۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهلبيت') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''القرآن الكريم و روايات المدرستين''' نوشته علامه [[عسکری، مرتضی|سيد مرتضى عسكرى]] و به زبان عربى است كه در سه جلد نگارش يافته است. | |||
نويسنده در اين كتاب به نقد و بررسى رواياتى كه اهل سنت و شيعه دربارۀ قرآن كريم روايت كردهاند مىپردازد.محور بحث در اين كتاب دو اثر؛ یكى از عالمى شيعى؛ یعنى [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] به نام «فصل الخطاب في تحريف كتاب ربّ الارباب» و ديگرى از عالمى سنى به نام احسان الهى ظهير با نام «الشيعة و القرآن» مىباشد.هريك از اين دو نويسنده درصدد نقد و ارزيابى يكديگر برآمدهاند.نويسنده كتاب قسمتهايى از اين دو اثر را كه مربوط به ابحاث قرآنى است نقل و به نقد و بررسى آنها مىپردازد. | نويسنده در اين كتاب به نقد و بررسى رواياتى كه اهل سنت و شيعه دربارۀ قرآن كريم روايت كردهاند مىپردازد.محور بحث در اين كتاب دو اثر؛ یكى از عالمى شيعى؛ یعنى [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] به نام «فصل الخطاب في تحريف كتاب ربّ الارباب» و ديگرى از عالمى سنى به نام احسان الهى ظهير با نام «الشيعة و القرآن» مىباشد.هريك از اين دو نويسنده درصدد نقد و ارزيابى يكديگر برآمدهاند.نويسنده كتاب قسمتهايى از اين دو اثر را كه مربوط به ابحاث قرآنى است نقل و به نقد و بررسى آنها مىپردازد. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در جلد دوم به نقد و بررسى رواياتى كه [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] در كتاب «فصل الخطاب» دربارۀ قرآن كريم نقل كرده است پرداخته مىشود.[[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] در كتاب خود براى اثبات تغيير و نقصان در قرآن كريم چند دليل ذكر مىكند كه از آن جملهاند:رواياتى كه دلالت دارد بر اينكه هرآنچه بر امتهاى گذشته رفته، بر امت اسلامى نيز خواهد رفت، اخبارى كه صريحا بر وقوع نقصان دلالت دارند و... | در جلد دوم به نقد و بررسى رواياتى كه [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] در كتاب «فصل الخطاب» دربارۀ قرآن كريم نقل كرده است پرداخته مىشود.[[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] در كتاب خود براى اثبات تغيير و نقصان در قرآن كريم چند دليل ذكر مىكند كه از آن جملهاند:رواياتى كه دلالت دارد بر اينكه هرآنچه بر امتهاى گذشته رفته، بر امت اسلامى نيز خواهد رفت، اخبارى كه صريحا بر وقوع نقصان دلالت دارند و... | ||
[[عسکری، مرتضی|علامه عسكرى]] تكتك اين ادله را مورد نقد و بررسى قرار مىدهد و ضعف آنها را آشكار مىسازد. | [[عسکری، مرتضی|علامه عسكرى]] تكتك اين ادله را مورد نقد و بررسى قرار مىدهد و ضعف آنها را آشكار مىسازد. | ||
و در پايان چنين نتيجه مىگيرد كه قرآنى كه هماكنون در دسترس مسلمانان قرار دارد همان قرآنى است كه بر پيامبر اكرم(صلىاللّهعليهوآلهوسلّم) نازل شده و پيامبر آن را به تمام كسانى كه همنشين او بوده و توان آموختن آن را داشتهاند، آموخته است. | و در پايان چنين نتيجه مىگيرد كه قرآنى كه هماكنون در دسترس مسلمانان قرار دارد همان قرآنى است كه بر پيامبر اكرم(صلىاللّهعليهوآلهوسلّم) نازل شده و پيامبر آن را به تمام كسانى كه همنشين او بوده و توان آموختن آن را داشتهاند، آموخته است. | ||
در ادامه اين جلد مؤلف به بيان ويژگىهاى جامعه اسلامى در عهد دو خليفه اول و دوم يعنى ابوبكر و عمر پرداخته و به بررسى رواياتى كه دربارۀ قرآن بعد از حيات پيامبر اكرم(ص) نقل شده مىپردازد.در اين قسمت مبارزه خلفاء ثلاثه با نقل احاديث نبوى بيان و اقدام اميرالمؤمنين عليهالسلام در احياء ميراث گرانقدر پيامبر | در ادامه اين جلد مؤلف به بيان ويژگىهاى جامعه اسلامى در عهد دو خليفه اول و دوم يعنى ابوبكر و عمر پرداخته و به بررسى رواياتى كه دربارۀ قرآن بعد از حيات پيامبر اكرم(ص) نقل شده مىپردازد.در اين قسمت مبارزه خلفاء ثلاثه با نقل احاديث نبوى بيان و اقدام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] در احياء ميراث گرانقدر پيامبر | ||
(ص) توضيح داده مىشود.ويژگى جامعه اسلامى در عهد خلفاء اموى و خلفاء عباسى نيز در اين بخش مورد بررسى قرار مىگيرد. | (ص) توضيح داده مىشود.ويژگى جامعه اسلامى در عهد خلفاء اموى و خلفاء عباسى نيز در اين بخش مورد بررسى قرار مىگيرد. | ||
در همين جلد در بخشى ديگر مختصرى از تاريخ قرآن-علاوهبر آنچه در جلد اول بيان شد-بيان و به بررسى و جداسازى برخى احاديث صحيحه از احاديث ساختگى پرداخته مىشود. | در همين جلد در بخشى ديگر مختصرى از تاريخ قرآن-علاوهبر آنچه در جلد اول بيان شد-بيان و به بررسى و جداسازى برخى احاديث صحيحه از احاديث ساختگى پرداخته مىشود. | ||
در بخش آخر كتاب به نقد و بررسى آراء و نظريات خاورشناسان و مستشرقانى نظير د. | در بخش آخر كتاب به نقد و بررسى آراء و نظريات خاورشناسان و مستشرقانى نظير د. | ||
[[جفری، آرتور|آرتور جفرى]]، هنرى ماسه، گولدزيهر دربارۀ قرآن كريم پرداخته مىشود. | [[جفری، آرتور|آرتور جفرى]]، هنرى ماسه، گولدزيهر دربارۀ قرآن كريم پرداخته مىشود. | ||
جلد سوم كتاب به نقد و بررسى كتاب «الشيعة و القرآن» احسان الهى ظهير اختصاص يافته است.در اين كتاب پندار وى در مورد وجود هزار حديث در منابع شيعى كه دلالت بر تحريف قرآن دارد مورد ارزيابى قرار مىگيرد.نويسنده | جلد سوم كتاب به نقد و بررسى كتاب «الشيعة و القرآن» احسان الهى ظهير اختصاص يافته است.در اين كتاب پندار وى در مورد وجود هزار حديث در منابع شيعى كه دلالت بر تحريف قرآن دارد مورد ارزيابى قرار مىگيرد.نويسنده «الشيعة و القرآن» با مراجعه به كتاب «فصل الخطاب»[[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]]، تنها به نقل رواياتى كه نورى از كتب شيعه نقل كرده مىپردازد در حاليكه برخى روايات «فصل الخطاب» در مورد نقص و تحريف قرآن از كتابهاى اهل سنت نقل شده است. | ||
«الشيعة و القرآن» با مراجعه به كتاب «فصل الخطاب»[[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]]، تنها به نقل رواياتى كه نورى از كتب شيعه نقل كرده مىپردازد در حاليكه برخى روايات «فصل الخطاب» در مورد نقص و تحريف قرآن از كتابهاى اهل سنت نقل شده است. | |||
[[عسکری، مرتضی|علامه عسكرى]] در اين جلد از كتاب قبل از شروع نقد و ارزيابى كتاب مذكور، بحثهايى را به عنوان مقدمه مطرح مىكند.ابتدا به معرفى دو كتاب «فصل الخطاب» و «الشيعه و القرآن» و نويسندگان آنها پرداخته، سپس به برخى خطاها و اشتباهاتى كه در بعضى نسخههاى منابع اسلامى اتفاق افتاده اشاره مىكند.پس از آن روش اصوليين و اخباريين در | [[عسکری، مرتضی|علامه عسكرى]] در اين جلد از كتاب قبل از شروع نقد و ارزيابى كتاب مذكور، بحثهايى را به عنوان مقدمه مطرح مىكند.ابتدا به معرفى دو كتاب «فصل الخطاب» و «الشيعه و القرآن» و نويسندگان آنها پرداخته، سپس به برخى خطاها و اشتباهاتى كه در بعضى نسخههاى منابع اسلامى اتفاق افتاده اشاره مىكند.پس از آن روش اصوليين و اخباريين در | ||
مورد احاديث را يادآور شده و در پايان كيفيت پالايش احاديث نبوى(ص) از مجعولاتى كه دال بر زياده و نقصان در قرآن كريم هستند، با توجه به سيرۀ اهلبيت عليهمالسلام توضيح داده مىشود. | مورد احاديث را يادآور شده و در پايان كيفيت پالايش احاديث نبوى(ص) از مجعولاتى كه دال بر زياده و نقصان در قرآن كريم هستند، با توجه به سيرۀ اهلبيت عليهمالسلام توضيح داده مىشود. |
ویرایش