پرش به محتوا

میزان العمل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>')
خط ۳۸: خط ۳۸:


#مقدمه دكتر [[دنیا، سلیمان|سليمان دنيا]] درباره انديشه‌هاى [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]]، واقعا عالمانه است و ايشان افزون بر توضيح روش انديشه غزالى، گاه به نقد برخى از مباحث او نيز پرداخته است: وى در بحثى مفصل تحت عنوان "مفاجاة" يعنى شگفت‌انگيزى، موضعگيرى دوگانه غزالى را در انتقاد از فيلسوفان و تكفير آنان و تأييد صوفيان در همان مواردى كه اهالى فلسفه به سبب آن كافر معرفى شده‌اند؛ توضيح داده و به نقادى آن پرداخته و آن را از تناقضات و شگفتى‌هاى غزالى شمرده است! <ref>ر.ک: همان، ص163- 171</ref>  
#مقدمه دكتر [[دنیا، سلیمان|سليمان دنيا]] درباره انديشه‌هاى [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]]، واقعا عالمانه است و ايشان افزون بر توضيح روش انديشه غزالى، گاه به نقد برخى از مباحث او نيز پرداخته است: وى در بحثى مفصل تحت عنوان "مفاجاة" يعنى شگفت‌انگيزى، موضعگيرى دوگانه غزالى را در انتقاد از فيلسوفان و تكفير آنان و تأييد صوفيان در همان مواردى كه اهالى فلسفه به سبب آن كافر معرفى شده‌اند؛ توضيح داده و به نقادى آن پرداخته و آن را از تناقضات و شگفتى‌هاى غزالى شمرده است! <ref>ر.ک: همان، ص163- 171</ref>  
#نويسنده تحت اين عنوان كه تغيير اخلاق ممكن است؛ افزوده است: برخى از مشتاقان بيكارى پنداشته‌اند كه اخلاق مانند خلقت انسان است و قابل تغيير نيست و توجه به قول پيامبر(ص) كرده است كه "فرغ اللّه من الخلق." يعنى خدا از خلقت فراغت يافت، و خيال كرده كه طمع در تغيير اخلاق، طمع كردن در تغيير خلقت خداست و غفلت كرده از قول پيامبر(ص) كه "حَسِّنُوا أخلاقَكم" يعنى اخلاقتان را نيكو سازید. و اگر اين موضوع ممكن نبود؛ هرگز به آن امر نمى‌كرد. و اگر تغيير اخلاق نشدنى باشد؛ وصيت و موعظه و تشويق و تهديد باطل خواهد شد چون هر فعلى نتيجه خلق و خوى انسان است همان طور كه ميل به پايين نتيجه سنگينى طبيعى است.... چگونه كسى تهذيب نفس را انكار مى‌كند در حالى كه عقل دارد و عقلش غالب و حاكم است چون تغيير دادن حيوانات كه عقل هم ندارند ممكن است و شكار از وحشى بودن به اهلى بودن تغيير مى‌كند و...<ref>ر.ک: متن كتاب، ص247</ref>  
#نويسنده تحت اين عنوان كه تغيير اخلاق ممكن است؛ افزوده است: برخى از مشتاقان بيكارى پنداشته‌اند كه اخلاق مانند خلقت انسان است و قابل تغيير نيست و توجه به قول پيامبر(ص) كرده است كه "فرغ اللّه من الخلق." يعنى خدا از خلقت فراغت يافت، و خيال كرده كه طمع در تغيير اخلاق، طمع كردن در تغيير خلقت خداست و غفلت كرده از قول پيامبر(ص) كه "حَسِّنُوا أخلاقَكم" يعنى اخلاقتان را نيكو سازید. و اگر اين موضوع ممكن نبود؛ هرگز به آن امر نمى‌كرد. و اگر تغيير اخلاق نشدنى باشد؛ وصيت و موعظه و تشويق و تهديد باطل خواهد شد چون هر فعلى نتيجه خلق و خوى انسان است همان طور كه ميل به پايين نتيجه سنگينى طبيعى است.... چگونه كسى تهذيب نفس را انكار مى‌كند در حالى كه عقل دارد و عقلش غالب و حاكم است چون تغيير دادن حيوانات كه عقل هم ندارند ممكن است و شكار از وحشى بودن به اهلى بودن تغيير مى‌كند و..<ref>ر.ک: متن كتاب، ص247</ref>  
#نويسنده در مورد نشانه اولين منزل از منازل مسافران به سوى خداى تعالى نوشته است: بدان كه پوينده راه خداى تعالى اندك است و مدعيان، بسيار. و ما دو علامت را به شما مى‌شناسانيم تا با آن خود و ديگران را بسنجى. نشانه اول: اين است كه همه افعال اختياريش را با ميزان شرع بسنجد و بر حسب آن محدود سازد زيرا پيمودن اين راه ممكن نيست مگر بعد از آنكه همه مكارم شريعت را متصف شود و اين ممكن نيست مگر بعد از تهذيب اخلاق و... نشانه دوم: بايد در هر حالى با خدا حضور قلب داشته باشد؛ حضورى ضرورى بدون تكلف و بلكه لذت حضورش را بزرگ و مغتنم بشمارد و به درگاه الهى به خاطر اين كشف، خضوع و خشوع كند و هرگز از آن در هيچ حالى جدا نشود هر چند مشغول به ضرورتهاى بدنى مانند خوردن و آشاميدن و... باشد.... <ref>ر.ک: همان، ص399- 402</ref>  
#نويسنده در مورد نشانه اولين منزل از منازل مسافران به سوى خداى تعالى نوشته است: بدان كه پوينده راه خداى تعالى اندك است و مدعيان، بسيار. و ما دو علامت را به شما مى‌شناسانيم تا با آن خود و ديگران را بسنجى. نشانه اول: اين است كه همه افعال اختياريش را با ميزان شرع بسنجد و بر حسب آن محدود سازد زيرا پيمودن اين راه ممكن نيست مگر بعد از آنكه همه مكارم شريعت را متصف شود و اين ممكن نيست مگر بعد از تهذيب اخلاق و... نشانه دوم: بايد در هر حالى با خدا حضور قلب داشته باشد؛ حضورى ضرورى بدون تكلف و بلكه لذت حضورش را بزرگ و مغتنم بشمارد و به درگاه الهى به خاطر اين كشف، خضوع و خشوع كند و هرگز از آن در هيچ حالى جدا نشود هر چند مشغول به ضرورتهاى بدنى مانند خوردن و آشاميدن و... باشد.... <ref>ر.ک: همان، ص399- 402</ref>  


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش