۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهلبيت') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
باب دوم: درباره عدل است به نظر مؤلف اگر شخص بصير از روى تامل و انصاف نظر كند، مىداند كه در حق او هر چه شده از روى عدل و انصاف شده است و اگر حكمت بعضى را فهم ننمايد، حجت بر عدم حكمت و مصلحت قرار ندهد، بلكه فهم خود را در ادراك آن قاصر بداند، بعضى از جهات در فقر و غناى افراد ايراد مىگيرند، در حالى كه نمىدانند كه بهترين مربى فقر است، زيرا فقر محرك آدمى به دست كسب كمال و جمع هنر است، يكى از راههاى عدل آن است كه شخص معتقد شود كه اجراى تقدير با خداى تعالى است، ولى امورى كه مقتضى حسن تقدير و سوء تقدير مىشود، منوط به اختيار آدمى است. | باب دوم: درباره عدل است به نظر مؤلف اگر شخص بصير از روى تامل و انصاف نظر كند، مىداند كه در حق او هر چه شده از روى عدل و انصاف شده است و اگر حكمت بعضى را فهم ننمايد، حجت بر عدم حكمت و مصلحت قرار ندهد، بلكه فهم خود را در ادراك آن قاصر بداند، بعضى از جهات در فقر و غناى افراد ايراد مىگيرند، در حالى كه نمىدانند كه بهترين مربى فقر است، زيرا فقر محرك آدمى به دست كسب كمال و جمع هنر است، يكى از راههاى عدل آن است كه شخص معتقد شود كه اجراى تقدير با خداى تعالى است، ولى امورى كه مقتضى حسن تقدير و سوء تقدير مىشود، منوط به اختيار آدمى است. | ||
باب سوم: در بيان نبوت و ولايت است كه خود داراى دو فصل است. مؤلف در فصل اول دربارهى نبوت و ولايت محمد و آل محمد(ص) بحث مبسوطى به عمل مىآورد و در فصل دوم به بطلان معاندين | باب سوم: در بيان نبوت و ولايت است كه خود داراى دو فصل است. مؤلف در فصل اول دربارهى نبوت و ولايت محمد و آل محمد(ص) بحث مبسوطى به عمل مىآورد و در فصل دوم به بطلان معاندين اهلبيت عصمت و طهارت مىپردازد. | ||
در فصل اول اشاره مىكند كه وجود مقدس پيامبر گرامى اسلام(ص) جامع ولايت و نبوت است و خلاصه معنى آن رياست عامه از جانب خداوند بر ما سوى الله است. آن حضرت به جهت نظم عالم امكان، قرارى وضع فرمود كه هر كس كه اطاعت كرد ندامت نديد و اين بزرگترين برهان بر حقانيت آن بزرگوار است. بعد از پيامبر، چون امت حرمت وصى رسول خدا(ص) و [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|امیرالمؤمنین على(ع)]] را نگه نداشتند، در اسلام ضعف و خلل راه يافت و بالاخره با شهادت آن سالار «لا فتى» رشته ايمان و ايقان گسيخته و رياست ظلم و جور بر پا شد. مؤلف بعد از بيان مناقب | در فصل اول اشاره مىكند كه وجود مقدس پيامبر گرامى اسلام(ص) جامع ولايت و نبوت است و خلاصه معنى آن رياست عامه از جانب خداوند بر ما سوى الله است. آن حضرت به جهت نظم عالم امكان، قرارى وضع فرمود كه هر كس كه اطاعت كرد ندامت نديد و اين بزرگترين برهان بر حقانيت آن بزرگوار است. بعد از پيامبر، چون امت حرمت وصى رسول خدا(ص) و [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|امیرالمؤمنین على(ع)]] را نگه نداشتند، در اسلام ضعف و خلل راه يافت و بالاخره با شهادت آن سالار «لا فتى» رشته ايمان و ايقان گسيخته و رياست ظلم و جور بر پا شد. مؤلف بعد از بيان مناقب اهلبيت(ع) به حديث معراج اشاره كرده و درباره علوم اهلبيت(ع) و ساير فضائل آنها سخن مىگويد. | ||
وى در فصل دوم ماجراى اجماع سقيفه، حديث روز غدير، قضيه فدك، آيه تطهير، حديث ثقلين، و بعضى آيات قرآنى را بازگو كرده و در برابر معاندين استدلال ارائه مىدهد، همچنين آياتى را از سوره نساء مىآورد كه در آن به قدح و جرح معاندين | وى در فصل دوم ماجراى اجماع سقيفه، حديث روز غدير، قضيه فدك، آيه تطهير، حديث ثقلين، و بعضى آيات قرآنى را بازگو كرده و در برابر معاندين استدلال ارائه مىدهد، همچنين آياتى را از سوره نساء مىآورد كه در آن به قدح و جرح معاندين اهلبيت تصريح شده است. | ||
نويسنده، پايان باب دوم را به ابطال آراى نصارى و پاسخ شبهات آنها اختصاص داده است. | نويسنده، پايان باب دوم را به ابطال آراى نصارى و پاسخ شبهات آنها اختصاص داده است. |
ویرایش