۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''') |
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
</div> | </div> | ||
'''ابن كثير، عماد الدين ابوالفداء اسماعيل بن عمر بن كثير قرشى'''(701-774 ق1302/-1373 م)، مورخ، مفسّر و محدّث مشهور شافعى. در قريۀ مجيدل يا مجدل (حسينى، 57؛ خطراوى، 31/14-32) از قراى بصرى نزدیک دمشق زاده شد و از اين رو او را بصروى نيز خواندهاند. نسبت «بصرى» كه در برخى مآخذ ( | '''ابن كثير، عماد الدين ابوالفداء اسماعيل بن عمر بن كثير قرشى'''(701-774 ق1302/-1373 م)، مورخ، مفسّر و محدّث مشهور شافعى. در قريۀ مجيدل يا مجدل (حسينى، 57؛ خطراوى، 31/14-32) از قراى بصرى نزدیک دمشق زاده شد و از اين رو او را بصروى نيز خواندهاند. نسبت «بصرى» كه در برخى مآخذ (مثلاًابن عماد، 231/6) آمده، ظاهرا بصرىّ به جاى بصروى است. دربارۀ تاريخ تولد و نام نياكانش ميان نويسندگان اختلاف است (ابن قاضى شهبه، طبقات، 113/3؛طهطاوى، 157). اگر چه او خود در اين باره اطلاعاتى بر جاى گذاشته (البداية، 21/14، 31) كه البته محل اعتماد است، اشكالاتى در ضبط برخى از اين نامها ديده مىشود كه ناشى از بى دقتى كاتبان نسخههاى آثار اوست. پدر او شهابالدين ابوحفص عمر (ح 640- جمادى الاول 703 ق1242/-دسامبر 1303 م) در آغاز مذهب حنفى داشت و پس از آنكه از بصرى به قريهاى در مشرق آن شهر رفت و خطيب آنجا شد به مذهب شافعى گرويد. سپس به مجيدل رفت و در آنجا براى بار دوم همسر اختيار كرد و فرزندانى يافت. او كه بزرگترين پسر خود به نام اسماعيل را پيشتر از دست داده بود، آخرين فرزند خود را به ياد او اسماعيل نام گذاشت و در خردسالىِ همين اسماعيل در مجيدل درگذشت (همان، 31/14-32). | ||
سرپرستى اسماعيل را پس از پدر، برادر بزرگتر كمالالدين عبدالوهاب بر عهده گرفت و او در 707ق افراد خانواده را به دمشق كوچاند. اسماعيل در سايۀ توجه برادر در دمشق-كه در اين روزگار با مدارس متعددش، همچون قاهره، خاصه پس از سقوط بغداد، مركزيت علمى يافته بود-به كسب علم پرداخت (همان، 32/14). | سرپرستى اسماعيل را پس از پدر، برادر بزرگتر كمالالدين عبدالوهاب بر عهده گرفت و او در 707ق افراد خانواده را به دمشق كوچاند. اسماعيل در سايۀ توجه برادر در دمشق-كه در اين روزگار با مدارس متعددش، همچون قاهره، خاصه پس از سقوط بغداد، مركزيت علمى يافته بود-به كسب علم پرداخت (همان، 32/14). | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
ابن كثير به سبب زندگى طولانى در دمشق و اشتغال در آنجا به شدت تحت تأثير اين محيط قرار گرفت (نك: لائوست، 43). او غير از تأليف و تصنيف، به كار وعظ و تدريس و ادارۀ بعضى مراكز آموزش علوم دينى نيز مشغول بود. از همۀ اشتغالات او در امور اجتماعى آگاهى نداريم، جز آنكه مىدانيم او نخستين خطبۀ خود را در مسجد جامع جديد شهر مزّه در محرم 746 در زمان حكومت امير سيف الدين يلبغا بر دمشق ايراد كرد (ابن كثير، همان، 216/14) و مدتى بعد (748 ق) در زمان حكومت ارغون شاه بر آن شهر، در پى درگذشت استادش [[ذهبى]]، به تدريس حديث در مدرسۀ ام صالح پرداخت (همان، 225/14) كه مهمترين مجلس درس او بود. پس از مرگ تقى الدين سبک ى در 756ق مدت كوتاهى رياست دار الحديث اشرفيه به وى واگذار شد (ابن قاضى شهبه، طبقات، 114/3). او خود از آغاز درس تفسيرش در مسجد جامع دمشق در شوال 767) خبر داده است (همان، 321/14). | ابن كثير به سبب زندگى طولانى در دمشق و اشتغال در آنجا به شدت تحت تأثير اين محيط قرار گرفت (نك: لائوست، 43). او غير از تأليف و تصنيف، به كار وعظ و تدريس و ادارۀ بعضى مراكز آموزش علوم دينى نيز مشغول بود. از همۀ اشتغالات او در امور اجتماعى آگاهى نداريم، جز آنكه مىدانيم او نخستين خطبۀ خود را در مسجد جامع جديد شهر مزّه در محرم 746 در زمان حكومت امير سيف الدين يلبغا بر دمشق ايراد كرد (ابن كثير، همان، 216/14) و مدتى بعد (748 ق) در زمان حكومت ارغون شاه بر آن شهر، در پى درگذشت استادش [[ذهبى]]، به تدريس حديث در مدرسۀ ام صالح پرداخت (همان، 225/14) كه مهمترين مجلس درس او بود. پس از مرگ تقى الدين سبک ى در 756ق مدت كوتاهى رياست دار الحديث اشرفيه به وى واگذار شد (ابن قاضى شهبه، طبقات، 114/3). او خود از آغاز درس تفسيرش در مسجد جامع دمشق در شوال 767) خبر داده است (همان، 321/14). | ||
گذشته از آن، ابن كثير به سبب شهرت در علوم دينى در برخى از محاكمات و اختلافات دينى و م[[ذهبى]] و سياسى شركت داشت ( | گذشته از آن، ابن كثير به سبب شهرت در علوم دينى در برخى از محاكمات و اختلافات دينى و م[[ذهبى]] و سياسى شركت داشت (مثلاًنك:همان، 189/14-190، 245، 259، 281، 316-319). | ||
وى در اواخر عمر نابينا شد (ابن حجر، الدرر، 446/1) و در حالى كه آوازۀ آثار و فتاويش به دوردستها رسيده بود، در 15 شعبان (همو، انباء، 46/1) يا 26 آن ماه در 74 سالگى در دمشق در گذشت (ابن تغرى بردى، 415/2) و در آرامگاه صوفيان كنار قبر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] به خاک سپرده شد (ابن قاضى شهبه، همان، 115/3). | وى در اواخر عمر نابينا شد (ابن حجر، الدرر، 446/1) و در حالى كه آوازۀ آثار و فتاويش به دوردستها رسيده بود، در 15 شعبان (همو، انباء، 46/1) يا 26 آن ماه در 74 سالگى در دمشق در گذشت (ابن تغرى بردى، 415/2) و در آرامگاه صوفيان كنار قبر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] به خاک سپرده شد (ابن قاضى شهبه، همان، 115/3). | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
ابن كثير از نمايندگان احياى عقيدۀ دينى در سدۀ 8ق است. استوارى عقيده و استمرار عمل او را در 30 سال آخر عمرش با تشنجات سياسى حاكم بر مصر و سوريه در آن زمان ناهماهنگ دانستهاند (لائوست، 63). شايد بهتر است گفته شود كه ابن كثير چارۀ آن پراكندگيها و آشفتگيها را در همان بازگشت به اصل عقيدۀ دينى همراه با عمل مىدانست. گرايش ابن كثير به سلفيّه از شيفتگى او به عمل [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] پيداست ( | ابن كثير از نمايندگان احياى عقيدۀ دينى در سدۀ 8ق است. استوارى عقيده و استمرار عمل او را در 30 سال آخر عمرش با تشنجات سياسى حاكم بر مصر و سوريه در آن زمان ناهماهنگ دانستهاند (لائوست، 63). شايد بهتر است گفته شود كه ابن كثير چارۀ آن پراكندگيها و آشفتگيها را در همان بازگشت به اصل عقيدۀ دينى همراه با عمل مىدانست. گرايش ابن كثير به سلفيّه از شيفتگى او به عمل [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] پيداست (مثلاًنك: البداية، 34/14، 36). | ||
موضع ابن كثير در برابر مخالفان م[[ذهبى]]، نسبت به موضع او در برابر غير مسلمانان، سختگيرانهتر به نظر مىآيد. ضديت او با شيعيان در هر مناسبتى خودنمايى مىكند ( | موضع ابن كثير در برابر مخالفان م[[ذهبى]]، نسبت به موضع او در برابر غير مسلمانان، سختگيرانهتر به نظر مىآيد. ضديت او با شيعيان در هر مناسبتى خودنمايى مىكند (مثلاًنك: همان، 248/6، 172/8، 309/9، 15/11، 4/12، 310/14). اگر چه وى از امامان شيعه با احترام ياد كرده (همان، 309/9)، اما پس از ذكر روايت منسوب به پيامبر(ص) در مورد امامان دوازدهگانه و نسبت قريشى آنان يادآور شده كه اين دوازده امام آنانى نيستند كه شيعيان بر امامتشان گردن نهادهاند (همان، 248/6). همچنين در مورد علماى شيعه، با آنكه از شأن و اثر ايشان ياد كرده، ولى تشيع آنان را موجب كاهش اعتبارشان دانسته (مثلاًهمان، 233/6، 19/8-20، 231). ابن كثير با وجود ذكر تراجم احترام آميزى از سران صوفيه (مثلاًنك: همان، 13/11، 106)، اعتقاد بعضى از آنان را چون بايزيد بسطامى فاسد مىدانست (همان، 35/11). وى كسانى چون [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] را به سبب عدم اعتقاد به قياس و نگرشى كه دربارۀ صفات خداوند داشت (همان، 92/12) و نيز [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] را به دليل اعتقاد به معاد روحانى (همان، 224/11) مستوجب لعن و سرزنش مىدانست. | ||
با اينهمه در تعيين رفتار درست در مورد اهل ذمه جانب انصاف را فرو نمىگذاشت، چنانكه يك بار با فرمان سلطان مصر (الاشراف ناصر الدين شعبان) مبنى بر مصادرۀ يك چهارم دارايى مسيحيان شام براى جبران خرابيهايى كه فرنگان به اسكندريه وارد كرده بودند، مخالفت كرد و آن را غير شرعى خواند (همان، 314/14-315). البته اين موضع گيرى به معناى ايستادگى و ادعا در برابر قدرت سياسى حاكم نبود چه در موارد ديگر ديده مىشود كه ابن كثير از اعلام نظر در موضوعى كه شرعا مانعى نداشت، اما مىتوانست دستاويز مدعيان براى متزلزل كردن حكومت باشد، خوددارى مىكرد (نك: همان، 281/14-282). | با اينهمه در تعيين رفتار درست در مورد اهل ذمه جانب انصاف را فرو نمىگذاشت، چنانكه يك بار با فرمان سلطان مصر (الاشراف ناصر الدين شعبان) مبنى بر مصادرۀ يك چهارم دارايى مسيحيان شام براى جبران خرابيهايى كه فرنگان به اسكندريه وارد كرده بودند، مخالفت كرد و آن را غير شرعى خواند (همان، 314/14-315). البته اين موضع گيرى به معناى ايستادگى و ادعا در برابر قدرت سياسى حاكم نبود چه در موارد ديگر ديده مىشود كه ابن كثير از اعلام نظر در موضوعى كه شرعا مانعى نداشت، اما مىتوانست دستاويز مدعيان براى متزلزل كردن حكومت باشد، خوددارى مىكرد (نك: همان، 281/14-282). | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
#احاديث التوحيد و الرد على الشرك، كه در حاشيۀ جامع البيان معين بن صافى در 1297ق در دهلى چاپ شده است /49. GAL, S, II محتمل است كه اين اثر همان رسالة في احاديث الاشراك موجود در بغداد باشد (نك: جبورى، 118). | #احاديث التوحيد و الرد على الشرك، كه در حاشيۀ جامع البيان معين بن صافى در 1297ق در دهلى چاپ شده است /49. GAL, S, II محتمل است كه اين اثر همان رسالة في احاديث الاشراك موجود در بغداد باشد (نك: جبورى، 118). | ||
#اختصار علوم الحديث، كه در آن مقدمۀ المصطلح ابن صلاح را مختصر كرده است. اين کتاب در مكه در 1355ق به تصحيح محمد عبدالرزاق حمزه، و در 1355ق به تصحيح احمد محمد شاكر چاپ شده است. مصحح اخير بار ديگر آن را با شرح و تنقيح با عنوان الباعث الحثيث، شرح اختصار علوم الحديث در قاهره (1370 ق) و در بيروت (1403 ق) منتشر كرده است (ابوملحم، «خ»). نسخهاى كه بروكلمان با نام مختصر علوم الدين ياد كرده /441 GAL, I، مربوط به همين اثر است. | #اختصار علوم الحديث، كه در آن مقدمۀ المصطلح ابن صلاح را مختصر كرده است. اين کتاب در مكه در 1355ق به تصحيح محمد عبدالرزاق حمزه، و در 1355ق به تصحيح احمد محمد شاكر چاپ شده است. مصحح اخير بار ديگر آن را با شرح و تنقيح با عنوان الباعث الحثيث، شرح اختصار علوم الحديث در قاهره (1370 ق) و در بيروت (1403 ق) منتشر كرده است (ابوملحم، «خ»). نسخهاى كه بروكلمان با نام مختصر علوم الدين ياد كرده /441 GAL, I، مربوط به همين اثر است. | ||
#[[تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)|تفسير القرآن العظيم]]، كه ابن كثير خود در البداية به آن اشاره كرده است ( | #[[تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)|تفسير القرآن العظيم]]، كه ابن كثير خود در البداية به آن اشاره كرده است (مثلاً23/1، 34، 37/5، 39). به گفتۀ [[سيوطى]] تفسيرى به شيوۀ آن نوشته نشده است (ص 361). [[شوکانی، محمد|شوكانى]] آن را از بهترين تفسيرها-اگر نه بهترين تفسير-گفته است (95/1). يكى از متأخران شيوۀ تفسير او را از شيوههاى ممتاز دانسته است (محمود، 223). روش مؤلف در اين اثر مفصل ده جزئى، تفسير قرآن با خود قرآن، پس از آن با حديث و بعد اقوال صحابه بوده و از آوردن اسرائيليات جز به عنوان استشهاد-نه براى استناد-دورى جسته است (تفسير، 3/1-4). لائوست به خطا آن را بسيار مقدماتى و اساسا مبتنى بر فقه اللغه و به اسلوبى مىداند كه [[سيوطى]] بعدها آن را در تفسير خود به كار بست (دانشنامه)، در حالى كه شاكر آن را بهترين و دقيقترين تفسيرها پس از تفسير [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] مىيابد (5/1). به كار گرفتن احاديث در اين تفسير چنان است كه از اين اثر، جز تفسير، يك راهنماى حديث با نقد اسناد و متن آن و تميز حديث صحيح از غير آن مىسازد (همو، 6). متن كامل اين اثر در نيمۀ نخست سدۀ 14 ق، 3 بار در مصر در هامش تفسيرهاى ديگر يا جداگانه چاپ شده و از آن پس چاپهاى غير انتقادى متعددى از آن به عمل آمده است. در ربع آخر همان سده نيز 3 منتخب از اين اثر طبع شده است: عمدة التفسير عن الحافظ ابن كثير، به كوشش احمد محمد شاكر، قاهره، 1376 ق، در 5 ج؛ تيسير العلى القدير لاختصار تفسير ابن كثير، به كوشش م. ن. الرفاعى، بيروت، 1392 ق، در 4 ج، مختصر تفسير ابن كثير، به كوشش م. ع.الصابونى، بيروت، 1393 ق، در 3 ج. | ||
#السيرة، كه به گفتۀ خود ابن كثير اثرى مستقل و به دو صورت مختصر و مفصل بوده است (خطراوى، 50). ابن قاضى شهبه اثرى با عنوان سيرة صغيرة به ابن كثير نسبت داده است (طبقات، 114/3). بغدادى نيز اثرى را با نام الفصول في سيرة الرسول از ابن كثير دانسته است (ايضاح، 194/2). محتواى اين اثر همان مطالب «کتاب سيرة رسول الله» در [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية و النهاية]] ابن كثير است. اين اثر نخستين بار در 1357ق با عنوان الفصول في اختصار سيرة الرسول در قاهره چاپ شد (دليل الکتاب المصرى، 377)، 6. فضائل القرآن، اول بار به پيوست تفسير او در 1343-1347ق در مصر چاپ شده است. | #السيرة، كه به گفتۀ خود ابن كثير اثرى مستقل و به دو صورت مختصر و مفصل بوده است (خطراوى، 50). ابن قاضى شهبه اثرى با عنوان سيرة صغيرة به ابن كثير نسبت داده است (طبقات، 114/3). بغدادى نيز اثرى را با نام الفصول في سيرة الرسول از ابن كثير دانسته است (ايضاح، 194/2). محتواى اين اثر همان مطالب «کتاب سيرة رسول الله» در [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية و النهاية]] ابن كثير است. اين اثر نخستين بار در 1357ق با عنوان الفصول في اختصار سيرة الرسول در قاهره چاپ شد (دليل الکتاب المصرى، 377)، 6. فضائل القرآن، اول بار به پيوست تفسير او در 1343-1347ق در مصر چاپ شده است. | ||
ویرایش