۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
کتاب دوم، درباره معرفت و تبیین طبیعت است. مهمترین مباحثی که در این کتاب وجود دارد، بحث از طبیعت و صناعت، شناخت طبیعت و معارف وابسته به آن، علت و شرایط ضرورت، بیان نظریات درباره بخت و امر خودبهخودی و صحبت از وجود یا عدم وجود بخت و اتفاق و بیان خصوصیات آن و تفاوت بخت و امر خودبهخودی و... است. نویسنده، همچنین به بیان انواع چهارگانه علت و ضرورت شناخت آنها برای عالم طبیعی و فرایندهای طبیعی و غایات آنها و ضرورت ارتباط بین غایت و امر طبیعی صحبت میکند<ref>ر.ک: همان، ص122-152</ref>. | کتاب دوم، درباره معرفت و تبیین طبیعت است. مهمترین مباحثی که در این کتاب وجود دارد، بحث از طبیعت و صناعت، شناخت طبیعت و معارف وابسته به آن، علت و شرایط ضرورت، بیان نظریات درباره بخت و امر خودبهخودی و صحبت از وجود یا عدم وجود بخت و اتفاق و بیان خصوصیات آن و تفاوت بخت و امر خودبهخودی و... است. نویسنده، همچنین به بیان انواع چهارگانه علت و ضرورت شناخت آنها برای عالم طبیعی و فرایندهای طبیعی و غایات آنها و ضرورت ارتباط بین غایت و امر طبیعی صحبت میکند<ref>ر.ک: همان، ص122-152</ref>. | ||
از نگاه وی، موجوداتی را که میبینیم، میتوانیم در دو دسته کلی بگنجانیم؛ یعنی یا بگوییم آنها مستقیما فعل و ساخته طبیعت هستند و یا اینکه از علتهای دیگر به وجود آمدهاند؛ | از نگاه وی، موجوداتی را که میبینیم، میتوانیم در دو دسته کلی بگنجانیم؛ یعنی یا بگوییم آنها مستقیما فعل و ساخته طبیعت هستند و یا اینکه از علتهای دیگر به وجود آمدهاند؛ مثلاًطبیعت است که حیوانات و اجزای مختلف جسم آنها را به وجود آورده. همچنین، گیاهان، عناصر بسیطی مانند خاک و آتش و هوا و آب، فعل طبیعت هستند<ref>ر.ک: همان، ص122</ref>. | ||
محور مباحث سومین کتاب، حرکت و نامتناهی است. نویسنده در این کتاب به تعریف حرکت و بیان هریک از حرکت و محرک و متحرک، وجود نامتناهی و بیان اقسام آن و همچنین وجود متناهی، میپردازد. او در این کتاب، نظریات فیثاغوری و افلاطونی در مورد موجودیت مستقل نامتناهی را نقد میکند<ref>ر.ک: همان، ص152-181</ref>. | محور مباحث سومین کتاب، حرکت و نامتناهی است. نویسنده در این کتاب به تعریف حرکت و بیان هریک از حرکت و محرک و متحرک، وجود نامتناهی و بیان اقسام آن و همچنین وجود متناهی، میپردازد. او در این کتاب، نظریات فیثاغوری و افلاطونی در مورد موجودیت مستقل نامتناهی را نقد میکند<ref>ر.ک: همان، ص152-181</ref>. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
درباره علت حرکت، نویسنده از این بحث میکند که هر حرکتی را محرکی است و این دو همراه هم هستند. در این کتاب (کتاب هفتم)، همچنین مقایسه حرکات و تناسبشان نیز بیان میشوند و ارتباط دگرگونیها با کیفیات محسوس توضیح مییابند<ref>ر.ک: همان، ص304-325</ref>. | درباره علت حرکت، نویسنده از این بحث میکند که هر حرکتی را محرکی است و این دو همراه هم هستند. در این کتاب (کتاب هفتم)، همچنین مقایسه حرکات و تناسبشان نیز بیان میشوند و ارتباط دگرگونیها با کیفیات محسوس توضیح مییابند<ref>ر.ک: همان، ص304-325</ref>. | ||
حرکت، ممکن است واحد در جنس باشد یا در نوع یا در عدد. حرکت واحد در جنس هنگامی است که در همان مقوله واقع شود؛ | حرکت، ممکن است واحد در جنس باشد یا در نوع یا در عدد. حرکت واحد در جنس هنگامی است که در همان مقوله واقع شود؛ مثلاًدر جوهر یا در کیف یا هر مقوله دیگری که قابل حرکت است. همچنین حرکت میتواند واحد در نوع باشد، هنگامی که از یک مماثل به مماثل آن در نوع، حرکت کنیم؛ مثلاًاز سپیدی به سیاهی یا از حُسن به قبح و...<ref>ر.ک: همان، ص306</ref>. | ||
او در کتاب هشتم، در پی اثبات جاودانگی حرکت است و ایرادات به این نظریه را پاسخ میدهد. وی از محرک غیر متحرک اول، بیان حرکت مستدیر و اینکه این نوع از حرکت، نوع اولیه جنبش است و تنها این نوع از حرکت است که پیوسته و نامتناهی است، صحبت میکند و همچنین شرح میدهد که محرک اول، اجزا و مقدار ندارد<ref>ر.ک: همان، ص304-386</ref>. | او در کتاب هشتم، در پی اثبات جاودانگی حرکت است و ایرادات به این نظریه را پاسخ میدهد. وی از محرک غیر متحرک اول، بیان حرکت مستدیر و اینکه این نوع از حرکت، نوع اولیه جنبش است و تنها این نوع از حرکت است که پیوسته و نامتناهی است، صحبت میکند و همچنین شرح میدهد که محرک اول، اجزا و مقدار ندارد<ref>ر.ک: همان، ص304-386</ref>. |
ویرایش