۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
|||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
}} | }} | ||
''' انواریه ترجمه و شرح حكمة الإشراق سهروردی'''، ترجمه و شرحى است فارسی بر پارهاى مسائل مهم در«قسمت اوّل»، (مقدمه و مباحثى از«مقاله ثالثه: الفصل الثالث»)و بر ملخص مباحث مهم اشراقى، در«قسمت دوم»، از کتاب حكمة الإشراق شهابالدّین | ''' انواریه ترجمه و شرح حكمة الإشراق سهروردی'''، ترجمه و شرحى است فارسی بر پارهاى مسائل مهم در«قسمت اوّل»، (مقدمه و مباحثى از«مقاله ثالثه: الفصل الثالث»)و بر ملخص مباحث مهم اشراقى، در«قسمت دوم»، از کتاب حكمة الإشراق [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدّین سهروردى]]، که به همت محمد شریف نظامالدین احمد بن الهروى، در سال 1008ق (به عبارت مندرج در متن)، نگاشته شده است. عنوان کتاب، به تصریح شخص مؤلف (هروى)، انواریه انتخاب شده است. | ||
از این کتاب، تنها یک نسخه، با تاریخ کتابت هفتم ذىقعده سنه 1265ق، در کتابخانه: Königliche Bibliothek برلین موجود است که متن کتاب حاضر از روى میکروفیلم همان نسخه تصحیح شده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه سیزده</ref>. | از این کتاب، تنها یک نسخه، با تاریخ کتابت هفتم ذىقعده سنه 1265ق، در کتابخانه: Königliche Bibliothek برلین موجود است که متن کتاب حاضر از روى میکروفیلم همان نسخه تصحیح شده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه سیزده</ref>. | ||
این اثر به اهتمام آستیم و با مقدمه حسین ضیایی در قالب کتاب چاپ شده است. | این اثر به اهتمام آستیم و با مقدمه حسین ضیایی در قالب کتاب چاپ شده است. | ||
هانرى کربن در مقدمه خود بر مجموعه دوم مصنفات شیخ اشراق، به نسخه انواریه اشاره مىکند و ارزش آن را فراتر از صرفاً یک حاشیه بر حكمة الإشراق مىداند. کربن قائل است به اینکه ارزش انواریه در آن است که هروى توفیق یافته تا شرح مبسوطى، به زبان فارسى، بر مقدمه قسمت اول و تمامى قسمت دوم کتاب حكمة الإشراق بنگارد و در آن، هم از شرح قطبالدین شیرازى استفاده شایان ببرد و هم نظریات عمیق خود را خصوصاً درباره پنج فصل آخر کتاب، بهنحو تمامى ارائه کند... اهمیت ویژه انواریه در این است که هروى با استفاده از شرح قطبالدین شیرازى و در برخى از موارد با مقایسه مطالب حكمة الإشراق با نظامهاى فلسفى هندى، به نثر فارسى نسبتاً ساده، شرحى از کتاب سهروردى عرضه نموده است. ازاینروى انواریه مىتواند براى فارسىزبانان علاقهمند به فلسفه اشراقى مفید فایده باشد؛ امّا مطالب آن در حد یک تحلیل عمیق فلسفى از نظام فلسفى حكمة الإشراق نیست و نهایتاً مىشود از آن بهعنوان مقدمهاى بر افکار سهروردى یاد کرده شود<ref>ر.ک: همان، صفحه سیزده - چهارده</ref>. | هانرى کربن در مقدمه خود بر مجموعه دوم مصنفات شیخ اشراق، به نسخه انواریه اشاره مىکند و ارزش آن را فراتر از صرفاً یک حاشیه بر حكمة الإشراق مىداند. کربن قائل است به اینکه ارزش انواریه در آن است که هروى توفیق یافته تا شرح مبسوطى، به زبان فارسى، بر مقدمه قسمت اول و تمامى قسمت دوم کتاب حكمة الإشراق بنگارد و در آن، هم از شرح قطبالدین شیرازى استفاده شایان ببرد و هم نظریات عمیق خود را خصوصاً درباره پنج فصل آخر کتاب، بهنحو تمامى ارائه کند... اهمیت ویژه انواریه در این است که هروى با استفاده از شرح قطبالدین شیرازى و در برخى از موارد با مقایسه مطالب حكمة الإشراق با نظامهاى فلسفى هندى، به نثر فارسى نسبتاً ساده، شرحى از کتاب [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] عرضه نموده است. ازاینروى انواریه مىتواند براى فارسىزبانان علاقهمند به فلسفه اشراقى مفید فایده باشد؛ امّا مطالب آن در حد یک تحلیل عمیق فلسفى از نظام فلسفى حكمة الإشراق نیست و نهایتاً مىشود از آن بهعنوان مقدمهاى بر افکار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] یاد کرده شود<ref>ر.ک: همان، صفحه سیزده - چهارده</ref>. | ||
متن عربى حكمة الإشراق، بهوسیله سید جعفر سجّادى به فارسى ترجمه و منتشر شده است. همچنین ترجمههاى دیگرى از حكمة الإشراق موجود است که هنوز هیچکدام چاپ و نشر نشدهاند. حاجى خلیفه از یکی از این ترجمهها خبر مىدهد و کربن، از ترجمه دیگرى یاد کرده است که توسط زرتشتیان هند، از کتاب | متن عربى حكمة الإشراق، بهوسیله سید جعفر سجّادى به فارسى ترجمه و منتشر شده است. همچنین ترجمههاى دیگرى از حكمة الإشراق موجود است که هنوز هیچکدام چاپ و نشر نشدهاند. حاجى خلیفه از یکی از این ترجمهها خبر مىدهد و کربن، از ترجمه دیگرى یاد کرده است که توسط زرتشتیان هند، از کتاب [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]]، صورت گرفته است.<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>. | ||
هروى، بهطورىکه خود مىنویسد: «اکثر مسائل «قسم ثانى» [از کتاب حكمة الإشراق را]، شرحى به زبان فارسى خالى از تعاب و عارى از تکلّف عبارت» نگاشته است. ارزش ویژه شرح او را نیز در همین خصوصیت مىباید دانست. از شرح قطبالدین شیرازى سود بسیار برده است؛ بدین سیاق که در بعض مواضع خود با ذکر «قال الشارح»، موارد بهرهگیرى و استناد به آن شرح را مشخص ساخته و به ترجمه یا تلخیص و ترجمه عبارات منقوله پرداخته است و یا عین عبارات عربى را از شرح شیرازى نقل کرده است. استفاده از شرح شیرازى، خود، به ارزش انواریه اضافه مىکند؛ بدین معنى که علاوه بر همه مزیتهاى خاص دیدگاه مؤلف، شرح حاضر، بسیارى از اهم نکات شرح شیرازى را هم با ترجمه به فارسى، در اختیار خواننده قرار مىدهد<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده</ref>. | هروى، بهطورىکه خود مىنویسد: «اکثر مسائل «قسم ثانى» [از کتاب حكمة الإشراق را]، شرحى به زبان فارسى خالى از تعاب و عارى از تکلّف عبارت» نگاشته است. ارزش ویژه شرح او را نیز در همین خصوصیت مىباید دانست. از شرح قطبالدین شیرازى سود بسیار برده است؛ بدین سیاق که در بعض مواضع خود با ذکر «قال الشارح»، موارد بهرهگیرى و استناد به آن شرح را مشخص ساخته و به ترجمه یا تلخیص و ترجمه عبارات منقوله پرداخته است و یا عین عبارات عربى را از شرح شیرازى نقل کرده است. استفاده از شرح شیرازى، خود، به ارزش انواریه اضافه مىکند؛ بدین معنى که علاوه بر همه مزیتهاى خاص دیدگاه مؤلف، شرح حاضر، بسیارى از اهم نکات شرح شیرازى را هم با ترجمه به فارسى، در اختیار خواننده قرار مىدهد<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده</ref>. | ||
هروى در شرح خود و در مواضع بسیار، به مسائلى اشاره مىکند که با مضامین نظرى مبانى تصوف مربوط مىشوند؛ از آن جمله، یکى اینکه در جزء شرایطى که براى تعلم فلسفه اشراقى قائل مىشود «علم مکاشفه» و «علم سلوک مشایخ» را قرار مىدهد. از امیر سید محمد گیسودراز یاد مىکند و مکتوب پانزدهم از مکتوبات او را بهتمامى، در نقل قول مىآورد که مکتوبى است درباره ابدال (هفت بدلاى هفت اقلیم و 357 ابدال دیگر). در چند موضع، از کتابى نام مىبرد که قصد تحریر آن را مىداشته و آن کتاب را سراج الحكمة نامیده است. به احتمال زیاد، این کتاب در سنّت کتب صوفیان (شاید در سنت کتب صوفیان چشتى) مىبوده است. در کل، در خصوص روش هروى در شرح مطالب حكمة الإشراق، میتوان گفت که وى بیشتر به جنبههاى عرفانى التفات نظر دارد و به مطالب فلسفى، یا فلسفى - منطقى صورى بهندرت توجه و علاقهاى بروز مىدهد. اینکه در موارد عدیده، هروى، پس از شرح عبارات سهروردى علاوه کرده است: «و این مطابق مذهب اهل حق و مشایخ صوفیه است»، خود تأکیدى بر این توجّه خاص مىتواند بود<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده - هفده</ref>. | هروى در شرح خود و در مواضع بسیار، به مسائلى اشاره مىکند که با مضامین نظرى مبانى تصوف مربوط مىشوند؛ از آن جمله، یکى اینکه در جزء شرایطى که براى تعلم فلسفه اشراقى قائل مىشود «علم مکاشفه» و «علم سلوک مشایخ» را قرار مىدهد. از امیر سید محمد گیسودراز یاد مىکند و مکتوب پانزدهم از مکتوبات او را بهتمامى، در نقل قول مىآورد که مکتوبى است درباره ابدال (هفت بدلاى هفت اقلیم و 357 ابدال دیگر). در چند موضع، از کتابى نام مىبرد که قصد تحریر آن را مىداشته و آن کتاب را سراج الحكمة نامیده است. به احتمال زیاد، این کتاب در سنّت کتب صوفیان (شاید در سنت کتب صوفیان چشتى) مىبوده است. در کل، در خصوص روش هروى در شرح مطالب حكمة الإشراق، میتوان گفت که وى بیشتر به جنبههاى عرفانى التفات نظر دارد و به مطالب فلسفى، یا فلسفى - منطقى صورى بهندرت توجه و علاقهاى بروز مىدهد. اینکه در موارد عدیده، هروى، پس از شرح عبارات [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] علاوه کرده است: «و این مطابق مذهب اهل حق و مشایخ صوفیه است»، خود تأکیدى بر این توجّه خاص مىتواند بود<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده - هفده</ref>. | ||
در تصحیح متن حاضر، از رسمالخط متداول جدید استفاده شده است و نشانههاى اختصارى متن منقح انواریه، بهطور عمده، از قرار زیر هستند: | در تصحیح متن حاضر، از رسمالخط متداول جدید استفاده شده است و نشانههاى اختصارى متن منقح انواریه، بهطور عمده، از قرار زیر هستند: |
ویرایش