۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - 'كتابها' به 'کتابها') |
||
| خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
روش تصنيف كتاب، به روش تجربه اجتماعى و ملاحظه خارجى میباشد كه مستند است به تاريخ، انديشهها، اعمال و سخنان پيشينيان و خردمندان و درست مانند نصيحةالملوك غزالى است، با اين تفاوت كه در نصيحةالملوك تاريخ ايران گنجانده شده و در باب نهم كتاب حاضر، تاريخ اسلام آمده است. | روش تصنيف كتاب، به روش تجربه اجتماعى و ملاحظه خارجى میباشد كه مستند است به تاريخ، انديشهها، اعمال و سخنان پيشينيان و خردمندان و درست مانند نصيحةالملوك غزالى است، با اين تفاوت كه در نصيحةالملوك تاريخ ايران گنجانده شده و در باب نهم كتاب حاضر، تاريخ اسلام آمده است. | ||
در اين شيوه مباحث آميخته با كلمات طوال و قصار بزرگان، فرمانروايان، پيران و خردمندان آزموده و سرد و گرم چشيده است و رفتار و كردار آنها نقل شده و موضوعات، در جامه حكايّات و افسانهها پوشيده میشود. پند نامهها و اندرزنامههاى بزرگان و نصايح، وصايا، عهود، مكاتيب، توقيعات و خطابههاى پادشاهان و فرمانروايان غالباً بهمين اسلوب است و در نوشتههاى بزرگانى چون ابنمقفع، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، ابن قتيبه، آداب الملوك سرخسى، اسعادةالاسعاد عامرى، محاضرات راغب سپاهانى، نثرالدرر ابوسعيد منصور و... نيز مطالب بسيارى در همين شيوه گنجانيده شده است. اين روش نسبت به روش منطقى (كه مباحث علوم بطور نظرى طرح و با آوردن يك رشته تعاريف و براهين، مطلوب ثابت و آشكار میشود- مانند | در اين شيوه مباحث آميخته با كلمات طوال و قصار بزرگان، فرمانروايان، پيران و خردمندان آزموده و سرد و گرم چشيده است و رفتار و كردار آنها نقل شده و موضوعات، در جامه حكايّات و افسانهها پوشيده میشود. پند نامهها و اندرزنامههاى بزرگان و نصايح، وصايا، عهود، مكاتيب، توقيعات و خطابههاى پادشاهان و فرمانروايان غالباً بهمين اسلوب است و در نوشتههاى بزرگانى چون ابنمقفع، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، ابن قتيبه، آداب الملوك سرخسى، اسعادةالاسعاد عامرى، محاضرات راغب سپاهانى، نثرالدرر ابوسعيد منصور و... نيز مطالب بسيارى در همين شيوه گنجانيده شده است. اين روش نسبت به روش منطقى (كه مباحث علوم بطور نظرى طرح و با آوردن يك رشته تعاريف و براهين، مطلوب ثابت و آشكار میشود- مانند کتابهاى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]]، قاضى عضدايجى و...) و روش تعبّد و استناد به وحى و شعور اجتماعى دينى (اتكاى به كتب آسمانى و سخنان پيامبران و پيشوايان دينى و بيان مسائل اخلاقى و سياسى مندرج در اسناد دينى و پذيرفتن آنها بى چون چرا) به واقع نزدیک تر و در ذهن عموم مردم بهتر جا گرفته است. | ||
در پايان هر باب، حكاياتى كه با موضوع آن باب تناسب و هماهنگى دارد، آورده شده است. | در پايان هر باب، حكاياتى كه با موضوع آن باب تناسب و هماهنگى دارد، آورده شده است. | ||
| خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
باب نهم كه مفصلترين بخش كتاب است، به بيان تاريخ اسلام از تولد نبیاكرمصلیاللهعليهوآله- به همراه ویژگیها و خصوصيات ظاهرى ايشان-، خلافت خلفاى راشدين، بنى اميه (معاويه، يزيد، مروان، عبدالملك، وليد،... مروان حمار)، تا نحوه سرنگونى آنها توسط ابومسلم خراسانى و روى كار آمدن بنى عباس و حاكمان آن (ابوالعباس سفاح، منصور، مهدى، هادى... مستنصر و مستعصم)، به همراه ویژگیها و اعمالى كه ايشان انجام دادهاند، میپردازد. | باب نهم كه مفصلترين بخش كتاب است، به بيان تاريخ اسلام از تولد نبیاكرمصلیاللهعليهوآله- به همراه ویژگیها و خصوصيات ظاهرى ايشان-، خلافت خلفاى راشدين، بنى اميه (معاويه، يزيد، مروان، عبدالملك، وليد،... مروان حمار)، تا نحوه سرنگونى آنها توسط ابومسلم خراسانى و روى كار آمدن بنى عباس و حاكمان آن (ابوالعباس سفاح، منصور، مهدى، هادى... مستنصر و مستعصم)، به همراه ویژگیها و اعمالى كه ايشان انجام دادهاند، میپردازد. | ||
از سنجش باب نهم اين اثر با كتاب «تجارب السلف»، چنين دريافت میشود كه مؤلفان اين دو كتاب، در اين باب و جاهاى ديگر، گويا از يك اصل و منبع بهره برده و | از سنجش باب نهم اين اثر با كتاب «تجارب السلف»، چنين دريافت میشود كه مؤلفان اين دو كتاب، در اين باب و جاهاى ديگر، گويا از يك اصل و منبع بهره برده و کتابهاى خود را تأليف كردهاند و ممكن است مؤلف كتاب تحفه نيز در تدوين كتاب خويش، از «تجارب السلف» استفاده برده باشد و آنرا مأخذ خود قرار داده و بعضى مطالب ديگر هم آورده و بر آن افزوده باشد. | ||
باب دهم به پند و نصيحت ملوك پرداخته و به آنان متذكر میشود كه اگر ملِكى تمام گردنكشان و ياغيان را به انقياد خويش وادارد، بازهم از انقراض و نفاد(سپرى شدن و تباهى) مصون نخواهد بود و اگر بى مانع و منازع، تمامى بسيط عالم را متصرف شود، بر قليلى حاكم شده، [ خاصه كه اين دولت هيچ كس را مسلم نبوده است.] | باب دهم به پند و نصيحت ملوك پرداخته و به آنان متذكر میشود كه اگر ملِكى تمام گردنكشان و ياغيان را به انقياد خويش وادارد، بازهم از انقراض و نفاد(سپرى شدن و تباهى) مصون نخواهد بود و اگر بى مانع و منازع، تمامى بسيط عالم را متصرف شود، بر قليلى حاكم شده، [ خاصه كه اين دولت هيچ كس را مسلم نبوده است.] | ||
ویرایش