پرش به محتوا

در ملکوت حج: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۶
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR18291J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۷: خط ۵۷:
1. در مقدمه نويسنده كه در تاريخ سه‌شنبه بيست و دوم مرداد 1387ش، نوشته شده، چنين آمده است: ستايش خداى بى‌همتا را كه الطاف بيكرانش همواره بر ساحت عالم و آدم جارى است و اسباب تعالى و رشد بندگانش فراهم. فلسفه عبادت و دعوت انسان‌ها به بندگى و انجام فرمان‌هاى الهى، همه خيرخواهى خداوند مهربان در حق بندگان است... خوشا حاجيانى كه توفيق توبه خالص پيدا كرده‌اند و از هرچه غير خدا بريده‌اند. كسانى‌كه راه ورود اغيار بر دل بسته‌اند و قلبشان پيوسته با ياد محبوب آباد و از همه تعلقات آزاد است...
1. در مقدمه نويسنده كه در تاريخ سه‌شنبه بيست و دوم مرداد 1387ش، نوشته شده، چنين آمده است: ستايش خداى بى‌همتا را كه الطاف بيكرانش همواره بر ساحت عالم و آدم جارى است و اسباب تعالى و رشد بندگانش فراهم. فلسفه عبادت و دعوت انسان‌ها به بندگى و انجام فرمان‌هاى الهى، همه خيرخواهى خداوند مهربان در حق بندگان است... خوشا حاجيانى كه توفيق توبه خالص پيدا كرده‌اند و از هرچه غير خدا بريده‌اند. كسانى‌كه راه ورود اغيار بر دل بسته‌اند و قلبشان پيوسته با ياد محبوب آباد و از همه تعلقات آزاد است...


آنچه در اين نوشتار مى‌خوانيد، بيان اسرار حج از زبان گويا و نورانى اهل‌بيت(ع) است. همچنين به بازتاب تجربه بزرگان اهل عرفان و سلوك مى‌پردازد... شيوه ما در نگارش اين كتاب، گزارش‌گونه است و نجواى دلى مشتاق به لقاى پروردگار، كه با موانع و حجاب‌هاى فراوان دست به گريبان شده، از چنگ‌اندازى‌هاى شيطان خسته و از فتنه‌انگيزى‌هاى نفس، پريشان است (ر.ك: مقدمه كتاب، ص9-12).
آنچه در اين نوشتار مى‌خوانيد، بيان اسرار حج از زبان گويا و نورانى اهل‌بيت(ع) است. همچنين به بازتاب تجربه بزرگان اهل عرفان و سلوك مى‌پردازد... شيوه ما در نگارش اين كتاب، گزارش‌گونه است و نجواى دلى مشتاق به لقاى پروردگار، كه با موانع و حجاب‌هاى فراوان دست به گريبان شده، از چنگ‌اندازى‌هاى شيطان خسته و از فتنه‌انگيزى‌هاى نفس، پريشان است <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص9-12</ref>.


2. مسجد خانه خدا است، پس نبايد غير او را در آن پرستش كرد. مسجد محل عبادت و خانه مخصوص ملاقات با خداست؛ ازاين‌رو، محل اجتماع انسان‌هايى است كه خواهان ارتباط با خدا و نزديكى هرچه بيشتر با او هستند. در اين خانه همواره به‌سوى بنده‌اى كه خواستار برقرارى، تحكيم و تقويت رابطه خويش با خداوند باشد، گشوده است. به همين دليل، اسلام، ارزش فراوانى براى مسجد قائل شده است و مقام والايى براى افرادى كه براى انجام فرايض به مسجد مى‌روند و ارتباط خود را همواره با اين حريم امن الهى حفظ مى‌كنند، ترسيم كرده است. پيامبر خدا(ص) در اين‌باره مى‌فرمايد: «المسجد بيت كل تقي»؛ «مسجد خانه هر پرهيزكارى است»؛ يعنى مسلمانانى كه براى به‌جا آوردن عبادت‌هاى فردى و اجتماعى و اطاعت از فرامين الهى، مسجد را برمى‌گزينند، در واقع اين خانه را از صاحبش اجاره كرده‌اند. خوشا به احوال كسانى كه هرچه بيشتر به فضاى ملكوتى چنين خانه‌اى پناهنده مى‌شوند و در سايه كرامات صاحب‌خانه قرار مى‌گيرند... (متن كتاب، ص21).
2. مسجد خانه خدا است، پس نبايد غير او را در آن پرستش كرد. مسجد محل عبادت و خانه مخصوص ملاقات با خداست؛ ازاين‌رو، محل اجتماع انسان‌هايى است كه خواهان ارتباط با خدا و نزديكى هرچه بيشتر با او هستند. در اين خانه همواره به‌سوى بنده‌اى كه خواستار برقرارى، تحكيم و تقويت رابطه خويش با خداوند باشد، گشوده است. به همين دليل، اسلام، ارزش فراوانى براى مسجد قائل شده است و مقام والايى براى افرادى كه براى انجام فرايض به مسجد مى‌روند و ارتباط خود را همواره با اين حريم امن الهى حفظ مى‌كنند، ترسيم كرده است. پيامبر خدا(ص) در اين‌باره مى‌فرمايد: «المسجد بيت كل تقي»؛ «مسجد خانه هر پرهيزكارى است»؛ يعنى مسلمانانى كه براى به‌جا آوردن عبادت‌هاى فردى و اجتماعى و اطاعت از فرامين الهى، مسجد را برمى‌گزينند، در واقع اين خانه را از صاحبش اجاره كرده‌اند. خوشا به احوال كسانى كه هرچه بيشتر به فضاى ملكوتى چنين خانه‌اى پناهنده مى‌شوند و در سايه كرامات صاحب‌خانه قرار مى‌گيرند... <ref>متن كتاب، ص21</ref>.


3. دل، اگر پاك باشد دعايش مستجاب مى‌شود؛ يعنى از خدا هرچه بخواهد و خير او در آن باشد، مورد اجابت واقع مى‌شود. امام كاظم(ع) در اين‌باره مى‌فرمايد: أوحى الله تعالى إلى داود(ع) يا داود حذر و أنذر أصحابك عن حب الشهوات، فإن المعلقة قلوبهم بشهوات الدُّنيا قلوبهم محجوبة عني؛ اى داوود! ياران خود را از حب شهوات برحذر دار، زيرا دل‌هايى كه به شهوت‌هاى دنيا آويخته باشند، از من دور هستند (همان، ص47).
3. دل، اگر پاك باشد دعايش مستجاب مى‌شود؛ يعنى از خدا هرچه بخواهد و خير او در آن باشد، مورد اجابت واقع مى‌شود. امام كاظم(ع) در اين‌باره مى‌فرمايد: أوحى الله تعالى إلى داود(ع) يا داود حذر و أنذر أصحابك عن حب الشهوات، فإن المعلقة قلوبهم بشهوات الدُّنيا قلوبهم محجوبة عني؛ اى داوود! ياران خود را از حب شهوات برحذر دار، زيرا دل‌هايى كه به شهوت‌هاى دنيا آويخته باشند، از من دور هستند <ref>همان، ص47</ref>.


4. وقتى كه حاجى از همه تعلقات بيرونى و درونى رها مى‌شود و انانيت خود را در قربانگاه حضور قربانى مى‌كند، شيطان به‌شدت عصبانى شده، با تمام قوا به او حمله‌ور مى‌گردد. به همين سبب، رمى جمرات، دور كردن جنود شيطان از درون و بيرون است. همچنين تشبه جستن به حضرت ابراهيم(ع) است؛ زيرا شيطان در اين محل نزد او آمد تا شبهه‌اى در حج او پديد آورد، يا با ارتكاب گناهى، او را دچار فتنه‌اى سازد؛ ازاين‌رو، خداوند متعال به ابراهيم(ع) دستور داد كه با انداختن سنگ، او را دور و از خود مأيوس گرداند (همان، ص95).
4. وقتى كه حاجى از همه تعلقات بيرونى و درونى رها مى‌شود و انانيت خود را در قربانگاه حضور قربانى مى‌كند، شيطان به‌شدت عصبانى شده، با تمام قوا به او حمله‌ور مى‌گردد. به همين سبب، رمى جمرات، دور كردن جنود شيطان از درون و بيرون است. همچنين تشبه جستن به حضرت ابراهيم(ع) است؛ زيرا شيطان در اين محل نزد او آمد تا شبهه‌اى در حج او پديد آورد، يا با ارتكاب گناهى، او را دچار فتنه‌اى سازد؛ ازاين‌رو، خداوند متعال به ابراهيم(ع) دستور داد كه با انداختن سنگ، او را دور و از خود مأيوس گرداند <ref>همان، ص95</ref>.


5. حاجى بايد همواره محبتى را كه از خدا ذخيره كرده، حفظ كند و نيز روزبه‌روز بر عشق و محبت خود نسبت به خدا بيفزايد تا مصداق عينى اين آيه شريفه باشد: ''' و الذين آمنوا أشد حبا لله ''' (بقره: 165)؛ «و كسانى كه اهل ايمانند كمال محبت و عشق را براى خدا ذخيره دارند». البته اين وظيفه هر مؤمن است كه شبانه‌روز در تحصيل محبت خدا تلاش كند. بهترين راه دريافت محبت الهى ذكر الله است: «علامة حب الله تعالى حبُّ ذكر الله»؛ «نشانه دوستى خداى تعالى علاقه به ياد اوست» (همان، ص116).
5. حاجى بايد همواره محبتى را كه از خدا ذخيره كرده، حفظ كند و نيز روزبه‌روز بر عشق و محبت خود نسبت به خدا بيفزايد تا مصداق عينى اين آيه شريفه باشد: ''' و الذين آمنوا أشد حبا لله ''' <ref>بقره: 165</ref>؛ «و كسانى كه اهل ايمانند كمال محبت و عشق را براى خدا ذخيره دارند». البته اين وظيفه هر مؤمن است كه شبانه‌روز در تحصيل محبت خدا تلاش كند. بهترين راه دريافت محبت الهى ذكر الله است: «علامة حب الله تعالى حبُّ ذكر الله»؛ «نشانه دوستى خداى تعالى علاقه به ياد اوست» <ref>همان، ص116</ref>.


6. الهى! آنگاه كه پوچم هيچ مى‌شوم، احساس مى‌كنم كه زمين هم تحمل مرا ندارد، آسمان مى‌خواهد بر سرم خراب شود. همه مرا مى‌رانند، درحالى‌كه هنوز از زشتى‌هاى درونم بى‌خبرند. الهى! در آن حالات بى‌كسى و رسوايى، تو پذيراى من مى‌شوى و با نغمه اميدآفرين ''' «لا تقنطوا من رحمة الله» '''، مرا به‌سوى خود مى‌خوانى. نسيم مهربانى‌ات غبار نااميدى را از جانم مى‌زدايد، آرامش رفته‌ام را بازمى‌گرداند، مرا دوان دوان به كوى انس تو مى‌رساند، استغفار را بر زبانم جارى مى‌سازد و... (همان، ص182-183).
6. الهى! آنگاه كه پوچم هيچ مى‌شوم، احساس مى‌كنم كه زمين هم تحمل مرا ندارد، آسمان مى‌خواهد بر سرم خراب شود. همه مرا مى‌رانند، درحالى‌كه هنوز از زشتى‌هاى درونم بى‌خبرند. الهى! در آن حالات بى‌كسى و رسوايى، تو پذيراى من مى‌شوى و با نغمه اميدآفرين ''' «لا تقنطوا من رحمة الله» '''، مرا به‌سوى خود مى‌خوانى. نسيم مهربانى‌ات غبار نااميدى را از جانم مى‌زدايد، آرامش رفته‌ام را بازمى‌گرداند، مرا دوان دوان به كوى انس تو مى‌رساند، استغفار را بر زبانم جارى مى‌سازد و... <ref>همان، ص182-183</ref>.


7. نويسنده كه از ذوق شعرى هم برخوردار است، از جمله چنين سروده است:
7. نويسنده كه از ذوق شعرى هم برخوردار است، از جمله چنين سروده است:
{{شعر}}
{{ب|''ستايش سزاى خداى كريم''|2=''خدايى كه رحمان است و رحيم''}}
{{ب|''ستايش، خدايى كه دلسوز ماست''|2=''فروغ دل آتش‌افروز ماست''}}
{{ب|''ستايش، سزاى خداى غنى است''|2=''سر التفاتش، با چون منى است''}}
{{ب|''به غيرش اگر دست يارى دهم''|2=''سرانجام خود را به خوارى دهم''}}
{{ب|''سعادت چه جويم سعادت تويى''|2=''كمال سعادت به‌غايت تويى''}}
{{ب|''تو باشى در عالم پناهگاه من''|2=''خريدار اشك و غم و آه من''}}
{{پایان شعر}}


{|  class="wikitable poem"
|-
! ستايش سزاى خداى كريم !! خدايى كه رحمان است و رحيم
|}.


{|  class="wikitable poem"
(ر.ك: همان، ص183-184).
|-
! ستايش، خدايى كه دلسوز ماست !! فروغ دل آتش‌افروز ماست
|}.
 
{|  class="wikitable poem"
|-
! ستايش، سزاى خداى غنى است !! سر التفاتش، با چون منى است
|}.
 
{|  class="wikitable poem"
|-
! به غيرش اگر دست يارى دهم !! سرانجام خود را به خوارى دهم
|}.
 
{|  class="wikitable poem"
|-
! سعادت چه جويم سعادت تويى !! كمال سعادت به‌غايت تويى
|}.
 
{|  class="wikitable poem"
|-
! تو باشى در عالم پناهگاه من !! خريدار اشك و غم و آه من
|} (ر.ك: همان، ص183-184).


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۱۱۷: خط ۹۸:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۰

ویرایش