پرش به محتوا

حدیث ولایت در روایت صحابه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً'
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً')
خط ۴۶: خط ۴۶:
او می‌نویسد: «ناگفته نماند که این حدیث شریف به طرق متواتر، بلکه فوق تواتر در حدودی که در حوزه بررسی ما قرار گرفته، از یک‌صدوسی‌وهفت تن از اصحاب رسول خدا(ص) روایت شده است که اینک اسامی هرکدام از آنها را یکی پس از دیگری برحسب حروف الفبا عنوان کرده و پس از ایراد ترجمه کوتاهی از وی به‌منظور معرفی او، حدیثش را با اسناد و الفاظ آن به عرض خواننده عزیز می‌رسانیم و سپس به درج روایات تابعین و پس از آن به ارائه روایات اعلام حدیث از قرن سوم تا قرن حاضر می‌پردازیم وسرانجام پس از بررسی درباره عناوینی در این زمینه، به بررسی دلالت حدیث خواهیم پرداخت»<ref>همان، ص18-19</ref>
او می‌نویسد: «ناگفته نماند که این حدیث شریف به طرق متواتر، بلکه فوق تواتر در حدودی که در حوزه بررسی ما قرار گرفته، از یک‌صدوسی‌وهفت تن از اصحاب رسول خدا(ص) روایت شده است که اینک اسامی هرکدام از آنها را یکی پس از دیگری برحسب حروف الفبا عنوان کرده و پس از ایراد ترجمه کوتاهی از وی به‌منظور معرفی او، حدیثش را با اسناد و الفاظ آن به عرض خواننده عزیز می‌رسانیم و سپس به درج روایات تابعین و پس از آن به ارائه روایات اعلام حدیث از قرن سوم تا قرن حاضر می‌پردازیم وسرانجام پس از بررسی درباره عناوینی در این زمینه، به بررسی دلالت حدیث خواهیم پرداخت»<ref>همان، ص18-19</ref>


نویسنده در این کتاب، روایت‌های گوناگون حدیث ولایت را درباره ماجرای غدیر خم ذکر می‌کند و تواتر آن را نتیجه می‌گیرد. او به ذکر بیوگرافی مختصر راویان حدیث ولایت و راویان از آنها می‌پردازد و بعضا از برخی روایات دفع اشکال کرده و روایت مورد استناد را شفاف‌سازی می‌کند؛ مثلا او در مورد ابوهارون عبدی، تضعیف وی از جانب اهل سنت را به دلیل وجود یکی از صفات وی (گرایش به تشیع، دروغ‌پردازی و انحراف از عثمان) می‌داند و نسبت‌هایی را که به او داده‌اند نقد و بررسی کرده و وی را تقویت کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص59-66</ref>
نویسنده در این کتاب، روایت‌های گوناگون حدیث ولایت را درباره ماجرای غدیر خم ذکر می‌کند و تواتر آن را نتیجه می‌گیرد. او به ذکر بیوگرافی مختصر راویان حدیث ولایت و راویان از آنها می‌پردازد و بعضا از برخی روایات دفع اشکال کرده و روایت مورد استناد را شفاف‌سازی می‌کند؛ مثلاًاو در مورد ابوهارون عبدی، تضعیف وی از جانب اهل سنت را به دلیل وجود یکی از صفات وی (گرایش به تشیع، دروغ‌پردازی و انحراف از عثمان) می‌داند و نسبت‌هایی را که به او داده‌اند نقد و بررسی کرده و وی را تقویت کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص59-66</ref>


او در میان این مطالب، تعریضی هم به قتل عثمان (به‌خاطر روحیات خاص وی در کتمان حقیقت) و کمک [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] با آب رساندن به وی در دوران محاصره و ملامت انقلابیون توسط آن حضرت(ع) می‌زند<ref>ر.ک: همان، ص68-72</ref>و اغراض برخی از انقلابیون در اقدام علیه عثمان را بر اساس شواهد تاریخی فاش می‌کند؛ مثلا غرض طلحه و زبیر را گرفتن سهمشان از حق ریاست می‌داند<ref>ر.ک: همان، ص72-74</ref>انگیزه بقیه افراد هم انتقام‌جویی یا ترس از خسارت دیدن از انقلابیون علیه عثمان و... بود<ref>ر.ک: همان، ص76-78</ref>
او در میان این مطالب، تعریضی هم به قتل عثمان (به‌خاطر روحیات خاص وی در کتمان حقیقت) و کمک [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] با آب رساندن به وی در دوران محاصره و ملامت انقلابیون توسط آن حضرت(ع) می‌زند<ref>ر.ک: همان، ص68-72</ref>و اغراض برخی از انقلابیون در اقدام علیه عثمان را بر اساس شواهد تاریخی فاش می‌کند؛ مثلاًغرض طلحه و زبیر را گرفتن سهمشان از حق ریاست می‌داند<ref>ر.ک: همان، ص72-74</ref>انگیزه بقیه افراد هم انتقام‌جویی یا ترس از خسارت دیدن از انقلابیون علیه عثمان و... بود<ref>ر.ک: همان، ص76-78</ref>


نویسنده در قسمتی دیگر از کتاب، پارس کردن سگ‌های حوأب برای عایشه و آگاهی وی از روایتی که پیامبر در این‌باره برایش نقل کرده بود را دلیلی بر رد ادعای کسانی قرار می‌دهد که معتقدند عایشه در جمل به اجتهاد خودش عمل کرده است؛ زیرا اجتهاد او اجتهاد در مقابل نص است. سپس بر فرض عبور از این اشکال، اشکالات دیگری را بر نظریه این افراد وارد می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص141-151</ref>و در نهایت، بحث اجتهاد عایشه را از اساس منتفی می‌داند و دلایلی بر این امر اقامه می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص152-160</ref>
نویسنده در قسمتی دیگر از کتاب، پارس کردن سگ‌های حوأب برای عایشه و آگاهی وی از روایتی که پیامبر در این‌باره برایش نقل کرده بود را دلیلی بر رد ادعای کسانی قرار می‌دهد که معتقدند عایشه در جمل به اجتهاد خودش عمل کرده است؛ زیرا اجتهاد او اجتهاد در مقابل نص است. سپس بر فرض عبور از این اشکال، اشکالات دیگری را بر نظریه این افراد وارد می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص141-151</ref>و در نهایت، بحث اجتهاد عایشه را از اساس منتفی می‌داند و دلایلی بر این امر اقامه می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص152-160</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش