۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' {{جعبه اطلاعات کتاب' به '{{جعبه اطلاعات کتاب') |
جز (جایگزینی متن - 'ابیزرع' به 'ابیزرع') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
نویسنده در این کتاب، احوال صالحینی را آورده است که مقیم مراکش بوده، یا به گونه ای با آن پیوند داشتهاند. ابن زیات در مقدمه کتاب مینویسد که از اخبار و آثار اولیاءالله در مغرب کسی چیزی نمیداند؛ چنان که شخص بی اطلاع گمان میبرد که در مغرب ولی و وتدی نیست. وی مینویسد که آنچه در این کتاب یاد کرده است، یا شنیدههای اوست و یا مطالبی است که اسنادی در مورد آنها داشته است و درهرحال بر صحیح ترین آنها اعتماد کرده است. از کتاب چنین برمی آید که او خود در زمره صوفیان بوده و گاه مطالبی را از زبان مریدان نقل کرده است.<ref>ر.ک: آصف فکرت، محمد، ص639</ref> | نویسنده در این کتاب، احوال صالحینی را آورده است که مقیم مراکش بوده، یا به گونه ای با آن پیوند داشتهاند. ابن زیات در مقدمه کتاب مینویسد که از اخبار و آثار اولیاءالله در مغرب کسی چیزی نمیداند؛ چنان که شخص بی اطلاع گمان میبرد که در مغرب ولی و وتدی نیست. وی مینویسد که آنچه در این کتاب یاد کرده است، یا شنیدههای اوست و یا مطالبی است که اسنادی در مورد آنها داشته است و درهرحال بر صحیح ترین آنها اعتماد کرده است. از کتاب چنین برمی آید که او خود در زمره صوفیان بوده و گاه مطالبی را از زبان مریدان نقل کرده است.<ref>ر.ک: آصف فکرت، محمد، ص639</ref> | ||
التشوف، مأخذ مصنفین پس از ابن زیات قرار گرفته است؛ از آن جمله ابن | التشوف، مأخذ مصنفین پس از ابن زیات قرار گرفته است؛ از آن جمله ابن ابیزرع، ابن مریم، ناصری، عبدالحق بادسی مؤلف المقصد، احمد تادلی مؤلف المغری، ابن عسکر مؤلف دوحة الناشر، محمد کتانی مؤلف سلوة الأنفاس و ابن موقت مؤلف السعادة الأبدیة از این کتاب نقل کردهاند.<ref>همان</ref> | ||
این اثر، مشتمل بر گزارش احوال شماری از افاضل علما، فقها، عباد، زهاد و پارسایان و جز آنان است. مؤلف عقیده دارد که همه این اشخاص را میتوان صوفی خواند. او صوفی را در اصل منسوب به صوفه، قومی از عرب، میداند و مینویسد که متصوف کسی است که خود را در زی صوفیان درآورد. ابن زیات در این کتاب به ایراد اخبار رجال تصوف بسنده کرده و از علوم تصوف چیزی نیاورده است؛ زیرا إحیاء علوم الدین ابوحامد محمد غزالی آن علوم را کاملاً بیان کرده است. او با بیان عباراتی درباره غزالی ارادت خویش را به مقام معنوی وی نشان میدهد. ابن زیات پیش از تحریر تراجم اولیا که بخش اصلی تشوف است، مدخلی در 7 باب: 1. در صفت اولیا؛ 2. در حفظ قلوب آنان و ترک منکرات؛ 3. در دوستی آنان؛ 4. در دیدار و همنشینی آنان؛ 5. در حُسن ثنا و قبول آنان بر روی زمین؛ 6. در اثبات احوال آنان؛ 7. در اثبات کرامات آنان، آورده و فصولی نیز بر این مدخل افزوده است. | این اثر، مشتمل بر گزارش احوال شماری از افاضل علما، فقها، عباد، زهاد و پارسایان و جز آنان است. مؤلف عقیده دارد که همه این اشخاص را میتوان صوفی خواند. او صوفی را در اصل منسوب به صوفه، قومی از عرب، میداند و مینویسد که متصوف کسی است که خود را در زی صوفیان درآورد. ابن زیات در این کتاب به ایراد اخبار رجال تصوف بسنده کرده و از علوم تصوف چیزی نیاورده است؛ زیرا إحیاء علوم الدین ابوحامد محمد غزالی آن علوم را کاملاً بیان کرده است. او با بیان عباراتی درباره غزالی ارادت خویش را به مقام معنوی وی نشان میدهد. ابن زیات پیش از تحریر تراجم اولیا که بخش اصلی تشوف است، مدخلی در 7 باب: 1. در صفت اولیا؛ 2. در حفظ قلوب آنان و ترک منکرات؛ 3. در دوستی آنان؛ 4. در دیدار و همنشینی آنان؛ 5. در حُسن ثنا و قبول آنان بر روی زمین؛ 6. در اثبات احوال آنان؛ 7. در اثبات کرامات آنان، آورده و فصولی نیز بر این مدخل افزوده است. |
ویرایش