پرش به محتوا

تفسير ابن عربي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ')
جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>')
خط ۷۹: خط ۷۹:
وى، به معناى ظاهرى آيات توجه داشته و گاه، به آنها تصريح كرده (براى نمونه: ج 1، ص444)، ولى گاه، برخلاف انتظار خواننده، وجهى از معنا را برگزيده است كه موجه نيست (براى نمونه: ج 2، ص353).
وى، به معناى ظاهرى آيات توجه داشته و گاه، به آنها تصريح كرده (براى نمونه: ج 1، ص444)، ولى گاه، برخلاف انتظار خواننده، وجهى از معنا را برگزيده است كه موجه نيست (براى نمونه: ج 2، ص353).


او كوشيده است كه اصطلاحات قرآن و سنت را با اصطلاحات فلسفى و عرفانى تطبيق دهد؛ براى نمونه، جبرائيل را عقل فعال و ميكائيل را روح فلك ششم و اسرافيل را روح فلك چهارم و عزرائيل را روح فلك هفتم دانسته است...<ref>ج 1، ص72 - 73</ref>هم‌چنين در جاى جاى تفسير خود، از احاديث و روايات بهره برده است.
او كوشيده است كه اصطلاحات قرآن و سنت را با اصطلاحات فلسفى و عرفانى تطبيق دهد؛ براى نمونه، جبرائيل را عقل فعال و ميكائيل را روح فلك ششم و اسرافيل را روح فلك چهارم و عزرائيل را روح فلك هفتم دانسته است..<ref>ج 1، ص72 - 73</ref>هم‌چنين در جاى جاى تفسير خود، از احاديث و روايات بهره برده است.


هرچند، روش اصلى اين تفسير، توجه به معانى باطنى آيات با عنايت به اصول عرفان نظرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است و از اين جهت آن را از جمله تفاسير باطنى و جداى از تفسير صوفيه دانسته‌اند...<ref>رشيد رضا، ج 1، مقدمه، ص18</ref>، ولى نمونه‌هايى از تفسير اشارى نيز در آن ديده مى‌شود (براى نمونه: ذيل آيه 26 سوره بقره و آيه 95 سوره انعام؛ ذهبى، ج 2، ص441 - 442).
هرچند، روش اصلى اين تفسير، توجه به معانى باطنى آيات با عنايت به اصول عرفان نظرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است و از اين جهت آن را از جمله تفاسير باطنى و جداى از تفسير صوفيه دانسته‌اند..<ref>رشيد رضا، ج 1، مقدمه، ص18</ref>، ولى نمونه‌هايى از تفسير اشارى نيز در آن ديده مى‌شود (براى نمونه: ذيل آيه 26 سوره بقره و آيه 95 سوره انعام؛ ذهبى، ج 2، ص441 - 442).


در اين اثر، مكررا مصطلحات عرفان نظرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] به كار رفته و تفسير بر مبناى آن مصطلحات و مفاهيم قرار داده شده است؛ از جمله اصطلاح «وحدت وجود و موجود».
در اين اثر، مكررا مصطلحات عرفان نظرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] به كار رفته و تفسير بر مبناى آن مصطلحات و مفاهيم قرار داده شده است؛ از جمله اصطلاح «وحدت وجود و موجود».


مؤلف، از مراتب سه‌گانه توحيد (توحيد افعال و توحيد صفات و توحيد ذات)، سخن به ميان آورده (براى نمونه: ج 1، ص9) و متناظر با اين مراتب، از جنات ثلاث ياد كرده است؛ يعنى از جنت افعال و جنت صفات و جنت ذات و گاه با تعابير ديگرى نظير جنات النفس و جنات القلب و جنات الروح، سخن گفته است...<ref>ج 2، ص21 و 656</ref>
مؤلف، از مراتب سه‌گانه توحيد (توحيد افعال و توحيد صفات و توحيد ذات)، سخن به ميان آورده (براى نمونه: ج 1، ص9) و متناظر با اين مراتب، از جنات ثلاث ياد كرده است؛ يعنى از جنت افعال و جنت صفات و جنت ذات و گاه با تعابير ديگرى نظير جنات النفس و جنات القلب و جنات الروح، سخن گفته است..<ref>ج 2، ص21 و 656</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۹۴: خط ۹۴:
با دلايل متعدد مى‌توان نشان داد كه اين تفسير اثر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نيست و نوشته عبدالرزاق كاشانى است و همان است كه با عنوان «تأويلات» در زمره آثار او ذكر شده است؛ از جمله اين دلايل است:
با دلايل متعدد مى‌توان نشان داد كه اين تفسير اثر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نيست و نوشته عبدالرزاق كاشانى است و همان است كه با عنوان «تأويلات» در زمره آثار او ذكر شده است؛ از جمله اين دلايل است:


#در كليه نسخه‌هاى خطى اين تفسير، آن را از عبدالرزاق كاشانى دانسته‌اند...<ref>ذهبى، ج 2، ص437</ref>؛
#در كليه نسخه‌هاى خطى اين تفسير، آن را از عبدالرزاق كاشانى دانسته‌اند..<ref>ذهبى، ج 2، ص437</ref>؛
#نويسنده اين تفسير، يكى از مشايخ خود را نور‌الدين عبدالصمد معرفى كرده...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص228</ref>، در صورتى كه نام مشايخ [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] به‌دقت احصا گرديده و در ميان آنها نامى از چنين شخصى نيامده است...<ref>جهان‌گيرى، ص98 - 106</ref>، ولى در شرح حال [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‎‌الدین|كمال‌الدين عبدالرزاق كاشانى]] آمده كه وى مريد شيخ نور‌الدين عبدالصمد نطنزى بوده است...<ref>جامى، ص480 - 482</ref>؛
#نويسنده اين تفسير، يكى از مشايخ خود را نور‌الدين عبدالصمد معرفى كرده..<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص228</ref>، در صورتى كه نام مشايخ [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] به‌دقت احصا گرديده و در ميان آنها نامى از چنين شخصى نيامده است..<ref>جهان‌گيرى، ص98 - 106</ref>، ولى در شرح حال [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‎‌الدین|كمال‌الدين عبدالرزاق كاشانى]] آمده كه وى مريد شيخ نور‌الدين عبدالصمد نطنزى بوده است..<ref>جامى، ص480 - 482</ref>؛
#در اين تفسير، ذيل آيه 40 سوره نمل...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص206</ref>، جمله‌اى از «ابن اعرابى رحمه‌الله» نقل شده كه براى مشخص شدن اينكه اين ابن اعرابى، همان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است يا خير، مقايسه آن جمله با عبارتى از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در فصوص، روشن‌گر است...<ref>قيصرى، ج 2، ص227 - 229</ref>؛
#در اين تفسير، ذيل آيه 40 سوره نمل..<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص206</ref>، جمله‌اى از «ابن اعرابى رحمه‌الله» نقل شده كه براى مشخص شدن اينكه اين ابن اعرابى، همان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است يا خير، مقايسه آن جمله با عبارتى از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در فصوص، روشن‌گر است..<ref>قيصرى، ج 2، ص227 - 229</ref>؛
#مقايسه تطبيقى اين اثر با آراى تفسيرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در آثارش، از جمله فصوص، مى‌تواند مؤيد اين باشد كه نويسنده اين كتاب، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نيست؛ در فصوص، به 237 آيه استناد شده كه مى‌توان آنها را در تفسير منسوب به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بازجست و آنها را با يك‌ديگر مقايسه كرد؛ در 103 مورد، آنچه در فصوص آمده با آنچه در تفسير آمده كاملا متفاوت است، از جمله [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، درباره فرعون و توبه او نظر منحصربه‌فردى داشته...<ref>قيصرى، ج 2، ص415 - 416 و 439 - 440</ref>كه در اين تفسير نيامده و به جاى آن، تفسير متداول آيه ذكر شده است...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص764</ref>هم‌چنين [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در تفسير آيه 32 سوره فاطر، نظر خاصى داشته...<ref>قيصرى، ج 1، ص307 - 308</ref>كه در اين تفسير نيامده است...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص319</ref>[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، در فصوص، اسحاق را فرزندى دانسته كه حضرت ابراهيم براى قربانى برد...<ref>قيصرى، ج 1، ص318</ref>، اما در اين تفسير، مطابق نظر مشهور، اسماعيل آمده است...<ref>ج 2، ص345</ref>؛
#مقايسه تطبيقى اين اثر با آراى تفسيرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در آثارش، از جمله فصوص، مى‌تواند مؤيد اين باشد كه نويسنده اين كتاب، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نيست؛ در فصوص، به 237 آيه استناد شده كه مى‌توان آنها را در تفسير منسوب به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بازجست و آنها را با يك‌ديگر مقايسه كرد؛ در 103 مورد، آنچه در فصوص آمده با آنچه در تفسير آمده كاملا متفاوت است، از جمله [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، درباره فرعون و توبه او نظر منحصربه‌فردى داشته..<ref>قيصرى، ج 2، ص415 - 416 و 439 - 440</ref>كه در اين تفسير نيامده و به جاى آن، تفسير متداول آيه ذكر شده است..<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص764</ref>هم‌چنين [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در تفسير آيه 32 سوره فاطر، نظر خاصى داشته..<ref>قيصرى، ج 1، ص307 - 308</ref>كه در اين تفسير نيامده است..<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص319</ref>[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، در فصوص، اسحاق را فرزندى دانسته كه حضرت ابراهيم براى قربانى برد..<ref>قيصرى، ج 1، ص318</ref>، اما در اين تفسير، مطابق نظر مشهور، اسماعيل آمده است..<ref>ج 2، ص345</ref>؛
#مؤلف، در جاى جاى تفسيرش به احاديثى از ائمه استناد كرده است (بيش از 35 بار از على(ع)؛ براى نمونه: ج 1، ص17، 53، 97، 153، 334، 436، 696 و ج 2، ص26، 171، 527، 545، 612، 755. براى احاديث منقول از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]: ج 1، ص4، 450، 462 و ج 2، ص491، 758. علاوه بر اينها مؤلف، در نه موضع، رواياتى را از ديگر معصومان بدون ذكر نام آورده است).
#مؤلف، در جاى جاى تفسيرش به احاديثى از ائمه استناد كرده است (بيش از 35 بار از على(ع)؛ براى نمونه: ج 1، ص17، 53، 97، 153، 334، 436، 696 و ج 2، ص26، 171، 527، 545، 612، 755. براى احاديث منقول از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]: ج 1، ص4، 450، 462 و ج 2، ص491، 758. علاوه بر اينها مؤلف، در نه موضع، رواياتى را از ديگر معصومان بدون ذكر نام آورده است).


وى در مواضع متعدد، به تكريم على(ع) پرداخته...<ref>ج 1، ص575، 754 و ج 2، ص328، 545، 755</ref>و نزول آيات «ولايت»...<ref>مائده: 55</ref>، '''«اذن واعية»'''...<ref>حاقه: 12</ref>، '''«النبأ العظيم»'''...<ref>نبأ: 2</ref>و '''«نجوى»'''...<ref>مجادله: 12</ref>را در شأن آن حضرت و نزول سوره دهر و آيه «مودت» را در شأن اهل‌بيت دانسته...<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص432 - 433</ref>و به ظهور حضرت مهدى(عج) نيز اشاره نموده است (براى نمونه: ج 1، ص14، 79، 460، 653، 748 و ج 2، ص450، 560، 642 - 663).
وى در مواضع متعدد، به تكريم على(ع) پرداخته..<ref>ج 1، ص575، 754 و ج 2، ص328، 545، 755</ref>و نزول آيات «ولايت»..<ref>مائده: 55</ref>، '''«اذن واعية»'''..<ref>حاقه: 12</ref>، '''«النبأ العظيم»'''..<ref>نبأ: 2</ref>و '''«نجوى»'''..<ref>مجادله: 12</ref>را در شأن آن حضرت و نزول سوره دهر و آيه «مودت» را در شأن اهل‌بيت دانسته..<ref>عبدالرزاق كاشى، ج 2، ص432 - 433</ref>و به ظهور حضرت مهدى(عج) نيز اشاره نموده است (براى نمونه: ج 1، ص14، 79، 460، 653، 748 و ج 2، ص450، 560، 642 - 663).


با توجه به اين مطالب، مؤلف برخلاف [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، اعتقادات شيعى داشته است؛ بنابراين، جاى ترديد نيست كه اين اثر، نه از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، بلكه از شاگرد مكتب او، عبدالرزاق كاشانى است.
با توجه به اين مطالب، مؤلف برخلاف [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، اعتقادات شيعى داشته است؛ بنابراين، جاى ترديد نيست كه اين اثر، نه از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، بلكه از شاگرد مكتب او، عبدالرزاق كاشانى است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش