پرش به محتوا

التبيان في تفسير القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً'
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً')
خط ۳۷: خط ۳۷:
[[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در مقدمۀ التبيان، با اشاره به انگيزۀ خويش از نوشتن اين تفسير، مى‌گويد كه هيچ يك از علماى شيعه را نديده است كه كتابى در تفسير تمام قرآن و مشتمل بر همۀ انواع علوم و معانى آن نوشته باشد؛ تنها برخى از ايشان به ذكر روايات موجود در كتب حديثى پرداخته‌اند، بى‌آنكه استقصا كنند يا در تفسير مبهمات آن بكوشند.
[[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در مقدمۀ التبيان، با اشاره به انگيزۀ خويش از نوشتن اين تفسير، مى‌گويد كه هيچ يك از علماى شيعه را نديده است كه كتابى در تفسير تمام قرآن و مشتمل بر همۀ انواع علوم و معانى آن نوشته باشد؛ تنها برخى از ايشان به ذكر روايات موجود در كتب حديثى پرداخته‌اند، بى‌آنكه استقصا كنند يا در تفسير مبهمات آن بكوشند.


وى عالمان اهل سنّت را در اين موضوع به سه دسته تقسيم مى‌كند: كسانى چون [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] كه به تطويل هر سخن منقولى را در تفسير قرآن گرد آورده‌اند؛ كسانى كه به اختصار تنها به تفسير الفاظ غريب و مشكل قرآن پرداخته‌اند؛ و كسانى كه راه ميانه پيموده‌اند و بيشتر به علومى توجه كرده‌اند كه خود در آن تبحر داشته‌اند؛ مثلا زجّاج و فرّاء به صرف و نحو، مفضّل بن سلمة به واژگان و اشتقاق الفاظ، ابوعلى جبّائى به كلام و ابوالقاسم بلخى به فقه توجه كرده‌اند. طوسى فقط تفسير [[ابومسلم اصفهانی، محمد بن بحر|ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى]] (متوفى 320) و على بن عيسى رمّانى (متوفى 384)، هر دو از علماى معتزله، را بهترين مى‌داند؛ اما تذكر مى‌دهد كه ايشان نيز گاه به امور غير ضرورى پرداخته‌اند.<ref>براى موارد نقل [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] از تفسير ابومسلم غياثى کرمانى، جاهاى متعدد؛ براى تشابه ميان بخش‌هايى از تفسير التبيان و تفسير رمّانى آيت‌اللّه زاده شيرازى، ج 2، ص486-488</ref>
وى عالمان اهل سنّت را در اين موضوع به سه دسته تقسيم مى‌كند: كسانى چون [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] كه به تطويل هر سخن منقولى را در تفسير قرآن گرد آورده‌اند؛ كسانى كه به اختصار تنها به تفسير الفاظ غريب و مشكل قرآن پرداخته‌اند؛ و كسانى كه راه ميانه پيموده‌اند و بيشتر به علومى توجه كرده‌اند كه خود در آن تبحر داشته‌اند؛ مثلاًزجّاج و فرّاء به صرف و نحو، مفضّل بن سلمة به واژگان و اشتقاق الفاظ، ابوعلى جبّائى به كلام و ابوالقاسم بلخى به فقه توجه كرده‌اند. طوسى فقط تفسير [[ابومسلم اصفهانی، محمد بن بحر|ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى]] (متوفى 320) و على بن عيسى رمّانى (متوفى 384)، هر دو از علماى معتزله، را بهترين مى‌داند؛ اما تذكر مى‌دهد كه ايشان نيز گاه به امور غير ضرورى پرداخته‌اند.<ref>براى موارد نقل [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] از تفسير ابومسلم غياثى کرمانى، جاهاى متعدد؛ براى تشابه ميان بخش‌هايى از تفسير التبيان و تفسير رمّانى آيت‌اللّه زاده شيرازى، ج 2، ص486-488</ref>


بنابراين وى مى‌كوشد كه تفسيرش به اختصار همۀ فنون و علوم قرآنى را در بر گيرد، متشابهات قرآن را توضيح دهد، مباحث كلامى در رد مجبّره و مشبّهه و مجسّمه و جز ايشان را بيان و ادلۀ علماى شيعه بر حقانيت اصول و فروع مذهبشان را با استناد به آيات قرآن بازگو كند.<ref>التبيان، ج 1، مقدمه، ص1-2</ref>
بنابراين وى مى‌كوشد كه تفسيرش به اختصار همۀ فنون و علوم قرآنى را در بر گيرد، متشابهات قرآن را توضيح دهد، مباحث كلامى در رد مجبّره و مشبّهه و مجسّمه و جز ايشان را بيان و ادلۀ علماى شيعه بر حقانيت اصول و فروع مذهبشان را با استناد به آيات قرآن بازگو كند.<ref>التبيان، ج 1، مقدمه، ص1-2</ref>
خط ۶۱: خط ۶۱:
به سبب تبحر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در فقه اماميه و مذاهب اهل سنّت، مباحث فقهى و اصولى نيز در تفسير وى مطرح شده است. وى در ذيل آيات الاحكام، با ذكر رأى فقهاى اماميه در اصل و فروع مسئلۀ مورد بحث، به اختلاف اين آرا با رأى ديگر مذاهب فقهى اهل سنّت اشاره كرده.<ref>ج 3، ص307-308، 449-452، 512-514</ref> و غالبا تفصيل مباحث را به كتاب‌هاى فقهى خود، همچون سه كتاب نهاية و مبسوط و خلاف، ارجاع داده است.<ref>براى نمونه دربارۀ قصاص ج 2، ص103-104؛ دربارۀ اعتكاف ج 2، ص136-137؛ دربارۀ حج ج 2، ص154-160</ref> در پاره‌اى موارد كه اختلافى اساسى ميان فقه شيعه و اهل سنّت وجود دارد، وى با تفصيل بيشتر به بررسى ادلۀ فقهى ديگر مذاهب پرداخته و كوشيده است با تمسك به ظاهر آيه يا حتى با برگرفتن برخى مبانى ايشان، استدلالشان را به گونه‌اى جدلى مخدوش كند و رأى فقهى اماميه را اثبات كند.<ref>براى نمونه مسئلۀ صحت نكاح متعه، ج 3، ص165-167؛ بطلان سه طلاق در يك جلسه، ج 2، ص248؛ بطلان قياس در شرع، ج 9، ص560؛ بطلان عول و تعصيب، ج 7، ص106-107؛ و مسئلۀ ميراث پيامبران، ج 7، ص106، ج 8، ص82-83</ref>
به سبب تبحر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در فقه اماميه و مذاهب اهل سنّت، مباحث فقهى و اصولى نيز در تفسير وى مطرح شده است. وى در ذيل آيات الاحكام، با ذكر رأى فقهاى اماميه در اصل و فروع مسئلۀ مورد بحث، به اختلاف اين آرا با رأى ديگر مذاهب فقهى اهل سنّت اشاره كرده.<ref>ج 3، ص307-308، 449-452، 512-514</ref> و غالبا تفصيل مباحث را به كتاب‌هاى فقهى خود، همچون سه كتاب نهاية و مبسوط و خلاف، ارجاع داده است.<ref>براى نمونه دربارۀ قصاص ج 2، ص103-104؛ دربارۀ اعتكاف ج 2، ص136-137؛ دربارۀ حج ج 2، ص154-160</ref> در پاره‌اى موارد كه اختلافى اساسى ميان فقه شيعه و اهل سنّت وجود دارد، وى با تفصيل بيشتر به بررسى ادلۀ فقهى ديگر مذاهب پرداخته و كوشيده است با تمسك به ظاهر آيه يا حتى با برگرفتن برخى مبانى ايشان، استدلالشان را به گونه‌اى جدلى مخدوش كند و رأى فقهى اماميه را اثبات كند.<ref>براى نمونه مسئلۀ صحت نكاح متعه، ج 3، ص165-167؛ بطلان سه طلاق در يك جلسه، ج 2، ص248؛ بطلان قياس در شرع، ج 9، ص560؛ بطلان عول و تعصيب، ج 7، ص106-107؛ و مسئلۀ ميراث پيامبران، ج 7، ص106، ج 8، ص82-83</ref>


در ميان مباحث اصولى، از همه مهم‌تر آنكه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] دلالت هيچ يك از آيات را بر حجيت خبر واحد نپذيرفته و استدلال به آيۀ نبأ.<ref>ج 9، ص343-344</ref> و آيۀ نفر.<ref>ج 5، ص322</ref> را رد كرده و حتى به برخى آيات، چون '''«لا تقف ما ليس لك به علم»''' (اسراء: 36<nowiki></ref></nowiki>، استناد كرده است تا نشان دهد كه خبر واحد، مفيد علم نيست و عمل بدان حجيتى ندارد.<ref>ج 6، ص477؛ قس عدة الاصول، ج 1، ص336-338 كه در آنجا دليل بر جواز عمل به خبر واحدى را كه راويان موثق اماميه روايت كرده‌اند، اجماع دانسته است</ref> وى همچنين نسخ قرآن را با سنّت جايز دانسته است.<ref>ج 1، ص398</ref> وى استدلال قرآنى مخالفان خويش بر عدم جواز نسخ قرآن به سنّت - مثلا استدلال به آيۀ '''«قل ما يكون لى أن ابدّله من تلقاء نفسى»''' (يونس: 15) - را با ادلۀ خويش رد كرده است.<ref>ج 5، ص350-351</ref> وى در موضوع تجرّى، عزم بر فسق را فسق دانسته و به آيۀ 19 سورۀ نور استناد كرده، زيرا در اين آيه خداوند به دوستدار شيوع فحشا وعدۀ عذاب داده است.<ref>ج 7، ص419</ref>
در ميان مباحث اصولى، از همه مهم‌تر آنكه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] دلالت هيچ يك از آيات را بر حجيت خبر واحد نپذيرفته و استدلال به آيۀ نبأ.<ref>ج 9، ص343-344</ref> و آيۀ نفر.<ref>ج 5، ص322</ref> را رد كرده و حتى به برخى آيات، چون '''«لا تقف ما ليس لك به علم»''' (اسراء: 36<nowiki></ref></nowiki>، استناد كرده است تا نشان دهد كه خبر واحد، مفيد علم نيست و عمل بدان حجيتى ندارد.<ref>ج 6، ص477؛ قس عدة الاصول، ج 1، ص336-338 كه در آنجا دليل بر جواز عمل به خبر واحدى را كه راويان موثق اماميه روايت كرده‌اند، اجماع دانسته است</ref> وى همچنين نسخ قرآن را با سنّت جايز دانسته است.<ref>ج 1، ص398</ref> وى استدلال قرآنى مخالفان خويش بر عدم جواز نسخ قرآن به سنّت - مثلاًاستدلال به آيۀ '''«قل ما يكون لى أن ابدّله من تلقاء نفسى»''' (يونس: 15) - را با ادلۀ خويش رد كرده است.<ref>ج 5، ص350-351</ref> وى در موضوع تجرّى، عزم بر فسق را فسق دانسته و به آيۀ 19 سورۀ نور استناد كرده، زيرا در اين آيه خداوند به دوستدار شيوع فحشا وعدۀ عذاب داده است.<ref>ج 7، ص419</ref>


منازعات كلامى در عصر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، به التبيان صبغۀ كلامى خاصى بخشيده است تا آنجا كه شايد بتوان همچون طباطبائى.<ref>ص 50-51</ref>، آن را تفسير كلامى خواند. پيش از اين اثر، تفاسير كلامى مختصر يا مبسوطى نوشته شده بود، از قبيل حقائق التأويل [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]، دو كتاب متشابه القرآن و تنزيه القرآن عن المطاعن قاضى عبدالجبّار معتزلى و مكتوبات تفسيرى چندى از ابوالقاسم بلخى، ابوعلى جبّائى، على بن عيسى رمّانى و [[ابومسلم اصفهانی، محمد بن بحر|ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى]]. همچنين استدلال پيروان هر يك از فِرَق كلامى به آيات متشابه قرآن، تفسير را عرصۀ جدل‌هاى ايشان در توجيه عقايد خويش ساخته بود. [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] با اشاره به فراوانى و گستردگى اين مباحث كلامى و نيز اسامى پاره‌اى از متكلمان ياد شده، در مقدمۀ التبيان.<ref>ج 1، ص1-2</ref> وعده مى‌دهد كه راجع به متشابهات قرآن سخن بگويد و مطاعن ملحدان و مبطلانى چون مجبّره و مشبّهه و مجسّمه را پاسخ دهد. از سوى ديگر همواره در تفسير خود «نظر» و تحقيق در دين را واجب، و تقليد در اين امر را باطل مى‌شمارد.<ref>ج 4، ص39-40، ج 7، ص16، ج 9، ص192، ج 10، ص69</ref> و بر حسن و صحت مجادله در اين امور دلايل و شواهدى از قرآن كريم اقامه مى‌كند.<ref>ج 4، ص192، ج 7، ص27، ج 8، ص214</ref>
منازعات كلامى در عصر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، به التبيان صبغۀ كلامى خاصى بخشيده است تا آنجا كه شايد بتوان همچون طباطبائى.<ref>ص 50-51</ref>، آن را تفسير كلامى خواند. پيش از اين اثر، تفاسير كلامى مختصر يا مبسوطى نوشته شده بود، از قبيل حقائق التأويل [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]، دو كتاب متشابه القرآن و تنزيه القرآن عن المطاعن قاضى عبدالجبّار معتزلى و مكتوبات تفسيرى چندى از ابوالقاسم بلخى، ابوعلى جبّائى، على بن عيسى رمّانى و [[ابومسلم اصفهانی، محمد بن بحر|ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى]]. همچنين استدلال پيروان هر يك از فِرَق كلامى به آيات متشابه قرآن، تفسير را عرصۀ جدل‌هاى ايشان در توجيه عقايد خويش ساخته بود. [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] با اشاره به فراوانى و گستردگى اين مباحث كلامى و نيز اسامى پاره‌اى از متكلمان ياد شده، در مقدمۀ التبيان.<ref>ج 1، ص1-2</ref> وعده مى‌دهد كه راجع به متشابهات قرآن سخن بگويد و مطاعن ملحدان و مبطلانى چون مجبّره و مشبّهه و مجسّمه را پاسخ دهد. از سوى ديگر همواره در تفسير خود «نظر» و تحقيق در دين را واجب، و تقليد در اين امر را باطل مى‌شمارد.<ref>ج 4، ص39-40، ج 7، ص16، ج 9، ص192، ج 10، ص69</ref> و بر حسن و صحت مجادله در اين امور دلايل و شواهدى از قرآن كريم اقامه مى‌كند.<ref>ج 4، ص192، ج 7، ص27، ج 8، ص214</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش