۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
وی در ادامه مینویسد: قرآن کریم با عناصر فرهنگ زمان خویش سهگونه برخورد داشته است: عناصر مثبت فرهنگی عرب (مثل حج ابراهیمی و لعان و اعتقاد به جن و سحر و...) را پذیرفته و پیرایش و تکمیل کرده است. از عناصر منفی و خرافات عرب جاهلی یا نام نبرده و صرفا از آن تعبیر به حکم جاهلیت کرده و یا آن را نمیپذیرد. از نمونههای این مورد عبادت آنان است که بهصورت صفیر کشیدن و دست بر هم زدن بود، یا قانون ظهار و عقاید جاهلانه آنان درباره اجنه یا دختر و پسر قرار دادن برای خدا یا بحیره، سائبه، وصیله و حام که از احکام جاهلی بودند و قرآن بر آنها خط بطلان کشیده است. قرآن، از زبان قوم و تشبیهات و لغاتشان برای فهماندن منظورش بهره برده است<ref>ر.ک: همان، ص87-94</ref>. | وی در ادامه مینویسد: قرآن کریم با عناصر فرهنگ زمان خویش سهگونه برخورد داشته است: عناصر مثبت فرهنگی عرب (مثل حج ابراهیمی و لعان و اعتقاد به جن و سحر و...) را پذیرفته و پیرایش و تکمیل کرده است. از عناصر منفی و خرافات عرب جاهلی یا نام نبرده و صرفا از آن تعبیر به حکم جاهلیت کرده و یا آن را نمیپذیرد. از نمونههای این مورد عبادت آنان است که بهصورت صفیر کشیدن و دست بر هم زدن بود، یا قانون ظهار و عقاید جاهلانه آنان درباره اجنه یا دختر و پسر قرار دادن برای خدا یا بحیره، سائبه، وصیله و حام که از احکام جاهلی بودند و قرآن بر آنها خط بطلان کشیده است. قرآن، از زبان قوم و تشبیهات و لغاتشان برای فهماندن منظورش بهره برده است<ref>ر.ک: همان، ص87-94</ref>. | ||
جلد دوم با عنوان «شمیم مهر»، به مسائل مربوط به انسان و آفرینش و نفس و پرورش و برخی سؤالات گوناگون پرداخته است. جلد سوم، «باران مهر» نامگذاری شده و در آن سؤالات مربوط به مبدأ، جهان، انسان، پیامبران و... بررسی شده است. اسامی سایر مجلدات چنین است: جلد چهارم، «شبنم مهر»؛ جلد پنجم، «دانش مهر»؛ جلد ششم، «علوم مهر»؛ جلدهای هفتم و هشتم، «روابط دختر و پسر»؛ نهم و دهم، «پیامبر مهر» و یازدهم و دوازدهم، «مهر مهدوی». همان طور که از تنوع نامهای مجلدات پیداست، مسائل مطرحشده در آنها نیز متنوع و زیاد است؛ | جلد دوم با عنوان «شمیم مهر»، به مسائل مربوط به انسان و آفرینش و نفس و پرورش و برخی سؤالات گوناگون پرداخته است. جلد سوم، «باران مهر» نامگذاری شده و در آن سؤالات مربوط به مبدأ، جهان، انسان، پیامبران و... بررسی شده است. اسامی سایر مجلدات چنین است: جلد چهارم، «شبنم مهر»؛ جلد پنجم، «دانش مهر»؛ جلد ششم، «علوم مهر»؛ جلدهای هفتم و هشتم، «روابط دختر و پسر»؛ نهم و دهم، «پیامبر مهر» و یازدهم و دوازدهم، «مهر مهدوی». همان طور که از تنوع نامهای مجلدات پیداست، مسائل مطرحشده در آنها نیز متنوع و زیاد است؛ مثلاًدر فصل چهارم از جلد دهم که معنون به عنوان پیامبر مهر 2، شده است، این مسئله را مطرح میکند که امروزه، برخی پیامبر اکرم(ص) را جنگطلب معرفی کرده و در تقابل با حضرت عیسی(ع) قرار میدهند. او کاریکاتورهای توهینآمیز برخی مطبوعات غربی در سال 1384ش را نمونهای از این نوع تفکر میداند و برای پاسخگویی به این مطلب، خواننده را دعوت میکند که با سیر در منش اخلاقی پیامبر(ص)، واقعیت را جویا شود. وی با ذکر نمونههایی از رفتار پیامبر(ص) مینویسد: تاریخ بشر، صلحجوتر از پیامبر اعظم(ص) را به خود ندیده و «سیرهى نظامى پیامبر اکرم(ص) ظرفیت لازم براى تدوین قانونى بینالمللى، براى رعایت اصول انسانى در جنگها و برقرارى صلح بر پایهى عدالت را دارد؛ ازاینرو لازم است اندیشمندان در تدوین این امر مهم همت گمارند»<ref>ر.ک: همان، ص193-201</ref>. | ||
او مینویسد: اغلب جنگهای پیامبر(ص) بدون خونریزی پایان مییافت؛ یعنی از حدود 28 جنگ، 17 جنگ به صلح انجامید یا بدون درگیری پایان یافت. برخورد کریمانه آن حضرت با اسیران از دیگر نمونههای صلحطلبی ایشان است. نوع برخورد حضرتش در ماجرای فتح مکه در تاریخ نظیر ندارد. پیامبر اعظم(ص) هیچگاه آغازگر جنگ نبود؛ زیرا آغاز جنگ را نشان یاغیگری میدانست. از شیوههای ایشان، اتمام حجت و دعوت به صلح قبل از جنگ بود. نمونههای بارز این امر را در جنگ احزاب و بدر میتوان مشاهده کرد. «پیامبر اعظم(ص) در یکى از جنگها خطاب به سربازان اسلام مىفرمایند: شما در این سفر به مردمى برخورد مىکنید که در صومعهها و پرستشگاههاى خود سرگرم عبادت و از اجتماع برکنارند و به هیچ حزب و دستهاى بستگى ندارند؛ هشیار باشید و هیچگونه تعرضى نسبت به آنها ننمایید، ایشان را نکشید و مزاحمشان نشوید، زنان و بانوان را که پرورشدهندهى نسل آیندهاند، به قتل نرسانید. کودکان و اطفال را از دم تیغ نگذرانید، درختى را که مىتواند به حال جامعه سودمند باشد قطع نکنید. ساختمانى که موجب رفاه و آسایش مردم است، ویران نکنید» و این حاکی از اهتمام آن حضرت به رعایت حال زنان و فرزندان و... در جنگها است. نمونههای عفو و بخشش آن حضرت در جنگها، مانند جریانی که درباره عمویش حمزه پس از دیدن بدن مثلهشدهاش برای پیامبر(ص) رخ داد و منجر به نزول آیه 126 سوره نحل شد، هم دلالت بر صلحجو بودن آن حضرت(ص) دارد. بسیاری از جنگهایی که بر آن حضرت تحمیل شد از سر پیمانشکنی طرف مقابل بود؛ مثل جنگ با بنیقینقاع، بنینضیر، بنیقریظه و خیبر<ref>ر.ک: همان</ref>. | او مینویسد: اغلب جنگهای پیامبر(ص) بدون خونریزی پایان مییافت؛ یعنی از حدود 28 جنگ، 17 جنگ به صلح انجامید یا بدون درگیری پایان یافت. برخورد کریمانه آن حضرت با اسیران از دیگر نمونههای صلحطلبی ایشان است. نوع برخورد حضرتش در ماجرای فتح مکه در تاریخ نظیر ندارد. پیامبر اعظم(ص) هیچگاه آغازگر جنگ نبود؛ زیرا آغاز جنگ را نشان یاغیگری میدانست. از شیوههای ایشان، اتمام حجت و دعوت به صلح قبل از جنگ بود. نمونههای بارز این امر را در جنگ احزاب و بدر میتوان مشاهده کرد. «پیامبر اعظم(ص) در یکى از جنگها خطاب به سربازان اسلام مىفرمایند: شما در این سفر به مردمى برخورد مىکنید که در صومعهها و پرستشگاههاى خود سرگرم عبادت و از اجتماع برکنارند و به هیچ حزب و دستهاى بستگى ندارند؛ هشیار باشید و هیچگونه تعرضى نسبت به آنها ننمایید، ایشان را نکشید و مزاحمشان نشوید، زنان و بانوان را که پرورشدهندهى نسل آیندهاند، به قتل نرسانید. کودکان و اطفال را از دم تیغ نگذرانید، درختى را که مىتواند به حال جامعه سودمند باشد قطع نکنید. ساختمانى که موجب رفاه و آسایش مردم است، ویران نکنید» و این حاکی از اهتمام آن حضرت به رعایت حال زنان و فرزندان و... در جنگها است. نمونههای عفو و بخشش آن حضرت در جنگها، مانند جریانی که درباره عمویش حمزه پس از دیدن بدن مثلهشدهاش برای پیامبر(ص) رخ داد و منجر به نزول آیه 126 سوره نحل شد، هم دلالت بر صلحجو بودن آن حضرت(ص) دارد. بسیاری از جنگهایی که بر آن حضرت تحمیل شد از سر پیمانشکنی طرف مقابل بود؛ مثل جنگ با بنیقینقاع، بنینضیر، بنیقریظه و خیبر<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش