عبارت ديگر تنقيح مناط يعنى تعيين علت حكم اگر در كلام شارع تصريحى به حكمى شده باشد بدون آنكه متعرّض علت آن شده باشند.
#سيره: همان اجماع عملى است و علماء براى حجيّت آن دلايلى اقامه كرده‌اند. 18- شهرت: در لغت به‌معناى شايع و در اصطلاح بر سه قسم است: شهرت روايى، شهرت فتوايى، و شهرت عملى.
#سيره: همان اجماع عملى است و علماء براى حجيّت آن دلايلى اقامه كرده‌اند. 18- شهرت: در لغت به‌معناى شايع و در اصطلاح بر سه قسم است: شهرت روايى، شهرت فتوايى، و شهرت عملى.
#اصل برائت: هرگاه پس از مراجعه به ادله تكليف شرعى ترديد حاصل شود اصل برائت مى‌گويد: تكليف منتفى است پس در موضوع اصل برائت «شك در تكليف» اخذ شده است. شك و ترديد مذكور يا وجوبيه است و يا تحريميه و هريك از آنها نيز يا حكميه‌اند و يا موضوعيه. اغلب دانشمندان اصولى در تمام اقسام مذكور قائل به برائت عقلى و شرعى هستند.
#اصل برائت: هرگاه پس از مراجعه به ادله تكليف شرعى ترديد حاصل شود اصل برائت مى‌گويد: تكليف منتفى است پس در موضوع اصل برائت «شك در تكليف» اخذ شده است. شك و ترديد مذكور يا وجوبيه است و يا تحريميه و هريك از آنها نيز يا حكميه‌اند و يا موضوعيه. اغلب دانشمندان اصولى در تمام اقسام مذكور قائل به برائت عقلى و شرعى هستند.
#اصالة التخيير: وقتى اصل تكليف محرز شد و ترديد در مكلّفٌ‌به باشد و به بيان ديگر اصل الزام، قطعى امّا تعلّق آن به اين يا آن مشكوك باشد و جمع بين هر دو به صورت احتياط نيز مقدور نباشد و ترجيح يكى بر ديگرى نيز بلامرجّح باشد در چنين صورتى عقل حكم به تخيير كرده و اصالة التخيير را جارى مى‌داند. 21- ظن مطلق: ظنّى كه دليل خاص بر حجيّت آن اقامه نشده باشد ظن مطلق ناميده مى‌شود؛ مثل ظنّى كه بوسيله دليل انسداد حجيّت آن اثبات شود.
#اصالة التخيير: وقتى اصل تكليف محرز شد و ترديد در مكلّفٌ‌به باشد و به بيان ديگر اصل الزام، قطعى امّا تعلّق آن به اين يا آن مشکوک باشد و جمع بين هر دو به صورت احتياط نيز مقدور نباشد و ترجيح يكى بر ديگرى نيز بلامرجّح باشد در چنين صورتى عقل حكم به تخيير كرده و اصالة التخيير را جارى مى‌داند. 21- ظن مطلق: ظنّى كه دليل خاص بر حجيّت آن اقامه نشده باشد ظن مطلق ناميده مى‌شود؛ مثل ظنّى كه بوسيله دليل انسداد حجيّت آن اثبات شود.
#اصل اشتغال: قاعده اشتغال عبارت است از حكم شارع يا عقل به لزوم انجام دادن يا ترك جميع محتملات تكليف در مورد شك در مكلّفٌ‌به. بيان ديگر در صورتى كه انسان به اصل تكليف مطمئن بوده ولى ترديد در وجوب يا حرمت يك مورد خاص پيدا كند براساس اين اصل مكلّف بايد كارى كند تا اطمينان به انجام دادن تكليف پيدا شود زيرا مجراى اصل احتياط شبهات مقرون به علم اجمالى است.
#اصل اشتغال: قاعده اشتغال عبارت است از حكم شارع يا عقل به لزوم انجام دادن يا ترك جميع محتملات تكليف در مورد شك در مكلّفٌ‌به. بيان ديگر در صورتى كه انسان به اصل تكليف مطمئن بوده ولى ترديد در وجوب يا حرمت يك مورد خاص پيدا كند براساس اين اصل مكلّف بايد كارى كند تا اطمينان به انجام دادن تكليف پيدا شود زيرا مجراى اصل احتياط شبهات مقرون به علم اجمالى است.
#استصحاب: استصحاب از مادّه صحب به معناى همراه داشتن است و در اصطلاح عبارت است از حكم به استمرار آنچه كه پيش‌تر وجود داشته است. آيا استصحاب از مسائل اصولى است و يا از قواعد فقهيه به شمار مى‌رود؟ در اين مسأله بين علماى اصول اختلاف است.
#استصحاب: استصحاب از مادّه صحب به معناى همراه داشتن است و در اصطلاح عبارت است از حكم به استمرار آنچه كه پيش‌تر وجود داشته است. آيا استصحاب از مسائل اصولى است و يا از قواعد فقهيه به شمار مى‌رود؟ در اين مسأله بين علماى اصول اختلاف است.
#قاعده يقين: وقتى علم به چيزى داريم سپس شك مى‌كنيم آيا علم ما مطابق با واقع بوده يا خير؟ به آن قاعده يقين مى‌گويند. عناصر تشكيل‌دهنده قاعده يقين عبارت است از: متعلّق شك و يقين يكى باشد، زمان مشكوك و متيقّن يكى باشد، زمان شك و يقين دو تا باشد. به قاعده يقين «شك سارى» هم اطلاق مى‌گردد چون شك متأخر به صورت قهقرايى سرايت به يقين كرده و يقين را مبدّل به شك مى‌كند.
#قاعده يقين: وقتى علم به چيزى داريم سپس شك مى‌كنيم آيا علم ما مطابق با واقع بوده يا خير؟ به آن قاعده يقين مى‌گويند. عناصر تشكيل‌دهنده قاعده يقين عبارت است از: متعلّق شك و يقين يكى باشد، زمان مشکوک و متيقّن يكى باشد، زمان شك و يقين دو تا باشد. به قاعده يقين «شك سارى» هم اطلاق مى‌گردد چون شك متأخر به صورت قهقرايى سرايت به يقين كرده و يقين را مبدّل به شك مى‌كند.
#قاعده مقتضى و مانع: در هر موردى كه مقتضى احراز گشته و در وجود مانع شك و ترديد باشد اين قاعده مى‌گويد: حكم به وجود مقتضى مى‌كنيم. آنچه بين علما شهرت دارد اين است كه اين قاعده حجت نيست زيرا هيچ‌گونه دليلى بر حجيّت اين قاعده وجود ندارد.
#قاعده مقتضى و مانع: در هر موردى كه مقتضى احراز گشته و در وجود مانع شك و ترديد باشد اين قاعده مى‌گويد: حكم به وجود مقتضى مى‌كنيم. آنچه بين علما شهرت دارد اين است كه اين قاعده حجت نيست زيرا هيچ‌گونه دليلى بر حجيّت اين قاعده وجود ندارد.
#بررسى درباره شمّ فقاهت
#بررسى درباره شمّ فقاهت
خط ۶۲: خط ۶۱:


==وضعيت كتاب==
==وضعيت كتاب==
فهرست هر يك از مجلدات كتاب در انتهاى آن آمده است.
فهرست هر يك از مجلدات كتاب در انتهاى آن آمده است.


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
مقدّمه و متن كتاب
مقدّمه و متن كتاب
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]