پرش به محتوا

ابن ابی‌حجله، احمد بن یحیی: تفاوت میان نسخه‌ها

(غنی سازی متن)
خط ۴۸: خط ۴۸:


ابن ابى حجله در اوان جوانى، همراه پدر و مادر و برادرانش از زادگاه خود روانه حجاز و سپس دمشق شد. مدتى در آنجا اقامت گزيد و به تحصيل علم به ويژه فنون بلاغت و ادبيات همت گماشت تا مهارت تمام يافت. آنگاه به قاهره كوچ كرد و سال‌هاى واپسين عمر خود را در خانقاه منجك يوسفى (در نزدیک ى قاهره) به سر برد و پير آنجا بود و هم در آنجا وفات يافت.
ابن ابى حجله در اوان جوانى، همراه پدر و مادر و برادرانش از زادگاه خود روانه حجاز و سپس دمشق شد. مدتى در آنجا اقامت گزيد و به تحصيل علم به ويژه فنون بلاغت و ادبيات همت گماشت تا مهارت تمام يافت. آنگاه به قاهره كوچ كرد و سال‌هاى واپسين عمر خود را در خانقاه منجك يوسفى (در نزدیک ى قاهره) به سر برد و پير آنجا بود و هم در آنجا وفات يافت.
==مهارت‌ها==


وى در شعر و شاعرى، به‌خصوص در سرودن قطعات، قصائد، وصف و مدح، مهارت بسيار داشت و فراوان شعر مى‌گفت، ولى بعضى از معاصرانش او را به علّت ندانستن عروض -شايد بى‌اعتنايى به آن- نكوهش كرده‌اند. نثر آراسته و پيراسته‌اى نيز داشت و در فن ترسّل استاد بود.
وى در شعر و شاعرى، به‌خصوص در سرودن قطعات، قصائد، وصف و مدح، مهارت بسيار داشت و فراوان شعر مى‌گفت، ولى بعضى از معاصرانش او را به علّت ندانستن عروض -شايد بى‌اعتنايى به آن- نكوهش كرده‌اند. نثر آراسته و پيراسته‌اى نيز داشت و در فن ترسّل استاد بود.


در نوشتن مقامات هم ذوق خويش را آزمود و به خلق آثار زيبايى دست يافت. اما از آنجا كه مدّعى همپايى با مقامات حريرى بود، مورد سرزنش واقع شد. از ديگر علوم مرسوم زمان خود نيز بى‌بهره نبود، چنانكه ابن احمر، تذكره‌نويس معاصرش، ضمن تجليل از مقام علمى وى، او را «فقيه» ناميده است.
در نوشتن مقامات هم ذوق خويش را آزمود و به خلق آثار زيبايى دست يافت. اما از آنجا كه مدّعى همپايى با مقامات حريرى بود، مورد سرزنش واقع شد. از ديگر علوم مرسوم زمان خود نيز بى‌بهره نبود، چنانكه ابن احمر، تذكره‌نويس معاصرش، ضمن تجليل از مقام علمى وى، او را «فقيه» ناميده است.
==مذهب==


وى بنا به شيوه معهود اهل شعر و ادب، نسبت به فرقه و مذهب خاصى تعصب نداشت و در معاشرت با پيروان هر مذهب و فرقه‌اى، خود را هم عقده آنان وانمود مى‌كرد، چنانكه او را «حنفى مذهب و حنبلى اعتقاد» توصيف كرده‌اند.
وى بنا به شيوه معهود اهل شعر و ادب، نسبت به فرقه و مذهب خاصى تعصب نداشت و در معاشرت با پيروان هر مذهب و فرقه‌اى، خود را هم عقده آنان وانمود مى‌كرد، چنانكه او را «حنفى مذهب و حنبلى اعتقاد» توصيف كرده‌اند.


وى درويش مسلك و اهل عرفان بود و رفتار و كردار صوفيانه‌اش به مذاق اهل شرع خوش نمى‌آمد و باعث طعن او مى‌گرديد. از اين‌رو ابن قطّان، فقيه شافعى معاصرش، نشست و برخاست با ستمگران و ميگساران را بر او عيب گرفته است. در عين حال، با انديشه وحدت وجود هم سخت مخالف بود و طرفداران آن، به خصوص ابن فارض را بسيار نكوهش مى‌كرد و خوددارى از مديحه‌سرايى براى حضرت محمد(ص) را بر او عيب مى‌گرفت و قصايد عارفانه او را يك‌به‌يك، با قصايدى در مدح آن حضرت(ص) جواب مى‌گفت و از آن‌ها کتابى فراهم آورد و وصيت كرد كه آن کتاب را همراه پيكرش به خاک  بسپارند.
وى درويش مسلك و اهل عرفان بود و رفتار و كردار صوفيانه‌اش به مذاق اهل شرع خوش نمى‌آمد و باعث طعن او مى‌گرديد. از اين‌رو ابن قطّان، فقيه شافعى معاصرش، نشست و برخاست با ستمگران و ميگساران را بر او عيب گرفته است. در عين حال، با انديشه وحدت وجود هم سخت مخالف بود و طرفداران آن، به خصوص ابن فارض را بسيار نكوهش مى‌كرد و خوددارى از مديحه‌سرايى براى حضرت محمد(ص) را بر او عيب مى‌گرفت و قصايد عارفانه او را يك‌به‌يك، با قصايدى در مدح آن حضرت(ص) جواب مى‌گفت و از آن‌ها کتابى فراهم آورد و وصيت كرد كه آن کتاب را همراه پيكرش به خاک  بسپارند.
==ویژگی تألیفات==


مجموع تأليفات وى را بالغ بر شصت مورد ذكر كرده‌اند كه عمدتاًً جُنگ‌هاى كوچك و بزرگ ادبى هستند و نوعاً از ساخته‌ها و سروده‌هاى نظم و نثر خود او فراهم آمده‌اند. مهم‌ترين آنها عبارتند از «سكردان السلطان» كه او را به عنوان «صاحب سكرادن» معروف گردانيده است. نام كامل کتاب، «سكردان السلطان الملك الناصر» است كه آن را در 757ق1356/م تأليف كرد و به ملك ناصر ابوالمحاسن حسن بن محمّد بن قلاوون، ششمين فرمانرواى ترك در مصر تقديم نمود. کتاب مذكور تاكنون چندين بار، از جمله در 1317ق1899/م در مطبعه ميمنيه مصر در حاشيه کتاب «المخلاه» منسوب به [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]] به چاپ رسيده است.
مجموع تأليفات وى را بالغ بر شصت مورد ذكر كرده‌اند كه عمدتاًً جُنگ‌هاى كوچك و بزرگ ادبى هستند و نوعاً از ساخته‌ها و سروده‌هاى نظم و نثر خود او فراهم آمده‌اند. مهم‌ترين آنها عبارتند از «سكردان السلطان» كه او را به عنوان «صاحب سكرادن» معروف گردانيده است. نام كامل کتاب، «سكردان السلطان الملك الناصر» است كه آن را در 757ق1356/م تأليف كرد و به ملك ناصر ابوالمحاسن حسن بن محمّد بن قلاوون، ششمين فرمانرواى ترك در مصر تقديم نمود. کتاب مذكور تاكنون چندين بار، از جمله در 1317ق1899/م در مطبعه ميمنيه مصر در حاشيه کتاب «المخلاه» منسوب به [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]] به چاپ رسيده است.


اثر مشهور ديگر وى «ديوان الصبابه» است كه به نظم و نثر و در بيان عشق و عاشقى و شرح حال عاشقان فراهم آمده است. اين کتاب، طرفداران وحدت وجود را برآشفت و لسان‌ الدين ابن الخطيب، اديب و عارف معاصر وى را بر آن داشت تا کتاب «روضه التعريف بالحب الشريف» را در ردّ آن بنويسد و جان خود را نيز بر سر اين تأليف بگذارد. اين کتاب نيز تاكنون چندين بار در مصر، همچنين در 1972م در بيروت به چاپ رسيده است.  
اثر مشهور ديگر وى «ديوان الصبابه» است كه به نظم و نثر و در بيان عشق و عاشقى و شرح حال عاشقان فراهم آمده است. اين کتاب، طرفداران وحدت وجود را برآشفت و لسان‌ الدين ابن الخطيب، اديب و عارف معاصر وى را بر آن داشت تا کتاب «روضه التعريف بالحب الشريف» را در ردّ آن بنويسد و جان خود را نيز بر سر اين تأليف بگذارد. اين کتاب نيز تاكنون چندين بار در مصر، همچنين در 1972م در بيروت به چاپ رسيده است.


==آثار==
==آثار==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش