۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها =={{وابستهها}}' به '== وابستهها == {{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهلبيت') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
درباره گرايش مذهبى جرجانى نيز گفتنى است كه [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] بر پيروى او از مكتب | درباره گرايش مذهبى جرجانى نيز گفتنى است كه [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] بر پيروى او از مكتب اهلبيت و مذهب اماميه سخت اصرار مىورزد و در اين ميان براى اثبات اين مدعا شهادت سيد محمود نوربخش موسوى (795 - 869 قمرى) شاگرد و معاصر مير سيد شريف و محمد بن ابیجمهور احسايى (متوفاى حدود 880 قمرى) را گواه مىآورد و چنين مىنويسد: مير سيد شريف بر وجهى كه مشهور بر السنه شافعيه فارس است به امر تيمور مجبور شد بر يكى از دو مذهب شافعى و حنفى كه در بلاد فارس و ماوراءالنهر شايع بود، حكم نمايد و او سه روز مهلت خواست و شافعيان و حنفىها كه از جريان امر آگاه شدند در خفيه به خدمت سيد رسيدند و هر كدام مير را جهت ترويج مذهب خود تطميع مىنمودند و آخر چون اكثر امرا و مقربان پادشاه، حنفى بودند، به زور و زر غالب آمدند و حكم به ترجيح مذهب حنفى دادند و بنا بر آن مردم او را حنفى مذهب تصور نمودند، ولى در باطن به موجب تصريح شيخ محمود بن ابیجمهور در رساله مناظره او با فاضل سنى هروى و به مقتضاى تنصيص سيد محمد نوربخش و ساير دلايل و امارات مير سيد شريف از فرقه ناجيه اماميه بوده است.<ref>مجالس المومنين، ج 2، ص212</ref> | ||
شيخ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] (1293 - 1389قمرى) نيز در [[طبقات أعلام الشيعة|طبقات اعلامالشيعه]] با اشاره به استدلال قاضى نورالله درباره تشيع جرجانى، امامى بودن وى را مسلم مىداند و مىگويد: اين مساله چنان آشكار است كه نيازى به اثبات ندارد و در ادامه مىافزايد: آنچه باعث شده است برخى در مورد شيعه بودن مير سيد شريف ترديد پيدا كنند اين است كه شمارى از نوادگان او به پيروى از جريان حاكم بر كشور از مذهب اهل سنت پيروى كردهاند<ref>از جمله فرزندان مير سيد شريف كه نه تنها به پيروى از مذهب اهل تسنن، بلكه به ناصبىگرى اشتهار دارد، ميرزا مخدوم است كه كتابى نيز با عنوان نواقض الروافض در رد شيعه نگاشته است. [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] نيز در پاسخ به اين كتاب، مصائب النواصب و شيخ [[مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل|ابوعلى حائرى]] نيز، عذاب النواصب را به رشته تحرير در آورده است. جالب آن كه همين ميرزا مخدوم فرزندى دارد به نام ابوالفتح عصامالدين كه از علماى شيعه دربار شاه طهماسب صفوى است و آثارى چون تفسير شاهى (شرح فارسى آيات الاحكام)، و شرح باب حادى عشر و... را در كارنامه علمى خود ثبت كرده است. بنگريد به: الكنى و الالقاب، ج 2، ص359 و ص468 ريحانه الادب، ج 3، صص 215 - 216</ref>و اين در حالى است كه چنين استدلالى سست مىنمايد، زيرا بسيارى از فرزندان عارفان بزرگ شيعه از نسلهاى متاخر به پيروى از مذهب تسنن تظاهر مىكردند و اين به خاطر فعاليتهاى برخى حاكمان ترك و تاتار در زمينه پيوند ميان گنوسيسم و تسنن بوده است و نمىتوان بر اين اساس پدران آنان را پيرو مذهب تسنن دانست. | شيخ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] (1293 - 1389قمرى) نيز در [[طبقات أعلام الشيعة|طبقات اعلامالشيعه]] با اشاره به استدلال قاضى نورالله درباره تشيع جرجانى، امامى بودن وى را مسلم مىداند و مىگويد: اين مساله چنان آشكار است كه نيازى به اثبات ندارد و در ادامه مىافزايد: آنچه باعث شده است برخى در مورد شيعه بودن مير سيد شريف ترديد پيدا كنند اين است كه شمارى از نوادگان او به پيروى از جريان حاكم بر كشور از مذهب اهل سنت پيروى كردهاند<ref>از جمله فرزندان مير سيد شريف كه نه تنها به پيروى از مذهب اهل تسنن، بلكه به ناصبىگرى اشتهار دارد، ميرزا مخدوم است كه كتابى نيز با عنوان نواقض الروافض در رد شيعه نگاشته است. [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] نيز در پاسخ به اين كتاب، مصائب النواصب و شيخ [[مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل|ابوعلى حائرى]] نيز، عذاب النواصب را به رشته تحرير در آورده است. جالب آن كه همين ميرزا مخدوم فرزندى دارد به نام ابوالفتح عصامالدين كه از علماى شيعه دربار شاه طهماسب صفوى است و آثارى چون تفسير شاهى (شرح فارسى آيات الاحكام)، و شرح باب حادى عشر و... را در كارنامه علمى خود ثبت كرده است. بنگريد به: الكنى و الالقاب، ج 2، ص359 و ص468 ريحانه الادب، ج 3، صص 215 - 216</ref>و اين در حالى است كه چنين استدلالى سست مىنمايد، زيرا بسيارى از فرزندان عارفان بزرگ شيعه از نسلهاى متاخر به پيروى از مذهب تسنن تظاهر مىكردند و اين به خاطر فعاليتهاى برخى حاكمان ترك و تاتار در زمينه پيوند ميان گنوسيسم و تسنن بوده است و نمىتوان بر اين اساس پدران آنان را پيرو مذهب تسنن دانست. |
ویرایش