۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =') |
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
نويسنده در مقدمه، روش خود را در نگارش توضيح داده است. | نويسنده در مقدمه، روش خود را در نگارش توضيح داده است. | ||
وى در بيان برخى حكايات كه از راويان شنيده، اختصار را رعايت كرده و اسناد آنها را حذف نموده است. در ترتيب الفبايى نام شهرها، علاوه بر حرف اوّل، حرف دوم و سوم تا آخر نيز لحاظ شده است. به اين ترتيب، مطالب از الف ممدوده آغاز شده است؛ | وى در بيان برخى حكايات كه از راويان شنيده، اختصار را رعايت كرده و اسناد آنها را حذف نموده است. در ترتيب الفبايى نام شهرها، علاوه بر حرف اوّل، حرف دوم و سوم تا آخر نيز لحاظ شده است. به اين ترتيب، مطالب از الف ممدوده آغاز شده است؛ مثلاًمدخل «الآبري» (منسوب به قريهاى از سجستان) را در «باب الألفين» پس از مدخل «الآبجي» آورده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12729/2/63 ج1، ص63]</ref> | ||
در باب «الألف و الباء».<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12729/2/69 همان، ص69]</ref>مدخلهاى «الإباحتي»، «الأبّار»، «الإباضي»، «الأباوردي»، «الأبح»، «الأبدي»، «الأبرادي»، «الأبرص» و... تا آخر به همين ترتيب فهرست شدهاند.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12729/2/85 همان، ص85]</ref> | در باب «الألف و الباء».<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12729/2/69 همان، ص69]</ref>مدخلهاى «الإباحتي»، «الأبّار»، «الإباضي»، «الأباوردي»، «الأبح»، «الأبدي»، «الأبرادي»، «الأبرص» و... تا آخر به همين ترتيب فهرست شدهاند.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12729/2/85 همان، ص85]</ref> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
وى پس از بيان نسب پيامبر(ص)، به ذكر نسب بنى هاشم.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12729/2/15 همان، ص15]</ref>و بعد از آن، به ذكر نسب قريش.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12729/2/17 همان، ص17]</ref>، سپس به ذكر نسب عرب.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12729/2/19 همان، ص19]</ref>و قبايل مضر، قحطان، كهلان، قضاعه و برخى قبايل ديگر پرداخته و سپس «باب الألفين» را آغاز كرده است. | وى پس از بيان نسب پيامبر(ص)، به ذكر نسب بنى هاشم.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12729/2/15 همان، ص15]</ref>و بعد از آن، به ذكر نسب قريش.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12729/2/17 همان، ص17]</ref>، سپس به ذكر نسب عرب.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12729/2/19 همان، ص19]</ref>و قبايل مضر، قحطان، كهلان، قضاعه و برخى قبايل ديگر پرداخته و سپس «باب الألفين» را آغاز كرده است. | ||
نويسنده مسافرتهاى فراوانى به شهرها، روستاها و سرزمينهاى مختلف كرده و با عالمان و محدثان بسيارى ديدار و گفتگو كرده است و سپس با تنظيم ديدهها و شنيدههاى خود، قسمت اعظم كتاب را سامان داده است؛ | نويسنده مسافرتهاى فراوانى به شهرها، روستاها و سرزمينهاى مختلف كرده و با عالمان و محدثان بسيارى ديدار و گفتگو كرده است و سپس با تنظيم ديدهها و شنيدههاى خود، قسمت اعظم كتاب را سامان داده است؛ مثلاًدر جايى نوشته «كتبت عنه من حفظه».<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12731/2/6 ج3، ص6]</ref>؛ به سخن ديگر، بيشتر منابع «الأنساب» بهصورت شفاهى بوده است؛ بهعلاوه اينكه [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] از منابع كتب فراوان ديگرى هم كه در دست داشته، سود جسته است. برخى از اين منابع عبارتند از: | ||
الف)- [[تاریخ نیشابور]]، اثر [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم ابوعبدالله حافظ نيشابورى]]: [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] از اين اثر بيش از منابع ديگر بهره برده و در سراسر فصلهاى مختلف «الأنساب»، بارها به آن ارجاع داده يا از آن روايت كرده است؛ | الف)- [[تاریخ نیشابور]]، اثر [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم ابوعبدالله حافظ نيشابورى]]: [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] از اين اثر بيش از منابع ديگر بهره برده و در سراسر فصلهاى مختلف «الأنساب»، بارها به آن ارجاع داده يا از آن روايت كرده است؛ | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
و)- تاريخ جرجان، اثر حمزة بن يوسف سهمى. | و)- تاريخ جرجان، اثر حمزة بن يوسف سهمى. | ||
نويسنده به مذهب اهل سنّت اعتقاد داشته و از ميان ائمه چهارگانه اهل سنّت، بيشتر به شافعى و [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] گرايش دارد. وى در لابهلاى نوشتههاى خود، گاه به گاه عقايد خود را آشكار كرده و بر مبناى آنها درباره محدثان و راويان شيعه اظهار نظر كرده است؛ | نويسنده به مذهب اهل سنّت اعتقاد داشته و از ميان ائمه چهارگانه اهل سنّت، بيشتر به شافعى و [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] گرايش دارد. وى در لابهلاى نوشتههاى خود، گاه به گاه عقايد خود را آشكار كرده و بر مبناى آنها درباره محدثان و راويان شيعه اظهار نظر كرده است؛ مثلاًدر جايى، همعقيده با ابوحاتم بن حبان بستى، مؤلف «الثقات» گفته است: «جعفر بن سليمان ضبعى يكى از ثقات و راويان معتبر است؛ تنها عيب او ميل و ارادتش به اهلبيت(ع) است». وى در ادامه افزوده است: «ائمه حديث ما اجماع دارند اگر راوى صادق و متقنى، اهل بدعت بود، لكن عقايد خود را تبليغ و اظهار نمىكرد، شنيدن و حجّت گرفتن اخبار او جايز است؛ در غير اين صورت و حتى در صورت ثقه بودن، احتجاج به اخبار و احاديثى كه نقل كرده، پايهاى ندارد و درست نيست؛ به همين خاطر ما حديث اهل بدعت را يكسره طرد مىكنيم».<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12736/2/378 ج8، ص378]</ref>در جايى ديگر ضمن ذكر ابوعبدالرحمن محمّد بن فضيل بن غزوان بن جرير ضبّى كوفى (متوفى 195ق) با اينكه نوشته [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] از او حديث و روايت نقل كرده است، امّا با كنايه افزوده: «كان يغلو في التّشيّع».<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12736/2/382 همان، ص382]</ref>؛ يعنى در تشيع غلوّ مىكرد. | ||
نويسنده گاهى به جاى نقد علمى انديشههاى اهل تشيع، يكسره آنها را تكفير كرده و اين روش از هركه باشد - خواه شيعه خواه سنّى - ناپسند و غير علمى است. درباره جاروديه نوشته است: «جاروديه فرقهاى از زيديه (شعبهاى از تشيّع) و منسوب به ابىالجارود هستند. آنها معتقدند پيامبر(ص) از راه توصيف، به امامت على [ع] تصريح كرده؛ با اينكه نام او را نبرده است و مردمى كه پس از پيامبر(ص) اقتدا به على [ع] را ترك گفتند، كافر شدند و معتقدند پس از على [ع] حسن [ع] و حسين [ع] امام هستند و امامت پس از آنها، در ميان فرزندان آنها شورايى است و بعد از آنها، از ميان مردم كسى كه مردم را به خدا بخواند و عالم فاضل باشد مىتواند امام باشد. امّا ما آنها را تكفير مىكنيم بهخاطر اينكه صحابه را تكفير كردند». | نويسنده گاهى به جاى نقد علمى انديشههاى اهل تشيع، يكسره آنها را تكفير كرده و اين روش از هركه باشد - خواه شيعه خواه سنّى - ناپسند و غير علمى است. درباره جاروديه نوشته است: «جاروديه فرقهاى از زيديه (شعبهاى از تشيّع) و منسوب به ابىالجارود هستند. آنها معتقدند پيامبر(ص) از راه توصيف، به امامت على [ع] تصريح كرده؛ با اينكه نام او را نبرده است و مردمى كه پس از پيامبر(ص) اقتدا به على [ع] را ترك گفتند، كافر شدند و معتقدند پس از على [ع] حسن [ع] و حسين [ع] امام هستند و امامت پس از آنها، در ميان فرزندان آنها شورايى است و بعد از آنها، از ميان مردم كسى كه مردم را به خدا بخواند و عالم فاضل باشد مىتواند امام باشد. امّا ما آنها را تكفير مىكنيم بهخاطر اينكه صحابه را تكفير كردند». | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
يكى از فوائد اثر حاضر، ذكر نام كتابهايى است كه غالبا در منابع ديگر ذكر نشده است؛ زيرا همانطوركه گفته شد، نويسنده براى نگارش اين كتاب، سفرهاى فراوانى به نقاط مختلف دنيا كرده و كتابهاى بسيارى را ديده يا شنيده كه ذكر نام آنها در تأليفات ديگر - از اين دست - كمسابقه يا بىسابقه بوده است. اين كتابها اعم از تفاسير، كتابهاى علوم قرآنى، ادبى، عرفانى، تاريخى، سفرنامهها و دواوين شعر است. اكثر اين كتابها امروز در دست نيستند و در منابع كتابشناختى ديگر هم ذكرى از آنها نيست. براى نمونه، نام برخى كتابها كه از «الأنساب» استخراج شده است، عبارت است از: التفسير للقرآن، اثر ابوزكريا يحيى بن جعفر بن اعين ازدى؛ كبير في القرائات، اثر ابوجعفر محمّد بن سعدان نحوى ضرير؛ أحكام القرآن، اثر ابوالحسن عبّاد بن عباس طالقانى؛ مقالات المعتزله، اثر ابوعلى محمّد بن عبدالوهاب جبايى؛ رد على أهل السنة، اثر ابوعلى محمّد بن عبدالوهاب جبايى و... | يكى از فوائد اثر حاضر، ذكر نام كتابهايى است كه غالبا در منابع ديگر ذكر نشده است؛ زيرا همانطوركه گفته شد، نويسنده براى نگارش اين كتاب، سفرهاى فراوانى به نقاط مختلف دنيا كرده و كتابهاى بسيارى را ديده يا شنيده كه ذكر نام آنها در تأليفات ديگر - از اين دست - كمسابقه يا بىسابقه بوده است. اين كتابها اعم از تفاسير، كتابهاى علوم قرآنى، ادبى، عرفانى، تاريخى، سفرنامهها و دواوين شعر است. اكثر اين كتابها امروز در دست نيستند و در منابع كتابشناختى ديگر هم ذكرى از آنها نيست. براى نمونه، نام برخى كتابها كه از «الأنساب» استخراج شده است، عبارت است از: التفسير للقرآن، اثر ابوزكريا يحيى بن جعفر بن اعين ازدى؛ كبير في القرائات، اثر ابوجعفر محمّد بن سعدان نحوى ضرير؛ أحكام القرآن، اثر ابوالحسن عبّاد بن عباس طالقانى؛ مقالات المعتزله، اثر ابوعلى محمّد بن عبدالوهاب جبايى؛ رد على أهل السنة، اثر ابوعلى محمّد بن عبدالوهاب جبايى و... | ||
نكتههاى ظريف و خواندنى نيز در «الأنساب» فراوان است؛ | نكتههاى ظريف و خواندنى نيز در «الأنساب» فراوان است؛ مثلاًبحثهاى خواندنى درباره مزدكيان؛ درباره شهيد؛ وجه تسميه برخى از شهرها، مثل بغداد؛ عقايد فرقه سبعيه؛ جملاتى از فارسى كهن: «فقال له بالفارسیة: خدايكان تازيان ذمار گرفت؛ قال باذان و هو في السوق: اسب زين و استر پالان و اسباب بىدرنگ» و... | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش