پرش به محتوا

شرح معالم أصول‌الدين للإمام فخرالدين الرازي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً'
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً')
خط ۴۶: خط ۴۶:
«قوله: (فهذا مختصر مشتمل على أنواع من العلوم المهمّة)؛ منظورش از علوم مهمه در جمله: «این اثر مختصری است که انواع علوم مهمه را در بر دارد»، علومی است که درباره اصول دین باشند. این علوم در دین مهم هستند؛ زیرا یادگیری آنها از اسباب سعادت ابدی و خلود در بهشت و نجات از عذاب است»<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>.
«قوله: (فهذا مختصر مشتمل على أنواع من العلوم المهمّة)؛ منظورش از علوم مهمه در جمله: «این اثر مختصری است که انواع علوم مهمه را در بر دارد»، علومی است که درباره اصول دین باشند. این علوم در دین مهم هستند؛ زیرا یادگیری آنها از اسباب سعادت ابدی و خلود در بهشت و نجات از عذاب است»<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>.


او سپس عبارت «فأوّلها: علم أصول الدّين»، در خطبه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را شرح می‎دهد؛ علم اصول دین به این جهت اول این علوم به حساب می‎آید که شناختش، شرط در شناخت سایر علوم است و شرط، بالذات باید مقدم بر مشروط باشد؛ به‎علاوه، این علم، اشرف علوم است؛ زیرا شرف العلم بشرف معلومه و از آنجایی که اجلّ از الله تعالی و صفات او وجود ندارد، علم به او و صفاتش از اجل و اشرف علوم خواهد بود... این علم را «اصول دین» نامیده‎اند؛ زیرا اسلام بر آن بنا شده و دین هم نزد خداوند، اسلام است؛ '''إن الدين عند الله الإسلام'''... به آن «علم کلام» نیز گفته‎اند و در توجیه آن وجوهی ذکر شده است؛ از جمله اینکه متکلمان، این علم را تبویب کرده و هر بابی را با عنوان: باب الكلام في... معنون نموده‎اند؛ مثلا گفته‎اند: باب القول أو الكلام في إثبات العلم بحدوث العالم، باب الكلام في إثبات العلم بوجود الصانع، باب الكلام في ما يجب للّه تعالى من الصفات النفسية و المعنوية... برخی نیز در توجیه نام‎گذاری آن به علم کلام گفته‎اند: ازآن‎رو که هرگاه کسی از «ظاهریه» درباره مسائل این علم می‎پرسید، آنان با عبارت «هذا ما نهينا عن الكلام فيه»، به او پاسخ می‎دادند، این عبارت شیوع پیدا کرد و این علم را «علم کلام» نامیدند. برخی دیگر نیز در توجیه این نام‎گذاری گفته‎اند: شرف آدمی بر سایر حیوانات به قوه ناطقه فکریه اوست و هرکه دارای این قوه باشد، در انواع خلقت، اشرف است. از آنجایی که شناخت این علم از سخت‎ترین و دقیق‎ترین کارهاست و تمییز میان حق و باطل در عقد و صدق و کذب در قول، با این علم حاصل می‎گردد، آموختن آن از بزرگ‎ترین اسباب ظاهرکننده این قوه است؛ ازاین‎رو از باب اطلاق اسم سبب بر مسبب، آن را علم کلام نامیده‎اند<ref>ر.ک: همان، ص42-43</ref>.
او سپس عبارت «فأوّلها: علم أصول الدّين»، در خطبه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را شرح می‎دهد؛ علم اصول دین به این جهت اول این علوم به حساب می‎آید که شناختش، شرط در شناخت سایر علوم است و شرط، بالذات باید مقدم بر مشروط باشد؛ به‎علاوه، این علم، اشرف علوم است؛ زیرا شرف العلم بشرف معلومه و از آنجایی که اجلّ از الله تعالی و صفات او وجود ندارد، علم به او و صفاتش از اجل و اشرف علوم خواهد بود... این علم را «اصول دین» نامیده‎اند؛ زیرا اسلام بر آن بنا شده و دین هم نزد خداوند، اسلام است؛ '''إن الدين عند الله الإسلام'''... به آن «علم کلام» نیز گفته‎اند و در توجیه آن وجوهی ذکر شده است؛ از جمله اینکه متکلمان، این علم را تبویب کرده و هر بابی را با عنوان: باب الكلام في... معنون نموده‎اند؛ مثلاًگفته‎اند: باب القول أو الكلام في إثبات العلم بحدوث العالم، باب الكلام في إثبات العلم بوجود الصانع، باب الكلام في ما يجب للّه تعالى من الصفات النفسية و المعنوية... برخی نیز در توجیه نام‎گذاری آن به علم کلام گفته‎اند: ازآن‎رو که هرگاه کسی از «ظاهریه» درباره مسائل این علم می‎پرسید، آنان با عبارت «هذا ما نهينا عن الكلام فيه»، به او پاسخ می‎دادند، این عبارت شیوع پیدا کرد و این علم را «علم کلام» نامیدند. برخی دیگر نیز در توجیه این نام‎گذاری گفته‎اند: شرف آدمی بر سایر حیوانات به قوه ناطقه فکریه اوست و هرکه دارای این قوه باشد، در انواع خلقت، اشرف است. از آنجایی که شناخت این علم از سخت‎ترین و دقیق‎ترین کارهاست و تمییز میان حق و باطل در عقد و صدق و کذب در قول، با این علم حاصل می‎گردد، آموختن آن از بزرگ‎ترین اسباب ظاهرکننده این قوه است؛ ازاین‎رو از باب اطلاق اسم سبب بر مسبب، آن را علم کلام نامیده‎اند<ref>ر.ک: همان، ص42-43</ref>.


نویسنده، در ادامه مقدمه بحثش، درباره حقیقت، غایت و فایده علم کلام توضیح می‎دهد<ref>ر.ک: همان، ص43-46</ref>.
نویسنده، در ادامه مقدمه بحثش، درباره حقیقت، غایت و فایده علم کلام توضیح می‎دهد<ref>ر.ک: همان، ص43-46</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش