۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ') |
جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
'''تفسیر جوامع الجامع'''، یکى از ارزندهترین تألیفات [[ابوعلى فضل بن حسن طبرسى]] و در زمینه قرآن کریم است که به زبان عربى تألیف و با تحقیق مؤسسه نشر اسلامى، عرضه شده است. | '''تفسیر جوامع الجامع'''، یکى از ارزندهترین تألیفات [[ابوعلى فضل بن حسن طبرسى]] و در زمینه قرآن کریم است که به زبان عربى تألیف و با تحقیق مؤسسه نشر اسلامى، عرضه شده است. | ||
طبرسى این تفسیر را به درخواست فرزندش در جمع میان «[[مجمع البیان]]» و «الکافی الشافی» [اثر خود وى]، در مدّت یک سال (از ماه صفر 542 تا محرم 543ق)، درهفتاد و چند سالگى تألیف کرده است. جز اصرار فرزند، مشوق دیگرش در تألیف این تفسیر، استمداد و استفاده بیشتر از «کشّاف» [زمخشرى] بوده است و مىتوان گفت که بیشتر، بلکه نزدیک به همه مطالب آن، از مطاوى «کشّاف» اقتباس شده است | طبرسى این تفسیر را به درخواست فرزندش در جمع میان «[[مجمع البیان]]» و «الکافی الشافی» [اثر خود وى]، در مدّت یک سال (از ماه صفر 542 تا محرم 543ق)، درهفتاد و چند سالگى تألیف کرده است. جز اصرار فرزند، مشوق دیگرش در تألیف این تفسیر، استمداد و استفاده بیشتر از «کشّاف» [زمخشرى] بوده است و مىتوان گفت که بیشتر، بلکه نزدیک به همه مطالب آن، از مطاوى «کشّاف» اقتباس شده است..<ref>ر.ک: مختارى، رضا، ص27</ref> | ||
این تفسیر پس از «[[مجمع البیان]]»، از معروفترین تألیفات [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]] است که گاهى تحت عنوان «الوسیط» نام برده مىشود | این تفسیر پس از «[[مجمع البیان]]»، از معروفترین تألیفات [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]] است که گاهى تحت عنوان «الوسیط» نام برده مىشود..<ref>میرشمسى، صدیقه، ص18</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
کتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز شده است. نویسنده، خود، این تفسیر را در دو جلد تنظیم کرده که جلد اول در پایان سوره کهف خاتمه یافته و جلد دوم در پایان قرآن | کتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز شده است. نویسنده، خود، این تفسیر را در دو جلد تنظیم کرده که جلد اول در پایان سوره کهف خاتمه یافته و جلد دوم در پایان قرآن..<ref>میرشمسى، صدیقه، ص18</ref>، ولى پس از تصحیح و تعلیق توسط مؤسسه نشر اسلامى، در سه جلد به اتمام رسیده است. | ||
این اثر، سومین تفسیر طبرسى است که تدوین شده است. او نخست «[[مجمع البیان]]» را و سپس تفسیرى وجیز با عنوان «الکاف الشاف» را به رشته تحریر درآورد و پس از آن، با «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|کشاف]]» زمخشرى روبهرو شد و با عنایت به آن، این کتاب را پدید آورد | این اثر، سومین تفسیر طبرسى است که تدوین شده است. او نخست «[[مجمع البیان]]» را و سپس تفسیرى وجیز با عنوان «الکاف الشاف» را به رشته تحریر درآورد و پس از آن، با «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|کشاف]]» زمخشرى روبهرو شد و با عنایت به آن، این کتاب را پدید آورد..<ref>ر.ک: گازارى، محمدحسن، ص173</ref> | ||
نظمى را که طبرسى در کتاب «[[مجمع البیان]]» خود مراعات کرده بود، در این اثر، به کار نگرفته، بلکه مباحث را به روش و نظم «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|کشاف]]»، ارائه کرده است. وى در مقدمه کتاب، به این نکته اشاره دارد که این تفسیر، خلاصهاى از تفسیر «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|کشاف]]» و برگرفته از آن است، ولى حقیقت این است که طبرسى علاوه بر پالایش «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|کشاف]]» و حذف مباحث و مطالب غیر ضرورى، مطالبى ارزشمند بر آن افزوده و آرا و نظریات خود را به سبک مفسران و فقیهان امامیه آورده است. در این رهگذر، طبرسى به سه موضوع لغات، ترکیب آیات و فصاحت و بلاغت و نکات بلاغى عنایت وافر داشته و سعى کرده است تا در این زمینه مطلبى را از تفسیر [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|کشاف]]، فروگذار نکند | نظمى را که طبرسى در کتاب «[[مجمع البیان]]» خود مراعات کرده بود، در این اثر، به کار نگرفته، بلکه مباحث را به روش و نظم «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|کشاف]]»، ارائه کرده است. وى در مقدمه کتاب، به این نکته اشاره دارد که این تفسیر، خلاصهاى از تفسیر «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|کشاف]]» و برگرفته از آن است، ولى حقیقت این است که طبرسى علاوه بر پالایش «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|کشاف]]» و حذف مباحث و مطالب غیر ضرورى، مطالبى ارزشمند بر آن افزوده و آرا و نظریات خود را به سبک مفسران و فقیهان امامیه آورده است. در این رهگذر، طبرسى به سه موضوع لغات، ترکیب آیات و فصاحت و بلاغت و نکات بلاغى عنایت وافر داشته و سعى کرده است تا در این زمینه مطلبى را از تفسیر [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|کشاف]]، فروگذار نکند..<ref>ر.ک: همان، ص173-174</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه محقق، ضمن اشاره به اهتمام مسلمانان و مخصوصا امامیه به علم تفسیر، زندگىنامه مختصرى از نویسنده ارائه و سپس، توضیحاتى پیرامون کتاب و اقدامات تحقیقى صورتگرفته در آن، داده شده است | در مقدمه محقق، ضمن اشاره به اهتمام مسلمانان و مخصوصا امامیه به علم تفسیر، زندگىنامه مختصرى از نویسنده ارائه و سپس، توضیحاتى پیرامون کتاب و اقدامات تحقیقى صورتگرفته در آن، داده شده است..<ref>مقدمه محقق، ج1، ص5-36</ref> | ||
در مقدمه نویسنده، به انگیزه نویسنده از تدوین این کتاب و منابع آن، اشاره گردیده است | در مقدمه نویسنده، به انگیزه نویسنده از تدوین این کتاب و منابع آن، اشاره گردیده است..<ref>مقدمه نویسنده، همان، ص47-50</ref> | ||
این اثر بااینکه از نظر حجم نسبت به دو کتاب دیگر طبرسى متوسط است، ولى تمام مباحث لازم براى تفسیر آیات را بهاختصار داراست: مباحث لغوى، صرفى، نحوى، بلاغى، اختلاف قرائات، مباحث کلامى و اعتقادى، فقهى و... البته گاهى این اختصار، موجب تعقید و یا اخلال لفظى و معنوى شده است، ولى در کل، طبرسى توانسته است بهخوبى از عهده تفسیر آیات و حذف مطالب غیر ضرورى برآید | این اثر بااینکه از نظر حجم نسبت به دو کتاب دیگر طبرسى متوسط است، ولى تمام مباحث لازم براى تفسیر آیات را بهاختصار داراست: مباحث لغوى، صرفى، نحوى، بلاغى، اختلاف قرائات، مباحث کلامى و اعتقادى، فقهى و... البته گاهى این اختصار، موجب تعقید و یا اخلال لفظى و معنوى شده است، ولى در کل، طبرسى توانسته است بهخوبى از عهده تفسیر آیات و حذف مطالب غیر ضرورى برآید..<ref>ر.ک: قربانى زرین، باقر، ص94</ref> | ||
در این زمینه، به چند نمونه اشاره مىشود: | در این زمینه، به چند نمونه اشاره مىشود: | ||
الف)- در تفسیر آیه 81 سوره النساء: ''' «و یقولون طاعة فإذا برزوا من عندک بیّت طائفة منهم غیر الذی تقول و الله یکتب ما یبیّتون» '''، در معناى واژه «تبییت» مىگوید: این واژه یا از «بیتوته» است؛ زیرا تدبیرى است که شبانه صورت مىپذیرد یا از «بیت» شعر اخذ شده است؛ زیرا شاعر درباره بیت مىاندیشد و آن را مرتّب مىگرداند | الف)- در تفسیر آیه 81 سوره النساء: ''' «و یقولون طاعة فإذا برزوا من عندک بیّت طائفة منهم غیر الذی تقول و الله یکتب ما یبیّتون» '''، در معناى واژه «تبییت» مىگوید: این واژه یا از «بیتوته» است؛ زیرا تدبیرى است که شبانه صورت مىپذیرد یا از «بیت» شعر اخذ شده است؛ زیرا شاعر درباره بیت مىاندیشد و آن را مرتّب مىگرداند..<ref>همان</ref> | ||
ب)- گاه در ضمن مباحث نحوى، اصطلاحات نحویان بصره و کوفه را مىآورد، مانند ضمیر فصل نزد بصریان و ضمیر عماد نزد کوفیان | ب)- گاه در ضمن مباحث نحوى، اصطلاحات نحویان بصره و کوفه را مىآورد، مانند ضمیر فصل نزد بصریان و ضمیر عماد نزد کوفیان..<ref>همان، ص95</ref> | ||
ج)- طبرسى در حدّ اختصار به مباحث بلاغى نیز پرداخته است، مانند تفسیر آیه 64 سوره المائده که به معانى مجازى واژه «ید» در عربى پرداخته و با توجه به سرودههاى عربى آن را پرورانده است | ج)- طبرسى در حدّ اختصار به مباحث بلاغى نیز پرداخته است، مانند تفسیر آیه 64 سوره المائده که به معانى مجازى واژه «ید» در عربى پرداخته و با توجه به سرودههاى عربى آن را پرورانده است..<ref>همان</ref> | ||
د)- در تفسیر آیه 85 سوره بقره به اختلاف قرائتها توجه کرده و گفته است که برخى «أسارى» را در آیه «أسرى» و «تفادوهم» را «تفدوهم» قرائت کردهاند. وى سپس با توجه به اختلاف قرائتها معناى آیه را تبیین کرده است | د)- در تفسیر آیه 85 سوره بقره به اختلاف قرائتها توجه کرده و گفته است که برخى «أسارى» را در آیه «أسرى» و «تفادوهم» را «تفدوهم» قرائت کردهاند. وى سپس با توجه به اختلاف قرائتها معناى آیه را تبیین کرده است..<ref>همان</ref> | ||
اشعار و امثال نیز جایگاه ویژهاى در جوامع الجامع دارند. در پایان هریک از مجلدات چهارگانه، بخشى از فهرستهاى کتاب، راجع به اشعار و امثال است. اشعار در مباحث لغوى، نحوى، بلاغى و شرح مفاهیم آیات به کار رفتهاند | اشعار و امثال نیز جایگاه ویژهاى در جوامع الجامع دارند. در پایان هریک از مجلدات چهارگانه، بخشى از فهرستهاى کتاب، راجع به اشعار و امثال است. اشعار در مباحث لغوى، نحوى، بلاغى و شرح مفاهیم آیات به کار رفتهاند..<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
دیگر رویکرد طبرسى در این کتاب، تبیین مباحث کلامى شیعه است؛ براى نمونه به چند مبحث اشاره مىشود: | دیگر رویکرد طبرسى در این کتاب، تبیین مباحث کلامى شیعه است؛ براى نمونه به چند مبحث اشاره مىشود: | ||
1. در تفسیر آیه 125 سروه انعام: ''' «فمن یرد اللّه أن یهدیه یشرح صدره للإسلام...» '''، آورده که خداوند به کسى لطف مىکند و توفیقش مىدهد که شایستگى آن را داشته باشد. به تعبیر حکما «قابلیت محل» در برخوردارى از توفیق و لطف الهى دخیل مىباشد و در مقابل، اضلال و گمراهى نیز از سوى خداوند براى کسى است که خود، پیشتر زمینههاى آن را در خود به سوء اختیار فراهم کرده باشد | 1. در تفسیر آیه 125 سروه انعام: ''' «فمن یرد اللّه أن یهدیه یشرح صدره للإسلام...» '''، آورده که خداوند به کسى لطف مىکند و توفیقش مىدهد که شایستگى آن را داشته باشد. به تعبیر حکما «قابلیت محل» در برخوردارى از توفیق و لطف الهى دخیل مىباشد و در مقابل، اضلال و گمراهى نیز از سوى خداوند براى کسى است که خود، پیشتر زمینههاى آن را در خود به سوء اختیار فراهم کرده باشد..<ref>همان، ص95-96</ref> | ||
2. طبرسى نیز مانند بسیارى از متکلمان پیش از خود، از جمله علم الهدى شریف مرتضى و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]]، انبیاء(ع) را منزه از گناه مىداند؛ براى نمونه در تفسیر آیه 43 سوره توبه: ''' «عفا الله عنک...» '''، پس از نقل گفته زمخشرى در «الکشّاف» که مىگوید: «این آیه کنایه از گناهى است که پیامبر اکرم(ص) مرتکب شده است»، طبرسى مىگوید که پیامبر اسلام(ص) که سید انبیاء و بهترین زاده حوّاست، از نسبت گناه مبرّاست و مقام او بسى والاست. در این آیه عفو پیش از عتاب است؛ هرچند جایز است که پروردگار، پیامبران را به جهت ترک اولى سرزنش نماید. جالب آنکه درپانوشت کشّاف (2/274) همین گفتهها و تحلیل طبرسى بدون آوردن نام و استناد به او ذکر شده است | 2. طبرسى نیز مانند بسیارى از متکلمان پیش از خود، از جمله علم الهدى شریف مرتضى و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]]، انبیاء(ع) را منزه از گناه مىداند؛ براى نمونه در تفسیر آیه 43 سوره توبه: ''' «عفا الله عنک...» '''، پس از نقل گفته زمخشرى در «الکشّاف» که مىگوید: «این آیه کنایه از گناهى است که پیامبر اکرم(ص) مرتکب شده است»، طبرسى مىگوید که پیامبر اسلام(ص) که سید انبیاء و بهترین زاده حوّاست، از نسبت گناه مبرّاست و مقام او بسى والاست. در این آیه عفو پیش از عتاب است؛ هرچند جایز است که پروردگار، پیامبران را به جهت ترک اولى سرزنش نماید. جالب آنکه درپانوشت کشّاف (2/274) همین گفتهها و تحلیل طبرسى بدون آوردن نام و استناد به او ذکر شده است..<ref>ر.ک: همان، ص96</ref> | ||
3. در تفسیر آیه 3 سوره المائده: ''' «الیوم أکملت لکم دینکم...» '''، بهصراحت اعلام مىدارد که مراد از اتمام نعمت، ولایت امیر مؤمنان [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] است و با استناد به روایتى از امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] اظهار مىدارد که این آیه در غدیر خم و در حجّةالوداع نازل شد و پیامبر(ص) در آن روز [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را بهعنوان جانشین بلافصل خود منصوب فرمود. در تفسیر آیه 67 سوره مائده: ''' «یا أیها الرسول بلّغ ما أنزل إلیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته...» ''' نیز به واقعه غدیر خم اشاره کرده و نزول آیه را درباره جانشینى بلافصل پیامبر(ص) دانسته است. جالب آنکه گفته در برخى قرائتها، «رسالاته» بهجاى «رسالته» آمده است؛ یعنى اگر این رسالت [امامت [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] ] را تبلیغ نکنى دیگر رسالتهاى خود را نیزابلاغ نکردهاى | 3. در تفسیر آیه 3 سوره المائده: ''' «الیوم أکملت لکم دینکم...» '''، بهصراحت اعلام مىدارد که مراد از اتمام نعمت، ولایت امیر مؤمنان [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] است و با استناد به روایتى از امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] اظهار مىدارد که این آیه در غدیر خم و در حجّةالوداع نازل شد و پیامبر(ص) در آن روز [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را بهعنوان جانشین بلافصل خود منصوب فرمود. در تفسیر آیه 67 سوره مائده: ''' «یا أیها الرسول بلّغ ما أنزل إلیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته...» ''' نیز به واقعه غدیر خم اشاره کرده و نزول آیه را درباره جانشینى بلافصل پیامبر(ص) دانسته است. جالب آنکه گفته در برخى قرائتها، «رسالاته» بهجاى «رسالته» آمده است؛ یعنى اگر این رسالت [امامت [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] ] را تبلیغ نکنى دیگر رسالتهاى خود را نیزابلاغ نکردهاى..<ref>همان</ref> | ||
4. در تفسیر آیه 41 سوره انفال: ''' «و اعلموا أنّما غنمتم من شیء فأنّ للّه خمسه و للرسول و لذی القربى و الیتامى و المساکین و ابن السبیل...» '''، طبرسى مىگوید که خمس مطابق مفاد آیه، به 6 قسمت تقسیم مىشود: سهمى از آن خدا، سهمى از آن رسول خدا(ص) و سهمى از آن ذوى القربى است. این 3 سهم پس از رسول خدا(ص) در دست جانشینان او مىباشد. سهمهاى باقىمانده از آن یتیمان از شیعیان آل محمد(ع) و مساکین آنان و در راه سفر ماندگانشان است و کسى در این سهمها با آنان شریک نخواهد بود؛ زیرا خداوند متعال، صدقه را براى سادات حرام کرده و بهجاى آن خمس را برایشان مقرر داشته است | 4. در تفسیر آیه 41 سوره انفال: ''' «و اعلموا أنّما غنمتم من شیء فأنّ للّه خمسه و للرسول و لذی القربى و الیتامى و المساکین و ابن السبیل...» '''، طبرسى مىگوید که خمس مطابق مفاد آیه، به 6 قسمت تقسیم مىشود: سهمى از آن خدا، سهمى از آن رسول خدا(ص) و سهمى از آن ذوى القربى است. این 3 سهم پس از رسول خدا(ص) در دست جانشینان او مىباشد. سهمهاى باقىمانده از آن یتیمان از شیعیان آل محمد(ع) و مساکین آنان و در راه سفر ماندگانشان است و کسى در این سهمها با آنان شریک نخواهد بود؛ زیرا خداوند متعال، صدقه را براى سادات حرام کرده و بهجاى آن خمس را برایشان مقرر داشته است..<ref>همان، ص96-97</ref> | ||
طبرسى در موارد متعددى آراء کلامى زمخشرى را رد کرده است؛ براى نمونه در تفسیر آیه 48 سوره النساء: ''' «إن الله لا یغفر أن یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء...» '''، پس از نقل گفته زمخشرى در کشّاف (1/519-520) که مىگوید: «آمرزش و عدم آمرزش مربوط به ''' «لمن یشاء» ''' است؛ آمرزش براى کسانى است که توبه کنند و عدم آمرزش کسانى راست که توفیق توبه نمىیابند»، طبرسى مىگوید که این گفته زمخشرى نادرست و فاسد است؛ زیرا بنا بر آن، آمرزش و عدم آمرزش در حکم و معنا یکسان خواهند بود؛ بهعلاوه توبه، عقاب و عذاب را برطرف مىکند و پس چگونه است که آمرزش توبهکننده باز هم مشمول ''' «لمن یشاء» ''' خواهد بود؟ | طبرسى در موارد متعددى آراء کلامى زمخشرى را رد کرده است؛ براى نمونه در تفسیر آیه 48 سوره النساء: ''' «إن الله لا یغفر أن یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء...» '''، پس از نقل گفته زمخشرى در کشّاف (1/519-520) که مىگوید: «آمرزش و عدم آمرزش مربوط به ''' «لمن یشاء» ''' است؛ آمرزش براى کسانى است که توبه کنند و عدم آمرزش کسانى راست که توفیق توبه نمىیابند»، طبرسى مىگوید که این گفته زمخشرى نادرست و فاسد است؛ زیرا بنا بر آن، آمرزش و عدم آمرزش در حکم و معنا یکسان خواهند بود؛ بهعلاوه توبه، عقاب و عذاب را برطرف مىکند و پس چگونه است که آمرزش توبهکننده باز هم مشمول ''' «لمن یشاء» ''' خواهد بود؟ | ||
با توجه به مطالب گفتهشده مشخص شد که اثر حاضر درعینآنکه با نظر به کشّاف زمخشرى تألیف گشته، ولى کاملا مستقل است. ازاینرو این کتاب از آغاز به تعبیر شوشترى «در میان، متداول و مشهور و معتبر و منظور» بوده است | با توجه به مطالب گفتهشده مشخص شد که اثر حاضر درعینآنکه با نظر به کشّاف زمخشرى تألیف گشته، ولى کاملا مستقل است. ازاینرو این کتاب از آغاز به تعبیر شوشترى «در میان، متداول و مشهور و معتبر و منظور» بوده است..<ref>ر.ک: همان98</ref> | ||
== وضعیت کتاب == | == وضعیت کتاب == | ||
جوامع الجامع چهار مرتبه چاپ شده است؛ یک بار با تصحیح آیتالله قاضى، یک مرتبه با تصحیح [[گرجی، ابوالقاسم|ابوالقاسم گرجى]]، بار سوم از سوى انتشارات دارالأضواء بیروت و آخرین چاپ، بهوسیله دفتر انتشارات اسلامى قم | جوامع الجامع چهار مرتبه چاپ شده است؛ یک بار با تصحیح آیتالله قاضى، یک مرتبه با تصحیح [[گرجی، ابوالقاسم|ابوالقاسم گرجى]]، بار سوم از سوى انتشارات دارالأضواء بیروت و آخرین چاپ، بهوسیله دفتر انتشارات اسلامى قم..<ref>ر.ک: گازارى، محمدحسن، ص174</ref> | ||
ترجمه کامل این تفسیر، از سوى بنیاد پژوهشهاى آستان قدس رضوى صورت پذیرفته است که برخى تسامحها نیز در آن وجود دارد. ترجمه دیگر این تفسیر، از سوى آیتالله روحانى بیرجندى صورت پذیرفته است که تاکنون تنها یک جلد آن به چاپ رسیده است و «المقامع» شرح فارسى جوامع الجامع است که بهوسیله سید جواد ذهنى تهرانى، نگارش یافته و جلد اول آن در سال 1375ش، چاپ و منتشر شده است | ترجمه کامل این تفسیر، از سوى بنیاد پژوهشهاى آستان قدس رضوى صورت پذیرفته است که برخى تسامحها نیز در آن وجود دارد. ترجمه دیگر این تفسیر، از سوى آیتالله روحانى بیرجندى صورت پذیرفته است که تاکنون تنها یک جلد آن به چاپ رسیده است و «المقامع» شرح فارسى جوامع الجامع است که بهوسیله سید جواد ذهنى تهرانى، نگارش یافته و جلد اول آن در سال 1375ش، چاپ و منتشر شده است..<ref>همان، ص175</ref> | ||
متأسفانه کتاب فاقد فهارس مىباشد. | متأسفانه کتاب فاقد فهارس مىباشد. | ||
در پاورقىها علاوه بر اشاره به اسامى مختلف سورهها | در پاورقىها علاوه بر اشاره به اسامى مختلف سورهها..<ref>ر.ک: پاورقى، ج1، ص47</ref>و ارائه ترجمه مختصرى از اعلام مذکور در متن..<ref>همان، ص48</ref>، با استفاده از لغتنامههاى معتبر، به توضیح و تشریح لغات مشکل متن، پرداخته شده است..<ref>همان</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
ویرایش