۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
الف)- «بيان و تبيين»، اثر ابىعثمان [[جاحظ، عمرو بن بحر|عمرو بن بحر جاحظ]] (متوفى 255ق). از اين منبع، فقط در يك مورد، در ص 282، نام برده شده است. | الف)- «بيان و تبيين»، اثر ابىعثمان [[جاحظ، عمرو بن بحر|عمرو بن بحر جاحظ]] (متوفى 255ق). از اين منبع، فقط در يك مورد، در ص 282، نام برده شده است. | ||
ب)- «منشور الحكم»؛ در موارد فراوانى از اين كتاب، نقل شده است از جمله: ص 38، 100، 154 و | ب)- «منشور الحكم»؛ در موارد فراوانى از اين كتاب، نقل شده است از جمله: ص 38، 100، 154 و..<ref>مقدمه محمدحسين جلالى، ص 10</ref> | ||
نويسنده در تدوين مطالب كتاب، از كلمات حكمتآميز حكما و فلاسفه امم، ملل، قوميتها، مذاهب و عقايد مختلف نيز استفاده نموده است، از جمله حكماى قبل از اسلام، مانند: اقليدس، اردشير، بزرگمهر، لقمان، پادشاه چين و هند، قيصر و اسكندر و همچنين مشاهير و حكماى اسلامى، از جمله: [[امام على(ع)]]، سلمان فارسى، عبدالله بن مسعود، صهيب بن سنان، ابن زبير، عدى بن حاتم، [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، ابوالأسود دئلى، عبدالله بن عمر، سفيان ثورى، يحيى بن خالد، فضل بن سهل و | نويسنده در تدوين مطالب كتاب، از كلمات حكمتآميز حكما و فلاسفه امم، ملل، قوميتها، مذاهب و عقايد مختلف نيز استفاده نموده است، از جمله حكماى قبل از اسلام، مانند: اقليدس، اردشير، بزرگمهر، لقمان، پادشاه چين و هند، قيصر و اسكندر و همچنين مشاهير و حكماى اسلامى، از جمله: [[امام على(ع)]]، سلمان فارسى، عبدالله بن مسعود، صهيب بن سنان، ابن زبير، عدى بن حاتم، [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، ابوالأسود دئلى، عبدالله بن عمر، سفيان ثورى، يحيى بن خالد، فضل بن سهل و.<ref>همان، ص 13</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
باب دوم، در مورد علم مىباشد. نويسنده در ابتدا، به بيان شرافت و فضيلت علم پرداخته و به اين نكته اشاره مىكند كه فضليت اهل علم، قابل كتمان نيست، مگر نزد جاهلين و سپس اقدام به بيان موانع طلب علم از جمله، مشكلات مادى، سخت بودن تعلم، كندذهن بودن و... كرده است<ref>همان، ص 64</ref> | باب دوم، در مورد علم مىباشد. نويسنده در ابتدا، به بيان شرافت و فضيلت علم پرداخته و به اين نكته اشاره مىكند كه فضليت اهل علم، قابل كتمان نيست، مگر نزد جاهلين و سپس اقدام به بيان موانع طلب علم از جمله، مشكلات مادى، سخت بودن تعلم، كندذهن بودن و... كرده است<ref>همان، ص 64</ref> | ||
از جمله مباحث مطرحشده در اين باب، عبارتند از: شرافت تمامى علوم؛ قصد و نيت طالب علم؛ لزوم ابتدا از اول علوم تا آخر آن نه بالعكس؛ موانع حظ از علم پس از تصور و فهم آن؛ استقثال حفظ علم و كوتاهى متعلم در آن؛ شروط كمال؛ آنچه كه طالب علم، ملزم به رعايت آن مىباشد؛ ضرورت اعتدال در رأى؛ آداب علماء؛ كثرت و قلت علم؛ وجوب عمل به علم؛ بذل علم و بخل از آن؛ فراست عالم و | از جمله مباحث مطرحشده در اين باب، عبارتند از: شرافت تمامى علوم؛ قصد و نيت طالب علم؛ لزوم ابتدا از اول علوم تا آخر آن نه بالعكس؛ موانع حظ از علم پس از تصور و فهم آن؛ استقثال حفظ علم و كوتاهى متعلم در آن؛ شروط كمال؛ آنچه كه طالب علم، ملزم به رعايت آن مىباشد؛ ضرورت اعتدال در رأى؛ آداب علماء؛ كثرت و قلت علم؛ وجوب عمل به علم؛ بذل علم و بخل از آن؛ فراست عالم و..<ref>همان، ص 68 تا 104</ref> | ||
در باب سوم، مطالب مختصرى در رابطه با كتابت و عوارض خط<ref>همان، ص 107</ref> و در باب چهارم، مباحثى پيرامون الفاظ پيچيده و رازآلود و برخى از رموز، مطرح شده است<ref>همان، ص 114</ref> | در باب سوم، مطالب مختصرى در رابطه با كتابت و عوارض خط<ref>همان، ص 107</ref> و در باب چهارم، مباحثى پيرامون الفاظ پيچيده و رازآلود و برخى از رموز، مطرح شده است<ref>همان، ص 114</ref> | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
باب پنجم، در نه فصل، در مذمت دنيا و متعلقات آن مىباشد. عناوين اين فصول، عبارتند از: زهد؛ قناعت؛ رياضت نفس؛ ناتوان و نيازمند آفريده شدن مردمان، يكى از حكمتهاى خداوند است؛ آنچه كار دنيا با آن سامان مىيابد؛ آنچه كه باعث بهبودى حال انسان در دنيا مىشود؛ حال انسان در مكسب و حب مال و حرص و بخل<ref>همان، ص 117</ref> | باب پنجم، در نه فصل، در مذمت دنيا و متعلقات آن مىباشد. عناوين اين فصول، عبارتند از: زهد؛ قناعت؛ رياضت نفس؛ ناتوان و نيازمند آفريده شدن مردمان، يكى از حكمتهاى خداوند است؛ آنچه كار دنيا با آن سامان مىيابد؛ آنچه كه باعث بهبودى حال انسان در دنيا مىشود؛ حال انسان در مكسب و حب مال و حرص و بخل<ref>همان، ص 117</ref> | ||
باب ششم، در رابطه با ادب نفس مىباشد. نويسنده، معتقد است كه ادب نفس و مزين شدن آن به آداب، صفات، افعال و اقوال نيكو، بر انسان واجب بوده و نفع آن، يا در دنيا و آخرت به او مىرسد، مانند صدق، سخاوت و... يا در دنيا، مانند: مشورت، كتمان سر و | باب ششم، در رابطه با ادب نفس مىباشد. نويسنده، معتقد است كه ادب نفس و مزين شدن آن به آداب، صفات، افعال و اقوال نيكو، بر انسان واجب بوده و نفع آن، يا در دنيا و آخرت به او مىرسد، مانند صدق، سخاوت و... يا در دنيا، مانند: مشورت، كتمان سر و..<ref>همان، ص 159</ref> | ||
به اعتقاد نويسنده، اگر انسان زبان نداشت، مانند حيوانات و بهايم بود، زيرا زبان، از ضمير و مكتومات آدمى خبر داده و وسيلهاى براى ارتباط با همنوع مىباشد. در باب هفتم، مطالبى پيرامون زبان و فوايد سكوت بيان شده است<ref>همان، ص165</ref> | به اعتقاد نويسنده، اگر انسان زبان نداشت، مانند حيوانات و بهايم بود، زيرا زبان، از ضمير و مكتومات آدمى خبر داده و وسيلهاى براى ارتباط با همنوع مىباشد. در باب هفتم، مطالبى پيرامون زبان و فوايد سكوت بيان شده است<ref>همان، ص165</ref> |
ویرایش